راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تجديد نظر در سياست ها الزامي است

نگران ايران هستيم

جلوی حمله نظامي را بايد گرفت

اين بدترين احتمال است

 

در آستانه سال 85، جبهه مشارکت پيرامون شرايط بحراني کشور يک جمع بندی سياسي منتشر کرد. عمده ترين بخش اين جمع بندی مربوط به بحران ناشي از سياست اتمي حاکميت کنوني جمهوري اسلامي است، اما به زيربنای اين سياست نيز بدرستي پرداخته شده و خواهان تغيير واقع بينانه آن در چارچوب مصالح ملي کشور شده است. اين بيانيه تحليلي، که ما بخش مقدمه آن را کوتاه کرده ايم، شايد يکي از دقيق ترين بيانيه های سياسي جبهه  مشارکت باشد که از حاشيه پردازی های خسته کننده در آن پرهيز شده است. دراين بيانيه آمده است:

 

مسؤولين و تصميم‌ گيرندگان فعلي مسؤول حفظ استقلال و تماميت ارضي کشور بوده و به هيچ وجه نبايد به خود اجازه دهند با اتخاذ سياست‌هايي که اشتباه بودن آنها بارها و بارها تجربه شده است منافع ملت ايران را قرباني محاسبات اشتباه خود کنند.

ما لازم مي ‌دانيم متذکر شويم راه مقابله با سياست‌ های سلطه‌ جويانه موجود در جهان نه راهکار نظامي است و نه اتخاذ روش‌های خصمانه‌ای که همه جهان را عليه ايران متحد مي ‌کند بلکه تنها راه احقاق حق ملي ايرانيان در پيش گرفتن راهي است که جامعه ايراني را جامعه ‌ای دموکراتيک، صلح‌ جو و آرامش ‌طلب و عقلاني به جهان معرفي کند.

دستيابي به انرژی هسته‌ای از زمان رژيم سابق همواره يکي از علائق اصلي دولت ‌های وقت بوده است. اما فنآوری انرژی هسته ‌ای به لحاظ کاربرد دوگانه عملاً باعث نگراني‌ های جهاني شده و بخصوص در شرايط فعلي نظام بين‌الملل اين مسأله به يکي از نگراني‌ های اصلي در سطح بين‌المللي تبديل شده است.

دستيابي به اين فنآوری جز با پرهيز از تقابل و انتخاب مسير تعامل با جهان ميسر نيست.

دولت اصلاحات با درک ضرورت دستيابي به اين فنآوری و نيز با شناخت درست از روابط بين‌الملل و بخصوص تبليغات سوء عليه جمهوری اسلامي بر آن شد تا با شفاف‌ سازی اين فعاليت‌ ها از يکسو و نشان دادن تعهد بين‌المللي کشور به صلح و امنيت جهاني از سوی ديگر در مسيری حرکت کند که هم امکان دستيابي به اين فنآوری در دراز مدت از دست نرود و هم همه جهانيان با به رسميت شناختن اين حق همکاری های اقتصادی - سياسي خود را با ايران گسترده و گسترده ‌تر کنند.

همه صاحب ‌نظران مي‌ دانند که ظرفيت‌های ملي کشور برای توليد انرژی هسته ‌ای به‌ گونه‌ای است که در صورت موفقيت در اين مسير برای تأمين انرژی هسته ‌ای در آينده‌ای نزديک بايد سوخت آن را از ساير نقاط جهان تهيه و وارد کنيم و اين نکته نيز يکي از عواملي بود که مسؤولان اصلي پرونده هسته ‌ای کشور را به سوی تعامل با جهان سوق مي‌ داد.

دستاوردهاي اين سياست بايد به طور مفصل توسط مسؤولين آن توضيح داده شود و هر چند گوشه ‌هايي از آن بيان شده است ولي در هياهوی تبليغاتي داخل و خارج اين دستاوردها هنوز به طور کافي براي مردم روشن نشده است.

با انتخابات رياست جمهوری نهم و تغييرات گسترده در سياست‌ها و مسؤولين جمهوری اسلامي ترديد جدی در طرف‌ های اروپايي مذاکره‌ کننده با ايران ايجاد شد و وقتي اين ترديدها به باور تبديل شد که مقامات ارشد کشور تهاجم و پرخاش را در سياست‌ خارجي سرلوحه کار خود قرار داد‌ند و مواضعي اتخاذ کردند که تنها به ايجاد اجماع عليه ايران کمک کرد.

اين سياست‌ خارجي در کنار سياست داخلي که حذف فکری و فيزيکي اصلاح‌ طلبي و جريان تعامل مثبت و سازنده با دنيای خارج را به دنبال داشت طرفين مسأله را به موضعي کشاند که عملاً هر گونه مذاکره برای حل موضوع را منتفي ساخت و بديهي است در اين صورت عمده ‌ترين توفيق دولت اصلاحات که ناکامي آمريکا در ايجاد اجماع جهاني عليه ايران بود به سرعت از دست رفت و برای اولين بار پس از انقلاب اسلامي دولت آمريکا موفق شد رسماً و علناً اجماع جهاني عليه ايران را سازمان دهد و به آرزوی ديرينه خود يعني تقابل همه جهان با جمهوری اسلامي ايران برسد.

خلاصه آنکه نتيجه سياست‌ های حاکميت يکدست فعلي ايجاد اجماع جهاني عليه ايران شد و در حقيقت کشور را سال‌ها از امکان بهره‌ گيری از فرصت‌ های جهاني برای پيشرفت دور کرد و در عوض بحران فراگيری را فراروی ملت قرار داد که اينک دوباره بايد برای استقلال و تماميت ارضي وارد ميدان شود و برای رهايي از تحريم ‌هايي که دود آن مستقيماً به چشم ملت خواهد رفت کمر بربندد.

جای تعجب است که مسؤولين مربوطه رسماً اعلام مي‌ کنند ما از تحريم و جنگ هراسي نداريم در صورتي ‌که اين مسؤولين امانتدار مردم هستند و بايد سرنوشت کشور را که امانتي است در دست آنها به سمت آرامش و صلح و پيشرفت ببرند نه آنکه کشور را که در امنيت و آرامش و جايگاه مورد احترام و مقبول بين‌المللي تحويل گرفته‌اند در مدتي کوتاه به سمت چنين بحراني ببرند و آن را افتخار جلوه دهند.اين نتيجه کجا و شعارهای انتخاباتي رفاه و آباداني و آوردن نفت بر سر سفره‌های مردم کجا.

و اينک ما در مرحله ‌ای قرار گرفته‌ايم که کمترين ضرر آن انزوای ايران خواهد بود و اگر اين سياست‌های خصمانه در دو طرف ادامه يابد آنگاه بايد شاهد تشديد فقر، اوج ‌گيری ناهنجاری ‌های اجتماعي، فرار مغزها و سرمايه‌ ها، توقف رشد علمي و صنعتي کشور و... باشيم و از همه اين ‌ها گذشته به طور جدی بايد نگران تماميت ارضي کشور بود که به نظر مي‌ رسد به عنوان ابزاری غيرقابل چشم ‌پوشي مورد سوء استفاده قدرت ‌های خارجي قرار خواهد گرفت. اين دورنماست که هر ايراني دلسوزی را به فکر وا مي ‌دارد تا براي منافع ملي و امنيت کشور خود چاره ‌انديشي کند.

نگراني از سرنوشت کشور و ملت ما را بر آن مي ‌دارد تا مسؤولين کشور خود را بخوانيم تا بيش از آنکه به آرمان ‌گرايي‌ های غيرقابل تحقق خود بينديشند به فکر چاره‌ برای رفع آلام مردم باشند و همان‌ گونه که خود وعده داده‌اند لقمه ناني به سفره مردم اضافه کنند و کاری نکنند که يک تقابل و درگيری ناخواسته و غيرقابل پيشی‌بيني را بر کشور تحميل کند.

ندای ما ندای صلح و امنيت است که نياز اوليه همه جوامع بشری برای رشد و پيشرفت است. ما نگران ايران هستيم که در تقابل سياست ‌های نادرست داخلي و سياست‌های زورگويانه خارجي آماج تطاول گردد.

ما نگران دستاوردهای جمهوری اسلامي و مردمي ‌ترين انقلاب قرن هستيم که در آتش کوره انتقام قدرت ‌های بزرگ و محاسبات اشتباه مسؤولين خود ما به باد فنا برود. از اين ‌روست که به خود حق مي ‌دهيم در حساس ‌ترين فراز تاريخ ايران آنچه را که صلاح مي ‌دانيم بيان داريم بدين اميد که عقل و تدبير و درايت بر خودبيني و تعصب غلبه کند و مردم و مسؤولين کشور بتوانند با تدبير، وحدت و همدلي اين بحران را به سلامت پشت سر بگذارند.

بديهي است که موقعيت امروز ما چندين گام عقب ‌تر از سال قبل است و به همين دليل امروز زمان صحبت از اعتمادسازی که لازمه بهره ‌گيری از فنآوری هسته‌ای است گذشته است.

اقدام اول و ضروری بايد خارج کردن کشور از بحران و آرام ‌سازی اوضاع باشد.

در فضای پرتنش کنوني و تبليغات گوش ‌خراش، صدای منطق و عقل شنيده نمي ‌شود و به همين جهت در اينجا تنها شرايط عبور از بحران را برمي ‌شمريم و طبيعي است که دو مرحله بعدی يعني اعتماد سازی و بهره ‌گيری از فرصت‌ های جهاني از جمله استفاده از فنآوری هسته ‌ای به شرطي قابل بحث هستند که کشور از اين بحران فراگير خارج شود.

هدف ما در عبور از بحران، جلوگيری از تحريم و انزوا و اجماع جهاني عليه ايران و در بدترين حالت پيشگيری از اقدامات نظامي است هر چند اين گزينه بسيار غير محتمل به نظر مي ‌رسد.

در حقيقت در عبور از بحران بايد تهديد هايي که متوجه منافع ملي کشور است برطرف شود.

تهديدهايي که به يکسان‌ همه مردم و از جمله همه گروه ‌های سياسي و نهادهای مختلف حاکميت را با بحران روبه ‌رو خواهد کرد.

1) برای خروج از بحران بايد بپذيريم که قدرت‌های مسلط خارجي حتماً بايد بهانه‌ ای برای اجماع ‌سازی عليه ايران داشته باشند. بدون ترديد مسؤولين ما اين بهانه را به دست آنها داده‌اند و در اينجا نمي ‌توان دشمن را ملامت کرد که چرا از اين بهانه ‌ها حداکثر استفاده را مي‌ کند، طبيعي است که دشمن در صدد استفاده از فرصت‌ها است. بايد چنين بهانه‌ ها و فرصت‌ هايي را برای او فراهم نکرد.

متأسفانه اظهارات رئيس جمهور، سياست خارجي دگرگون شده کشور، حاکميت ادبيات خصمانه و تقابل ‌جويانه با دنيا در همه رسانه‌ های وابسته به حاکميت، به‌ کارگيری نيروهايي که به تندروی در سياست خارجي و داخلي شناخته شده‌اند همه و همه به اين بهانه ‌جويي ‌ها دامن زده است.

در اولين قدم پيشنهاد مي‌کنيم رسماً و علناً سياست تنش ‌زدايي و صلح ‌طلبي کشور اعلام و مورد تأکيد قرار گيرد و به جای ادبيات دشمن ‌تراش و خصومت ‌زای فعلي از ادبيات مناسب استفاده گردد و به طور جدی گفتار و رفتار مسؤولين کشور کنترل شود.

2) در صورت تداوم روند فعلي بزودی شاهد آن خواهيم بود که توقف دائمي فعاليت‌های هسته‌ای حتي در مقياس بسيار کوچک تحقيقات به صورت اراده حقوقي و قانوني بين ‌المللي بر کشور تحميل خواهد شد و در اين صورت حق مسلم ملي ما که حتي توسط دولت آمريکا هم به رسميت شناخته شده بود به خاطر سياست‌ های اشتباه برای هميشه از دست خواهد رفت. اين دستاوردی نيست که حاکميت يکدست بتواند به آن افتخار کند.

مقاومت در برابر تصميم شورای امنيت سازمان ملل متحد بتدريج ما را در موقعيتي منزوی ‌تر و سخت ‌تر قرار خواهد داد و هر روز که بگذرد بازگشت از اشتباه خسراني بيشتر و زيان‌هايي غيرقابل جبران بر جای خواهد گذاشت. به همين لحاظ پيشنهاد مي ‌‌کنيم برای شکستن اجماع بين‌المللي و تا زمان خروج از بحران و آغاز دوباره روند اعتمادسازی، با بازگشت به سياست‌های قبلي به صورت داوطلبانه کليه فعاليت‌های مربوط به چرخه سوخت هسته ‌ای کشور به حالت تعليق درآيد.

3) اينک مسأله هسته ‌ای با سرنوشت آحاد ملت ايران ارتباط پيدا کرده است. بنابراين ضروری است مردم بخوبي از ابعاد مختلف اين دانش آگاه شوند و منافع و عواقب آن را به درستي درک کنند. مشارکت دادن همه جريان ‌های فعال ملي و کارشناسان زبده فني و اقتصادی با ديدگاه ‌های مختلف در روند تصميم ‌گيری ‌ها، کمک شاياني به حفظ وحدت ملي خواهد کرد. و ضمن اينکه امکان انحراف از منافع ملي را به حداقل خواهد رساند به درستي اراده ملي را چنان سمت و سو خواهد داد که مقاومت در برابر آن برای قدرت ‌های خارجي بسيار مشکل خواهد بود.

بسيار بجاست در شرايط فعلي مسؤولين تصميم ‌گيری مسأله هسته ‌ای در کشور به صورت شفاف‌ و روشن همه پيامدهای مثبت و منفي سياست‌ های خود را برای مردم تشريح کنند و به صورت کاملاً واضح بيان کنند چه سرنوشتي را از تداوم اين سياست ‌ها پيش ‌بيني مي ‌‌کنند و مسؤوليت‌ کليه عواقب اقدامات خود را بپذيرند.

4) تجربه ما به خوبي ثابت مي ‌کند اگر بر سياست ‌های اشتباه جاری اصرار ورزيده شود يا کشور به سوی تقابل تمام عيار با بخش عمده‌ ای از جهان پيش خواهد رفت يا به ناگهان و در بدترين شرايط تسليم همه خواسته‌های طرف مقابل خواهيم شد و يا بتدريج با بروز مشکلات روزافزون گام به گام از مواضع قبلي عدول خواهد شد که اين هر سه حالت به زيان کشور و بر عليه منافع ملي است.

بعلاوه در صورت ادامه اين روند، پرونده هسته ‌ای تنها مشکل بين‌‌المللي کشور نخواهد بود بلکه به تدريج حلقه ‌های فشار از اين سو و آن سو محدوديت‌ های بيشتر و بيشتری را متوجه کشور خواهد کرد و مشکل از مسأله تک بعدی هسته‌ای به صورت معمای چند بعدی بسيار پيچيده‌ ای تبديل خواهد شد که حل آن بسيار مشکل ‌تر يا غيرممکن به نظر مي ‌رسد، در حالي که اگر هم ‌اکنون بتوانيم پرونده هسته ‌ای خود را از روند سياسي کنوني در شورای امنيت به روند فني در آژانس بين‌المللي انرژی اتمي بازگردانيم مطمئناً خواهيم توانست مسائل فيمابين کشور و جهان را در روندی منطقي در مدتي طولاني ‌تر حل و فصل نمائيم.

5) گفت‌ و گو با همه کشورهای صاحب نفوذ در شورای امنيت و به خصوص آمريکا به عنوان بخشي از روند حل و فصل موضوع، امکاني است که نبايد از آن چشم‌ پوشيد، ولي اگر آن طور که شنيده مي‌ شود سياست مسؤولين فعلي مذاکره با دولت آمريکا آن هم نه فقط در موضوع عراق بلکه در مورد ساير مسائل و از جمله مسأله هسته‌ای است اين مذاکرات بايد شفاف و با اطلاع کافي ملت صورت گيرد.

6) خروج از بحران و نجات کشور نيازمند همدلي ملت و دولت است. همدلي نيز بدون همفکری در روند تصميم‌ سازی و تصميم ‌گيری ميسر نيست. اگر مسؤولين اراده ‌ای برای خروج از بحران دارند بايد با رفتار دموکراتيک خود در داخل اين اراده را عملاً نشان دهند و رفتار خود را با جامعه ايران مورد بازبيني قرار دهند. بي‌ ترديد هر ايراني آماده است برای نجات کشور خود در شرايط خطيری که برای سرنوشت کشور پيش آمده دلخوری ‌‌ها و گلايه ‌های موجود را به کنار بگذارد و در کنار مسؤولين خود، مسؤوليت و هزينه اصلاح سياست‌ های اشتباه دولت خود را بپردازد.

آنچه برای ما مهم است حفظ جمهوری اسلامي ايران، تماميت ارضي کشور و سعادت و رفاه ملت است و در اين راه از هيچ فداکاری و کوششي فروگذار نخواهيم کرد.

7) در فضای پرهياهويي که از هر سو ناقوس خصومت و تقابل و درگيری به صدا درمي‌آيد بايد ندای صلح و زندگي سر داد. ما برای صلح به عنوان يک هديه الهي برای همه انسان ‌ها فارغ از اعتقاد و نژاد آنها ارزش اولي قائل هستيم و وقتي ارزش صلح بيشتر مشخص مي ‌شود که حاصل سياست ‌های جنگ‌ طلبانه را در همه جای دنيا مشاهده کنيم.

نياز هميشه ما و به خصوص در سال جديد صلح است. از همين جا از همه صلح ‌طلبان جهان مي ‌خواهيم برای خاموش کردن آتش جنگ و ترور، به ائتلاف برای صلح بينديشند و تلاش کنند تا ندای صلح ‌طلبي خود را فراتر از صدای رهبران خودخواه و جنگ‌طلب دنيا به گوش جهانيان برسانند.

از خداوند رحمان و رحيم مي ‌خواهيم ملت ما را در پناه خود از شر خودخواهي ‌ها، جهالت‌‌ ها و زورگويي‌ ها مصون دارد و به آنها که تصميم‌ گيرنده سرنوشت ملت‌های خود و جهان هستند انصاف و تدبير و عقل عنايت کند.

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                بازگشت