راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

آجرهای لق
دیوار رهبری حزب
را سرانجام فرو ریخت
گزارش و سخنرانی منتشر نشده استالین، در پلنوم
کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی- ١٦اکـتبر سال١٩۵٢
(براساس یادداشت های ل. ن. یفـرموفyefremov )

 ترجمه"م. شیزلی"

 

به این ترتیب، ما کـنگره حزب را ، بخوبی برگزار کردیم. بسیاری ها ممکن است فکر کـنند که ما از وحدت کامل برخورداریم، ولی اصلا چنین نیست. خیلی ها با تصمیمات ما موافق نیستند.
می گویند، چرا ما تعداد اعضای کمیته مرکزی را افزایش دادیم. خوب، مگر روشن نیست که باید کادرهای جدیدی به کمیته مرکزی وارد شوند؟ ما که پیر شده ایم، باید به این فکر کـنیم که ادامه کار بزرگمان را به چه کسانی محول کـنیم، چه کسانی توانائی پیش برد آن را دارند؟ این کار بزرگ را باید کادرهای جوانتر، وفادار به آرمان های خلق و کادرهای سیاسی پیش ببرند. پس، مفهوم تربیت کادرهای فعال سیاسی و دولتی چیست؟ این کار به تلاش بزرگی نیاز دارد. برای تربیت یک کادر دولتی، ده سال، نه، بیشتر، پانزده سال زمان لازم است. تنها، آرزو کردن برای این کار کافی نیست. تربیت ایدئولوژیک این همه کادر دولتی، فـقـط در جریان کار عملی، در جریان کار مستمر روزانه برای تحقـق اهداف اصلی و عمده حزب، در جریان مبارزه برای غلبه برمقاومت خصمانه اشکال مختلف اوپورتونیسم بازدارنده ومختل کـننده سازندگی سوسیالیستی ممکن است. فعالین سیاسی خط و مشی لنینی تربیت یافته حزب ما، باید بر این تلاش های خصمانه فائق آیند و برای تحـقـق کامل اهداف بزرگ ما، پیگیرانه تلاش کـنند.
مگر روشن نیست که، باید نقـش حزب و کمیته های حزبی را ارتقاء دهیم؟ مگر می توان بهبود کار توده ای حزبی، آموزشهای لـنین را فراموش کرد؟ همه اینها، ورود کادرهای جدید و جوان به کمیته مرکزی حزب ــ مرکز رهبری حزب ما را، ضروری می سازد. بدین ترتیب ما، آموزشهای لـنین را به کار بستیم. به همین منظور تعداد اعضای کمیته مرکزی را افزایش دادیم. بلی، خود حزب هم تا حدودی بزرگتر شده است.
می پرسند، چرا ما کادرهای برجسته حزبی و دولتی را از مقام مهم وزارت آزاد کردیم. در این مورد چه می توان گـفـت؟ ما، مولوتف، کاگانویچ، واراشیلوف و دیگران را از عهده داری پست وزارت آزاد کردیم. چـرا؟ به چه دلایلی؟ کار وزارت، امر بسیار مهمی است. نیازمند توان بیشتر، آگاهی مشخص و سلامتی جسمانی است. به همین سبب، ما برخی از رفـقـای شایسته را احراز مقام وزارت آزاد کردیم و بجای آنها، کادرهای متخصص تر و کارآمدتری را برگزیدیم. آنها انسانهای جوانی هستند، پر توان و پر انرژی. ما در این کارخطیر، باید آنها را مورد حمایت قرار دهیم.
آنچه که، به برجسته ترین فعالین حزبی و دولتی مربوط می شود، این است که آنها همچنان کادرهای سیاسی و دولتی خواهند بود. ما، به آنها پست معاونان صدر شورای وزیران را محول کردیم. البته، من الآن نمی دانم چند نفـر معاون خواهم داشت.
اگر از وحدت صحبت می کنیم، منظور این نیست که رفتار نادرست بعضی از شخصیت های مشهور سیاسی را مورد بررسی قرار ندهیم. منظورمن، رفـقـا مولوتف و میکایان است.
مولوتف شخصیتی مورد اعتمادی است. بی شک و تردید، او حتی زندگی خود را فدای حزب می کـند... اما نمی توان بر نارسائی ها و نواقص او چشم پوشید. رفـیـق مولوتف، وزیر امور خارجه کشور ما، اکنون تصمیمات سیاسی را تحت تأثـیر « شراب» می گـیرد و در دیدار با سفیر انگلیس، با چاپ و انتشار روزنامه و مجلات بورژوازی در کشور ما موافـقـت می کـند. چرا؟ بر چه اساسی توافـق کرده است؟ مگر نمی داند که، بورژوازی بعنوان دشمن طبقاتی ما، مطبوعات سرمایه داری را برای مردم شوروی منتشر می کند. این کار جز زیان، هیچ نتیجه ای دارد؟ چنین قدم نادرست، اگر برداشته شود، تأثیرات منفی و زیان آور بر شعور و جهان بینی مردم شوروی گذاشته و مردم ما، ایدئولوژی کمونیستی را تضعیف نموده و موجب تقویت ایدئولوژی بورژوازی می گـردد. این، اولین اشتباه سیاسی رفـیـق مولوتف است.
پشت پیشنهاد رفـیـق مولوتف، مبنی بر واگذاری شبه جزیره کریمه به یهودیان چه چیزی نهفته است؟ این اشتباه ناهنجار رفـیـق مولوتف است. چرا او مرتکب چنین اشتباهی شده است؟ بر چه پایه ای رفـیـق مولوتف پیشنهادی را مطرح ساخت؟ ما جمهوری خودمختار یهودی داریم. آیا این کـفایت نمی کـند؟ بگذار همین جمهوری ترقی کند و توسعه یابد. رفـیـق مولوتف، نباید وکـیل مدافع ادعای غیر قانونی یهودیان بر کریمه شوروی ما باشد. این دومین اشتباه رفـیـق مولوتف است. رفتار رفـیـق مولوتف، بعنوان عضو دفتر سیاسی بسیار نادرست است و ما با قاطعیت پیشنهاد از پیش طراحی شده ایشان را رد می کـنیم.
رفـیـق مولوتف، چنان احترام عمیقی برای همسر خویش قائل است که هنوز ما در هیئت سیاسی پیرامون این و آن مسئله تصمیم نگرفته، رفـیـق ژمچوژینا، از جریان مسائل مطلع می شود. چنین استنباط می شود که گوئی یک خط نامرئی هیئت سیاسی را با همسر رفـیـق مولوتف "ژمچوژینا" و دوستان ایشان پیوند می دهد. درحالیکه این خانم در حلقه دوستانی قرار دارند که چندان قابل اعتماد نیستند. روشن است، چنین عملکرد یک عضو هیئت سیاسی قابل قبول نیست.
واما در باره رفـیـق میکایان. آیا می دانید که ایشان مخالف افزایش مالـیات بردرآمد محصولات کشاورزی دهقانان هستند؟ آناستاس میکایان، رفـیـق ما، کیست؟ کدام موضوع برای ایشان روشن نیست؟
دهقان، مدیون دولت است. ما، با دهقانان روابط بسیار مستحکمی داریم. دولت، زمین ها را تا ابد در اختیار کالخوزها(تعاونی های کشاورزی غیر دولتی) گذاشته است. آنها باید دین خود را به دولت ادا کـنند. به همین جهت، نمی توانیم با موضع رفیق میکایان موافـقـت کـنیم.
آ. ای. میکایان، پشت تریبون سخنرانی، با استناد به برخی آمارهای اقتصادی، از مواضع خود دفاع کرد.
استالین(با قطع سخنان میکایان) گـفـت: این میکایان، فرومکین نوظهوری است. خودش سرگیجه گرفته است و می خواهد ما را هم در این مسئله روشن و اصولی، دچار سرگیجه کند.
و. م. مولوتف پشت تریبون اشتباهات خود را پذیرفت و ضمن اعتراف، اطمینان داد که همچنان شاگرد با وفای استالین خواهد ماند.
استالین(با قطع سخنان مولوتف) گفت: بیهوده نگو، من هیچگاه شاگردی نداشته ام. ما همه شاگردان لـنین کبیر هستیم.
استالین سپس حل مسائل تشکیلاتی و انتخاب ارگان های رهبری حزب را پیشنهاد کرد. بجای هیئت سیاسی، هیئت رئیسه با تعداد اعضای بیشتر، همچنین دبیری کمیته مرکزی حزب، مجموعا متشکل از ۳٦نـفـر تشکیل می شود.
همه اعضای هیئت سیاسی پیشین به جز یک نفر، آ. آ. اندره یوف، به عضویت هیئت رئیسه جدید انتخاب می شوند. همه می دانند که، اندره یوف بسیار محترم، قدرت شنوائی اش را کاملا از دست داده است، اصلا نمی شنود، نمی تواند کار کند، باید معالجه شود.
صدائی از میان سالن: رفـیـق استالین را به دبیر کلی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی انتخاب کـنیم.
استالین: نه خیر! مرا از مقام دبیر کلی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی و صدر شورای وزیران آزاد کـنید.
گ. ن. مالـنکوف (از میکروفون تریبون): رفـقـا! همه ما باید همرأی و همصدا، رهبر ما، از رفـیـق استالین، پذیرفتن مسئولیت دبیر کلی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی را تقاضا کـنیم.
استالین(از میکروفون تریبون): در پلنوم کمیته مرکزی، کـف زدن لازم نیست. باید در مورد مسائل، بدور از احساسات و از روی عـقـل تصمیم گرفت. من خواهش کردم که مرا از مقام دبیر کلی کمیته مرکزی حزب کمونیست و صدر شورای وزیران اتحاد شوروی آزاد کـنید. من پیرم، کاغذ نمی خوانم. یک نـفـر دیگر را برای خودتان دبیر کل انتخاب کـنید.
س. ک. تیماشینکو: مردم این موضوع را درک نخواهند کرد. ما همه، شما را دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی انتخاب می کـنیم. تصمیم دیگری نمی گـیریم.
همه حاضران از جا برخاسته و با کـف زدن های ممتد، از پیشنهاد س. ک. تیماشینکو، استقبال کردند. استالین هم بلند شد، مدتی به سالـن نگاه کرد، دستی تکان داد و نشست.
یادآوری:
اظهارات استالین، مبنی بر عدم وجود وحدت کامل در ارگانهای رهبری حزب، پس از وفات وی کاملا ثابت شد. تشکل های گروهی در درون آن، بدون در نظر گرفتن موازین دموکراسی حزبی ــ شورائی، فـورا تعداد اعضای ارگانهای رهبری را به شدت تـقـلـیل داد و سعی شد ازاجرای مصوبه کـنگره نوزدهم حزب کمونیست اتحاد شوروی، مبنی بر جـلـب نیروهای جوان متخصص تر به ارگان های رهبری طفـره رود.
منظور استالین از دوستان همسر مولوتف، محافـل ناسیونالیستی یهودی بود که به شدت تحت تأثـیر گولدا مئیر، سفیر وقت اسرائیـل در اتحاد شوروی قرار داشتند.
م. ای. فرومکین که، استالین در اینجا از وی نام می برد، از سال ١٨٩٨ عضو حزب بود، پس از انقلاب اکـتبر معاون کمیسر(وزیر)خواروبار، صدر کمیته انقلاب سیبری، کمیسر تجارت خارجی، کمیسر اقتصاد و یکی از فعالین اوپوزیسیون راست بود.

روزنامه«سوتسکایا راسیا»
شماره (١١٨٩٩)٤
١۳ژانویه سال ٢٠٠٠


راه توده 143 06.08.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت