راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

آنچه کاسترو گفت و آنچه روی داد
دلائل آشکار
تحولات چپ و انقلابی
در امریکای لاتین
ا.م.شیزلی

 

روزنامه سووتسکایا راسیا چاپ مسکو، در شماره ١١ماه مه ٢٠٠٧خود بخش هائی از سخنرانی مکتوب فیدل کاسترو رهبر کوبا، در اجلاس بین المللی محیط زیست در کوبا را، بار دیگر منتشر کرده است. ظاهرا هدف از این باز انتشار، آن بخش از دیدگاه های کاسترو درباره امریکای لاتین است که امروز به هسته انفجاری تحولات متمایل به چپ و انقلابی در این منطقه انجامیده است. این سخنرانی را از نشریه یاد شده "ا. م. شیزلی" به فارسی برگردانده است و ما آن بخش مرکزی را از این سخنرانی برگرفته و منتشر می کنیم که هسته انفجاری تحولات انقلابی در امریکای لاتین است.

من نمی توانـم هـمچون یک اقتصاددان و یا یک دانشمند حـرف بزنم. من به عـنوان یک سیاسـتمـدار، می خواهم با ارائه دلایل محکم، توجه اقتصاددانان و دانشمندان را به این یا موضوع جلب کـنم. من سعی می کنم، دلایل آنهائی را که در این زمینه اظهار نظر می کـنند درک کنم. مجموعا بیست و دو سال پیش، ما در هاوانا دیدارهای زیادی با سیاستمداران، رهبران اتحادیه های کارگری، دهقانی، دانشجویی که به نمایندگی از طرف آنها به کشور آمده بودند، داشتیم. به عقیده همه آنها، انباشته شدن بدهی های خارجی کشورهای آمریکای لاتین در سال ١۹٨۵، بزرگترین مشکل آن زمان بود. مبلغ این بدهی ها بالغ بر ٣۵٠میلیارد دلار بود. وآن وقتها قدرت خرید دلار، بسیار بیشتر از امروز بود.
ما همان وقت، اسناد آن دیدارها را به استثنای مواردی که ممکن بود برای برخی ها توهین آمیز باشد، به همه دولت های جهان فرستادیم. در آن دوره، بازارها لبریز از دلارهای نفتی بود و کـئوپراسیونهای بانکی عظیم فراملیتی عملا خواستار موافـقـت دولتها با دریافت قرض های سنگین بودند. نمی توان چیزی گفت که شخص مسئول امور اقتصادی، بدون مشورت با کسی باید مسئولیت آن را می پذیرفت.
آن دوره، خشن ترین و خونخوارترین رژیم های وابسته به امپریالیسم در منطقه حاکم بودند. مبالغ هنگـفتی صرف خرید تسلیحات، اجناس لوکس و وسایل مصرفی شد. در نتیجه میزان قرض ها به رقم ۸٠٠ میلیارد دلار افزایش یافت و این، به فاجعه ای منجر شد، که اینک، تعداد جمعیتی را که تا کنون به دوبرابرآن وقت رسیده، باضافه مردمی که محکوم به زندگی فقیرانه شده اند، تهدید می کـند. تفاوت بین بخشهای نسبتا موفق منطقه آمریکای لاتین با آنهائی که دارای پائین ترین سطح درآمد هستند، بزرگترین در جهان است.
مدت زیادی تا امروز که این مسائل را مورد مذاکره قرار می دهیم، کشورهای جهان سوم مبارزه خود را به حل مشکل آزاردهنده عدم توازن مبادلات معطوف داشتند. همه ساله، قیمت کالاهای صادراتی کشورهای پیشرفته صنعتی که عمدتا از مواد خام ما تولید می شود، بطور یک طرفه بالا می رود. این در حالیست که در قیمت کالاهای اصلی صادراتی ما تغییری داده نشده است. مثلا، قیمت یک تن قهوه و کاکائو دو هزار دلار بود و در شهری مثل نیویورک، می شد با چند سنت یک فنجان قهوه با یک پرس شکلات خورد، ولی امروز، قیمت آن را به چند دلار رسانده اند. یعنی، ٣٠ ـ ٤٠ برابر بالاتر از قیمت آن وقتها فروخته می شود. امروز برای خرید تراکتور، کامیون، لوازم پزشکی چندین برابر آن مقدار محصولاتی که آن وقتها برای وارد کردن آنها لازم بود، باید صادر کـرد. همین موضوع در رابطه با جایگزینی الیاف سینتیک (مصنوعی) با کـنف، کتان و دیگر الیاف تولیدی کشورهای جهان سوم نیز صدق می کـند. در عین حال، پوست دباغی شده، کائوچو و الیاف طبیعی که در پارچه ها استفاده می شد نیزجای خود را به محصولات مصنوعی تولیدی موسسات نوین پتروشیمی داده است. قیمت شکردر زیر فشار سوبسیدهای بزرگ پرداختی کشورهای رشد یافته صنعتی به محصولات کشاورزی، تا پائین ترین حد ممکن کاهش یافت.
آینده افسانه واری که بعد از جنگ جهانی دوم، به مستعمرات و نیمه مستعمرات پیشین وعده شده بود، تحت تاثیر توهمات برتون- وودز، تحقق نیافت. تمام این سیستم سراپا با هدف استثمار و غارت تنظیم شده بود. در چنین شرایطی، مردم به بررسی اوضاع پرداختند، در حالی که هنوز عوامل فوق العاده نا مساعدی همچون عدم پیش بینی مصرف بی رویه انرژی درکشورهای پیشرفته صنعتی مطرح نبود. آنها به ازای هر بشکه نفت در حدود دو دلار می پرداختند. منابع اصلی انرژی، به استثنای ایالات متحده آمریکا که دارای منابع زیادی است، عمدتا در کشور جهان سوم، بویژه درخاورمیانه، مکزیک، ونزوئلا و در ردیف بعدی، در آفریقا واقع است. اما همه کشورهائی که به دروغ «کشورهای رو به رشد» نامیده می شوند، کشورهای دارای نفت نیستند؛ ٨٢ کشور فقیر دنیا، مجبور است نفت وارد کند. بدین ترتیب، اگر مواد غذائی نیز را به مواد انرژی زا و یا ، آنطور که جنبش دهقانی و هندی منطقه ما ترجیح می دهد آن را انرژی کشاورزی بنامد، تبدیل کـنند، وضعیت وحشتناکی در انتظار آنهاست.
تقریبا درحدود ٣٠ سال پیش، حتی اکثریت عظیم ساکنان کره زمین در مورد گرم شدن هوای زمین چیزی نشنیده بودند – هنوز امروز هم در مورد این شمشیر وحشتناک دموکلاس بر بالای سر نسل بشری، ندانسته ها و سر درگمی های بسیار بزرگی موجود است.
اگر به گـفته نمایندگان کئوپراسیونهای فراملیتی و دستگاههای تبلیغاتی آنها باور کنیم، ما در دنیای بهتری زندگی می کنیم: دنیائی با اقتصاد بهتر، بازار قابل کنترل، باضافه سرمایه های فراملی و تکنولوژی مدرن با قابلیت تولید بالا، درآمد سرانه ملی خوب، سطح زندگی بالاو تحقق همه رؤیا های بشری، عدم مداخله دولت در هیچ چیز، حتی بی مورد بودن ماهیت وجودی دولت به عنوان سلاح سرمایه های مالی هنگـفـت.
اما، واقعیت جان سخت است. آلمان، یکی از کشورهای صنعتی جهان، که ١٠ درصد جمعیت آن را بیکاران تشکیل می دهند، نمی تواند آرام گیرد. سنگین ترین و مهمترین کارها را مهاجرینی که امیدی به پایان فـقـر خود ندارند، با وارد شدن مستقیم به هر شکاف ممکن در اروپای صنعتی، انجام می دهند. مثل اینکه هیچکس شمار ساکنان کره زمین را که بویژه در کشورهای رشد نیافته افزایش می یابد، درنظرنمی گیرد.
نمایندگان بیش از٧٠٠ سازمان اجتماعی اخیرا در هاوانا برای بررسی مسائل مربوط به موضوعات مطرح شده در این نوشته جلسه تشکیل دادند. بسیاری از آنها با اعلام نقطه نظرات خویش تاثیر عمیقی بر ما گذاشتند.
بیش از پنج سال قبل، سرکرده لاقید امپریالیسم اعلام کرد، که نیروهای ایالات متحده آمریکا باید برای عملیات پیشگیرانه و حملات غیرمنتظره به بیش از ٦٠ (شصت) کشور جهان آمادگی داشته باشند. این، بدون کم و زیاد، یعنی یک سوم جامعه جهانی.

راه توده 133 21.05.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت