راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

"تک صدای توده ای ها" می رود تا به "صدای ملی" تبدیل شود
همگامی سیاست خارجی جنگی
با گام های "فاشیستی" در داخل
 

 

سایه به سایه تشنج رو به رشدی که در سیاست خارجی و بویژه سیاست اتمی حاکمیت جمهوری اسلامی شاهدیم، آرایش سیاسی – حکومتی نیز در داخل کشور دوره تکاملی خود را طی می کند. این دو سایه همزاد یکدیگرند و به همین دلیل دورخیزهای تهاجمی و طلبکارانه ای که رهبر در دیدار با سفرای جمهوری اسلامی در کشورهای جهان مستقیما فرمان آن را صادر کرد، در داخل کشور نیز بصورت سیاست تهاجمی و طلبکارانه از سوی دولت و نهادهای امنیتی و نظامی در برابر مخالفان سیاست جنگی – اتمی با شتابی بیشتر از سیاست خارجی دنبال می شود. داخل کشور طلبکار بودن از مردم و احزاب و گروه ها و تشکل های صنفی و سیاسی بصورت تهاجم به موجودیت و حتی حق حیات آنهائی که کوچکترین زوایه ای با حاکمیت موجود دارند دنبال می شود. آیا سمت گیری این تهاجم که اقشار و طبقات مختلف مردم و تشکل های صنفی – سیاسی آنها را شامل شده، به گونه ایست که همه تشکل ها و همه اقشار اجتماعی را شامل می شود و ما به سمت جامعه و نظامی فاقد تشکل پیش می رویم؟
با قاطعیت می گوئیم: خیر!
و اضافه می کنیم که اتفاقا حاکمیت با هدف متشکل تر کردن خود به تشکل های دیگر حمله می برد و شتاب برای متشکل ساختن خویش چنان است که نهادها و تشکل های مخفی و نیمه مخفی خویش را نیز علنی کرده و تابلوهای آنها را با نام ها و اسامی مختلف بالا می برد. نه تنها چنین می کند، بلکه در تشکل های علنی و سابق نیز دست به رفرم زده و ساختار و رهبری آنها را با خویش همگام می کند. حاکمیت نه تنها تن به قبول شکست سیاست جنگی نمی دهد، بلکه می خواهد با چنگ و دندان از آن دفاع کند. این که کدام اهداف سیاسی – مذهبی و یا دفاع از منافع اقتصادی کدام قشر از طبقه حاکم پشت این عزم خوابیده، بحثی است که ما به شهادت سرمقاله های دو سال اخیر راه توده بارها به آن پرداخته و از زوایای گوناگون آن را گشوده ایم. به خوانندگان خویش توصیه موکد می کنیم که این بحث ها را در سرمقاله های دوران دو ساله اخیر راه توده مرور کنند تا برای پرداختن به هر کدام از زوایای پنهان و آشکار سیاست نظامی- اتمی حاکمیتی که برای ایستادن در مقابل آن، باید ابتدا آن را شناخت، ناچار به تکرار و بازنویسی نوشته های گذشته نشویم.
پرسش و مبحثی که در این سرمقاله مورد نظر است و با نزدیک شدن به انتخابات مجلس هشتم و شتاب گرفتن سیاست طلبکارانه و تهاجمی در داخل کشور باید از زوایای مختلف بدان پرداخت، همان است که در بالا طرح کردم و در یک کلمه نیز به آن پاسخ "خیر!" دادیم.
آرایش سیاسی و صف آرائی حاکمیت، منطبق با سیاست خارجی نظامی، شتاب تهاجم به همه تشکل های صنفی و سیاسی را دارد. از دل این تهاجم، می خواهند مجلس یکدست همسو با سیاست جنگی- اتمی و حامی سرکوب داخلی را بیرون آورند. این که به چنین هدفی خواهند رسید یا خیر و یا، باد موافق به سمت پرچم این کشتی می وزد یا خیر و دهها پرسش و تردید دیگر، نباید مانع شناخت ما از این سمت گیری شود. زمزمه اعلام انحلال جبهه مشارکت و نهضت آزادی ایران، ممنوع اعلام شدن انتشار نام احزاب و سازمان هائی که اجازه فعالیت برای آنها صادر نشده در مطبوعات، بازگشائی دوباره پرونده کهنه "نامشروع" بود "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی"، در ادامه منطقی خود می رود به سمت اعلام انحلال مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین حوزه علمیه قم، انحلال حزب کار اسلامی و حزب کارگزاران، دفتر تحکیم، خانه کارگر و... امروز با انگیزه برپائی مجلس یکدست و همسو با دولت، و فردا برای اهدافی دیگر.
این طلب و تهاجم داخلی، همزمان است با تجدید سازمان و ساختار تشکل های حکومتی مانند "جامعه مدرسین حوزه علمیه قم" که اکنون شیخ محمد یزدی در راس آن قرار گرفته، تجدید سازمان جامعه اسلامی مهندسان و حتی تجدید ساختار جمعیت تازه حزب شده موتلفه اسلامی که همگی شتابزده می کوشند خود را همسو تر با سیاست جنگی – اتمی کنند تا علاوه بر حفظ نفوذ و حضور خود در حاکمیت، این نفوذ و حضور را گسترش نیز بدهند. از سوی دیگر، شاهد غربال شدن تشکل های نوظهور باصطلاح "اصولگرا" هستیم که هر کدام به نوعی از دل بسیج و سپاه و دوران جنگ با عراق بیرون آمده و در تمام سال های پس از جنگ با اسامی مختلفی مانند حزب الله و انصار حزب الله، انتحاریون و لباس شخصی ها و طرفداران ارزش ها و ... فعال بوده اند و حالا با نام های نوین فعالیت علنی و حکومتی می کنند و می خواهند فراکسیون های مجلسی داشته باشند. بند ناف تقریبا تمام آنها به هسته هائی از فرماندهان در سازمان ها و نهادهای نظامی و امنیتی بند است. متشکل ساختن همه جانبه بسیج دانشگاه ها، درکنار نهاد امنیتی "حراست" و با بودجه های محرمانه ای که بیت رهبری و شورای تبلیغات اسلامی و شورای نگهبان در اختیار دارند و تبدیل هرچه بیشتر"بسیج" به حزب سیاسی حاکم و لوله کشی پول ناشی از افزایش قیمت نفت به شکم این تشکل ها و نهاد و... گویا تر از آنست که نیاز باشد ما بگوئیم حاکمیت همزمان با یورش به تشکل ها و احزاب صنفی و سیاسی شناخته شده، خود با بهره گیری از ثروت ناشی از نفت، در پی متشکل شدن هرچه بیشتر خویش است. حاکمیت نهادهای اقتصادی و تجاری و حتی صنعتی را پشتوانه این احزاب و تشکل ها می کند تا دفاع از حاکمیت، دفاع از منافع خویش نیز باشد!
پدیده ای که تاکنون در پاکستان و ترکیه و در ارتباط با ارتش و نیروهای امنیتی این دو کشور شاهد آن بودیم.
درشماره های اخیر راه توده و از قول "تولیاتی" رهبر برجسته حزب کمونیست ایتالیا می خوانید که خطاب به همه احزاب کمونیست جهان بانگ بر میداد: فاشیسم در هر کشوری، با ویژگی های آن کشور زائیده می شود، رشد می کند و در کوران بحران های اقتصادی و اجتماعی از اقشار و طبقات محروم نیرو گرفته و آنها را بدنبال خود می کشاند. فاشیسم و ترور فاشیستی برای خویش ایدئولوژی می سازد!

انتخاب و انتشار دنباله دار نظرات دقیق "گرامشی" و "تولیاتی" در باره شناخت پایه های اجتماعی – اقتصادی فاشیسم و یا انتشار سلسله مقالات "آلمان ها و نازیسم هیتلری" در کلیه شماره های نزدیک به یکسال اخیر راه توده برای جلب توجه خوانندگان پیگیر راه توده به پدیده هائی است که باید ما را هوشیار کند تا بدانیم حاکمیت چه سمت گیری دارد و جامعه را به کدام ورطه می برد. و تاکید مکرر ما بر ضرورت ایستادن در برابر سیاست جنگی حاکم برخاسته از کدام نگرانی ها پیرامون آینده است. این سیاست در ادامه خود، سمت و سوئی جز آنچه در بالا نوشتیم و در دو سال اخیر نیز نوشته ایم ندارد و پایان آن فاجعه ایست ملی بر روی زمینی سوخته.
ما نمی توانیم خرسندی خود را از ورود به صحنه مخالفان این سیاست و اوج گیری هشدارهای احزاب و گروه های سیاسی مخالف سیاست جنگی و گفته ها و مصاحبه های اخیر رهبران آنها که همگی خطر حمله نظامی به ایران و نتایج ویرانگر آن را یاد آوری می کنند پنهان کنیم. خرسندیم که "تک صدای توده ای ها"، می رود تا به "صدائی ملی" دراین عرصه تبدیل شود. یقین داریم که همه مخالفان سیاست جنگی حاکم، کم و بیش در باره خطر سلطه گرایش های فاشیستی در جمهوری اسلامی نیز همانند ما می اندیشند، اما بنا بر ملاحظات امنیتی مستقیما در این بحث وارد نمی شوند. به همین دلیل توصیه می کنیم، حتی اگر نمی توانند مستقیما درباره این خطر که همزاد سیاست جنگی حاکم است سخن بگویند، در باره سمت گیری آشکاری که بسوی فاشیسم می شود سخن بگویند. باید با نیروهای نظامی و بویژه سپاه پاسداران سخن گفت و بجای سخن از ضرورت طرد آنها از دولت، بر ضرورت طرد طرفداران فاشیسم در حاکمیت و از جمع فرماندهان این نیروها سخن گفت. سیاست جنگی و سکانداران این سیاست را از هر سو باید در محاصره گرفت و حلقه این محاصره را روز به روز تنگ تر کرد. هر گام متزلزل و یا هر گام عقب نشینی، به طرفداران سیاست جنگی امکان می دهد تا چند گام استوار و رو به جلو بر دارند. از ادامه حضور تک تک سازمان ها و احزاب و تشکل های صنفی و سیاسی نا موافق و یا مخالف با سیاست جنگی و حاکمیت جنگی با چنگ و دندان باید دفاع کرد. آن که امروز با چشمانی نمناک بلعیده شدن فلان حزب و سازمان سیاسی را توسط حاکمیت جنگی مشاهده می کند و بنا به هر دلیل و ملاحظه ای سکوت می کند، فردای بلعیده شدن خویش، چشمان نمناکی را هم در بدرقه خود شاهد نخواهد بود.

راه توده 157 19.11.2007

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت