راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

سخنی با نهال نو رس چپ در ایران
بجای تئوری بافی
از زندگی و دردهای مردم
و درک خود از حاکمیت بنویسید
 

 

تئوری- مارکسیسم- ابزار شناخت جهان، سرگذشت انسان اجتماعی، پدیده های اجتماعی و چرائی و چگونگی دگرگونی‌ها و دست یافتن به شناخت رویدادها و آشنائی کلی با آینده ایست که برای بنای آن باید کوشید.
این عام ترین و کلی ترین تعریفی است که برای ورود به بحثی که در ادامه می‌خوانید، یاد آوری آن لازم بود.
در ایران، نسل نوینی در اردوگاه چپ متولد شده که دفاع از سوسیالیسم و تحولات مترقی اجتماعی را چشم انداز خویش قرار داده است. تکاپوی ستایش آمیز آنها در این راه، اغلب در سایت‌ها و وبلاگ های اینترنتی منعکس است. انعکاسی کامل تر از آنچه در نشریات دانشجوئی بازتاب يافته بود و هنوز نیز، علیرغم یورش امنیتی که در دولت کنونی به این نشریات آمد، گهگاه در انگشت شمار نشریات باقی مانده منعکس است. ما این نشریات و سایت‌ها و وبلاگ‌ها را در حد وقت و امکان خود خوانده و می‌خوانیم، مواضع آنها را دنبال می‌کنیم و بیانیه‌ها و اطلاعیه هائی را که به مناسبت های مختلف منتشر می‌کنند موشکافانه می‌خوانیم. در عین خوشحالی و به همان اندازه که از این تکاپو خرسندیم، از پیچ و تاب های این نهال نوپا در بادهای حوادث روز، که هنوز تا توفان فاصله بسیار دارند نگرانیم. نگران چپ روی و ماجراجوئی هستیم. نگران تاثیر پذیری از تبلیغات ضد توده ای حکومت، نگران کم اطلاعی از تاریخ پیش و پس از انقلاب 57، نگران یورش تبلیغاتی آنها که از این اردوگاه – بویژه در مهاجرت- رخت بربسته اند و هنوز هر چند گاه یکبار به عقب برگشته و تیری به گذشته پشت سر مانده خویش شلیک می‌کنند. و درکنار این نگرانی‌ها، نگران غرق شدن این هسته ‌ها و گروه‌ها در بگومگوهای روشنفکرانه و فضل فروشانه و دهان به دهان هم شدن، بجای دهان به دهان شدن با دشمنان و مخالفان مشترک. نگران تاثیر پذیری از حوادث روز و عملکردهای حکومت و غفلت از ضرورت راه یافتن به عمق و دلیل و چرائی وقوع این حوادث و عملکردها. نگران غفلت آنها از ضرورت نزدیکی و غرق شدن در دریای مردم و غوطه خوردن در جمع های محدود و بحث های بی سرانجام.
طی تمام این دوران، تا آنجا که در توان خویش تشخیص داده ایم، نکاتی را با استفاده از راه های گوناگون ارتباطی در همین زمینه‌ها به برخی از این محفل‌ها منتقل کرده و صادقانه با آنها درمیان گذاشته ایم. علیرغم این تلاش، لازم دانستیم یکبار نیز اینگونه و بصورت عام بنویسیم، گرچه بارها در مطالب مختلف راه توده به آنها اشاره کرده بودیم و بازهم خواهیم کرد.
ما می‌گوئیم مارکسیسم ابزار شناخت و تحلیل حوادث و رویدادهاست. به همین دلیل صدبار متعجب می‌شویم که از شیرینی عسل می‌نویسند، اما از زنبور چیزی نمی نویسند. یعنی در تمام این سایت‌ها و نشریات بسیار بندرت می‌توان گزارشی از زندگی مردم، آنچه در محلات شهرها می‌گذرد، نظرات مردم در باره رویدادهای روز، گفتگوهای ساده و معمولی مردم در معابر و اماکن عمومی، از پچ پچه های مردم در صف های اتوبوس و یا زیر زمین های مترو، از دبيرستان‌ها و حرف های نسل نوجوان، از دفاتر مدارس و مشکلات معلمین، از زندگی و دیدگاه های کارگران نسبت به اوضاع کشور، از صحبت‌ها و تعریف های به ظاهر بسیار عادی و ساده مادران وخواهران از خرید روزانه بازگشته و.... مشاهده کرد. همه این شنیده و دیده ها، وقتی در کارگاه تئوری کنار هم قرار بگیرند، آنگاه شناخت ما را نسبت به جامعه و توان ما را نسبت به درک روند جامعه ممکن می‌سازند. تئوری برای همین شناخت است و مردم ایران نیز همان هائی هستند که در اقشار و طبقات و قشرهای مختلف اجتماعی از آنها یاد کردیم. مسئله به همین سادگی است.
اگر 10 سال صفحات نشریات و سایت های اینترنتی را با تئوری‌ها پر کنیم اما نتوانیم به کمک این تئوری بفهمیم امروز و درکنار گوش ما در جامعه چه می‌گذرد، ده سال وقت و انرژی خود را بر باد داده ایم. بیم داریم و نگرانیم که عمر و زمان اینگونه بر باد رود.
بجای تعارف برای هم تکه پاره کردن، برویم به دل جامعه، گرچه پاره آجر ببارد. آنکه می‌خواهد سوسیالیسم را در ایران بنا کند و شریف ترین اهداف و آرمان‌ها را در برابر خود قرار داده است، چاره ای جز شناخت جامعه ای که سوسیالیسم را برای آن می‌خواهد بنا کند ندارد. آنکه حاکمیت کنونی و سیاست های آن را مفید به حال مردم نمی داند و خواهان تحولات است، چه چاره ای جز شناخت اجزاء اصلی و فرعی تشکیل دهنده همین حاکمیت دارد؟ آنکه این حاکمیت را می‌خواهد از قدرت به زیر بکشد، چه چاره ای جز بسیج حداکثر نیرو – حتی از درون همین حاکمیت- برای یک گام به جلو و تبدیل این گام به چند گام به جلو دارد؟ آنکه از مارکسیسم می‌گوید و مدال آن را به سینه می‌زند، چگونه می‌تواند از تعریف طبقاتی حاکمیت و لایه بندی های آن غافل بماند، آنچنان غافل که نتواند برای آن بسیج نیرو از همین لایه بندی‌ها نیز در صورت امکان و ضرورت بهره بگیرد. این دولت به چه دلیل و با چه هدفی به مردم تحمیل شد؟ چرا نظامی‌ها به دولت آمدند؟ چرا بحث صنعتی شدن مطرح است؟ چرا موتلفه چی‌ها را کنار می‌گذارند؟ چرا حالت جنگی به خود گرفته اند؟ این تصمیمات اقتصادی که دولت کنونی می‌گیرد، می‌خواهد به کدام سمت برود و چه طبقه و یا قشری را تقویت می‌کند و کدام طبقه و قشر را تضعیف؟ نقش یک نیروی سیاسی پیشرو، در بسته ترین و مسدودترین فضاهای سیاسی چیست و پل ارتباطی خود را با مردم چگونه می‌تواند و باید برقرار کند؟ فرصت‌ها و امکاناتی که می‌توان از آنها بهره گرفت کدام است؟
دهها سئوال و ابهام، دهها غفلت و کار انجام نداده، دهها سئوال پاسخ نداده و گزارش و سخن منتشر نشده مردم در برابر ماست. اگر نتوان مارکسیست درعمل بود، به صرف تعلق به فراکسیون کمونیستی هم نمی توان انقلابی بود. هندوانه تعارف این یاران و آن یاران کردن و هر دو در غفلت از اوضاع غرق ماندن، همسنگر شدن برای مبارزه اجتماعی نیست. چرا نباید به آن 21 دانشجوئی که بیانیه منتشر کرده اند گفت کار از کجا ناقص و خراب است؟ کار سیاسی و مبارزه سیاسی تعارف بردار نیست، مگر آنکه از ضعف های خود نگران باشیم و بخواهیم مخاطب را هم به تعارف در باره خویش مجبور کنیم. انقلاب تعریف دارد، حداقل برای آن که خود را کمونیست و مارکسیست می‌داند و معرفی می‌کند این تعریف باید آشنا باشد. "در تدارک انقلاب" بودن یعنی چه؟ بند بند مسائل اجتماعی تعریف علمی دارد.
مقالاتی که برخی برای راه توده هم ارسال شده و عمدتا "من بگو از داخل" و "تو بشنو در خارج" میان این و آنست و ورود از داخل کشور به بحث های مهاجرتی یعنی فعالیت سیاسی- انقلابی؟ بی وقفه شرح جنایات رژیم را دادن و از رژیم پلیسی ولایت فقیه گفتن یعنی تحلیل اوضاع ایران؟ این زبانی است برای نزدیکی به توده مردم؟ به صرف بیان اختناق طاقت فرسا وظیفه خود را انجام داده ایم؟ و چون اختناق طاقت فرساست به سمت انقلاب می‌رویم؟
ما قصد ورود به جزئیات این مباحث را نداریم و به همین دلیل نیز تاکنون این نوع مقالات را منتشر نکرده ایم و در آینده نیز نخواهیم کرد. هرگاه مقاله ای و یا تحلیلی که از این پیرایه‌ها به دور باشد و مستقیما به جامعه نگاهی واقع بینانه داشته باشد بدستمان برسد قطعا منتشر خواهیم کرد، چنان که تاکنون کرده ایم. خواه متعلق به "یاران" باشد، یا متعلق به فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و یا "سلام دمکرات" و یا "سلام سوسیالیسم" و یا "بذر" و یا دیگر نشریات. از آنچه در خیابان‌ها و شهرها و روستاها می‌گذرد بنویسید. آنها را به هم وصل کنید و در کنار عملکرد حاکمیت و تفکیک قشربندی های درونی و پهلوئی آن از اوضاع حاکم بر کشور تحلیلی استخراج کنید که خواندن آن گامی شود برای نزدیکی بیشتر خواننده با اوضاع ایران. شعاری بیرون بکشید که بازتاب دهنده نیاز این لحظه جامعه باشد. راه کاری ارائه دهید که به دل مردم بنشیند. ما و جنبش چپ، نه فقط ما و جنبش چپ، که مردم ایران نیازمند این نوع مطالب و گزارش‌ها و دیده و مشاهدات اند. ما توده ایها در گذشته پیش از انقلاب چنین رفتیم، امروز نیز توصیه می‌کنیم چنین بروید!


راه توده 147 03.09.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت