حزب توده ایران و انقلاب
57
حزب توده ایران
دنباله رو خمینی بود؟
(1)
از جمله ترفندهایی كه علیه سیاست حزب
توده ایران و نقش آن در انقلاب سال 57 و سال های نخست پیروزی انقلاب 57
بكار گرفته می شود، اینست كه می گویند و می نویسند: «حزب توده ایران از آن
جهت از جمهوری اسلامی حمایت كرد، كه سیاست خارجی اتحاد شوروی چنین بود. حزب
چون می خواست جبهه كشورهای سوسیالیستی را تقویت كند، بنابراین از شعارهای
ضد امپریالیستی رهبری انقلاب حمایت كرد.»
این دسته از تحلیل نویسان و تاریخ نگاران عادت كرده اند مسائل اجتماعی و
مبارزه سیاسی را خیلی ساده و آسان برای خودشان حل و فصل كنند و با انتشار
یك فرمولبندی خودساخته، خیال خودشان را از بابت تحلیل دقیق حوادث راحت
كنند. این گروه زیاد هم تقصیر ندارند، چون هر حرف دقیق و منطقی به وقت زیاد
و احساس مسئولین نیازمند است و ظاهرا این تحلیل نویسان وقت زیادی در این
سال ها نداشته و ندارند!
میتوان از كنار این ارزیابی ها، بعنوان ارزیابی های ارزان و به نرخ روز
گذشت، اما بیم از آنست كه اگر چنین كنیم، بتدریج، هم این افراد باورشان شود
حرف و تحلیلی بدیع ارائه داده اند و هم جوان هایی كه تازه پا به میدان
مبارزه می گذارند و به صفوف حزب پیوسته و یا خواهند پیوست، ارزیابی دقیقی
از مسائل گذشته در اختیار نداشته باشند. ضمنا شاید این پاسخ نویسی ها به
خود این تحلیل نویسان هم بتواند كمك كند، تا از افتادن در دام این نوع
تخیلات پرهیز كنند.
یكی از این دسته تحلیل ها، كه بنظر می ر سد نویسندگان آنها از واقعیات سال
های اولیه انقلاب اطلاع همه جانبه ندارند، در "نامه مردم" 436 می نویسد:
«... نكته ای كه شاید در آن سال ها كمتر به آن توجه می شد، این موضوع بود،
كه رهبران مذهبی، از جمله و خصوصا خمینی هشیارانه از احساسات ضد
امپریالیستی مردم ما سود بردند و مبارزه خود را برای قبضه كردن حاكمیت
سیاسی، زیر لوای شعارهای تند ضد آمریكا... به پیش بردند.»
نویسنده تحلیل، منظورش ظاهرا از این جمله {نكته ای كه شاید در آن سال ها
كمتر به آن توجه می شد} باید این باشد كه رهبری حزب- لابد مانند نویسنده
این جمله- متوجه نبود كه شعارهای ضد امریكایی در جامعه و یا رهبری انقلاب
یك حقه بازی است و هدف هم فقط خواب كردن نیروهای انقلابی بوده است.
براساس این نظریه، رهبری وقت حزب چاه را از چاله تشخیص نداده و در آن
افتاد، و لابد اگر امثال این نویسنده آنجا بودند، دست همه رهبری را گرفته و
از كنار چاه عبور می دادند!
اما ببینیم واقعیت چیست و چرا اتفاقا امروز باید این واقعیت را با صدای
بلند تكرار كرد، تا مبادا امثال این نویسنده در دام امپریالیسم سقوط كنند.
در سال های اولیه پیروزی انقلاب، بارها از چپ و راست مطرح شده و هزاران بار
حزب ما آن را روشن كرد كه مسئله عبارتست از {جنبه ضد امپریالیستی انقلاب
بهمن و ظرفیت ضد امپریالیستی نیروهای انقلابی مذهبی.}
براساس آن ادعاها، كه هنوز هم تكرار می شود، رهبری حزب توده ایران گویا
بدلیل آنكه معتقد بود "تقویت جبهه كشورهای سوسیالستی" مسئله اصلی را تشكیل
می دهد، "فریب" شعارهای ضد امپریالیستی رهبری مذهبی انقلاب را خورد و اساسا
بدین دلیل از انقلاب دفاع كرد.
آیا این ادعا واقعیت دارد؟
برای روشن شدن مطلب، نخست باید توجه كنیم كه حزب توده ایران هیچگاه
معتقد نبوده است كه هر كس و هر جریانی كه مدعی مبارزه با امپریالیسم و
شعارهای تند و تیز ضد آمریكایی است را باید مورد پشتیبانی قرار داد. اگر
چنین بود، حزب ده ها سال علیه مائوئیسم و ترتسكیسم و چریكیسم و انواع و
اقسام جریانات چپ نما و چپ رو، با تمام توان خود مبارزه نمی كرد. اتفاقا
شعارهای ضد آمریكایی (نه ضد امپریالیستی) در سال های پس از پیروزی انقلاب،
عمدتا نه از سوی حزب ما، بلكه از طرف همین جریانات چپ نما مدام بر در و
دیوارها نوشته می شد، كه به خیال خود تصور می كردند خواهند توانست بدین
وسیله نیروهای مذهبی را "افشاء" كنند. بعدها این چپ روی به راست روی و
انكار مبارزه ضد امپریالیستی رهبری انقلاب كشانیده شد و حالا امروز جای خود
را در خود این سازمانها به نفی كامل ضرورت مبارزه ضد امپریالیستی داده است!
اینگونه ادعاها بی ارزش تر از آن است كه بخواهیم بر روی آن لحظه
ای مكث داشته باشیم، اما از آنجا كه بدلیل سال ها سكوت، و نه تنها
سكوت، بلكه متاسفانه گاه همراهی و همگامی مستقیم و غیر مستقیم با آن، این
اندیشه ها پراكنده شده است و اعضاء و رهبران حزب توده ایران بابت آنكه در
مبارزه ضد امپریالیستی خلق به سهم خود و فعالانه شركت كرده اند، گویا مرتكب
خطای بزرگ و نابخشودنی شده اند، و نه تنها باید سرفراز نباشند، بلكه باید
شرمگین هم باشند!
ناچاریم كمی روی این مسئله توقف كنیم
حزب توده ایران معتقد بود كه انقلاب بزرگ بهمن، انقلابی است دمكراتیك و
ضد امپریالیستی. این انقلاب توان آن را دارد، كه جامعه ما را از چارچوب رشد
سرمایهداری وابسته خارج كرده و در مسیر یك رشد مستقل و دمكراتیك قرار دهد.
تحقق این امكان وابسته بدان است كه نیروهای انقلابی مذهبی، كه مواضع اساسی
حاكمیت برآمده از انقلاب را در اختیار داشتند و لذا درك آنان از واقعیت های
جامعه ما و جهان و سرنوشت انقلاب تاثیر تعیین كنندهای بر جای می گذاشت،
بتوانند دوستان و دشمنان واقعی انقلاب را در عرصه های داخلی و بین المللی
به درستی تشخیص دهند. ما معتقد بودیم، پیروزی انقلاب و ساختمان جامعه ای
دمكراتیك و مبتنی بر عدالت اجتماعی در تضاد آشتی ناپذیر با خواست
امپریالیسم و كلان سرمایه داران مذهبی و غیرمذهبی قرار دارد و لذا آن بخش
از نیروهای انقلابی مذهبی كه واقعا به آرمان های توده ها وفادارند و برای
عدالت اجتماعی مبارزه میكنند، در زیر فشار امپریالیسم و كلان سرمایهداری
سرانجام دوستان و دشمنان انقلاب را تشخیص خواهند داد و امر اتحاد انقلابی
نیروها، كه گذار جامعه ایران به نظامی دمكراتیك در گرو آن قرار دارد
سرانجام تحقق خواهد یافت. سوال اساسی كه مطرح بود و مطرح است، آن است، كه
آیا توده ی مذهبی و نمایندگان آنها در حاكمیت ج. ا. اساسا ظرفیت و توان
شركت در مبارزه ضد امپریالیستی را دارا بودند كه بخواهیم به چگونگی تحقق و
شركت در آن بیندیشیم؟ حزب توده ایران بدون لحظه ای تردید معتقد بود كه پاسخ
این پرسش مثبت است. بنظر حزب، توده های مذهبی كشور ما، از دهقانان هفتاد
سال پیش روسیه و دهقانان چینی و كوبایی و غیره كه كمونیست ها آنها را متحد
خود می دانستند، عقب مانده تر نبوده، بر عكس از ظرفیت و آگاهی انقلابی
بمراتب بیشتری برخوردار بوده و هستند.
برخی متاسفانه مسئله را به شكلی مطرح میكنند، كه گویا حزب توده ایران صرفا
بدلیل مبارزه ضد امپریالیستی آیت الله خمینی و شعارهای ضد آمریكایی كه او
می داد، نیروهای انقلابی مذهبی را مورد پشتیبانی قرار داد. شاید آنها كه
این مطلب را می نویسند و می گویند در ایران نبوده و یا اسناد حزب را بدقت
مطالعه نكرده و نمیكنند، چون در غیر اینصورت باید بدانند كه مبارزه ضد
امریكایی از اواسط سال 58 و با تسخیر سفارت آمریكا تشدید شد، اما حزب از
ابتدای انقلاب - نه بعد از پیروزی انقلاب- از نیروهای انقلابی و ضد
امپریالیست مذهبی، در برابر خطر نیروهای راست مذهبی پشتیبانی می كرد. به
همین دلیل بود، كه اتفاقا درست پس از اشغال سفارت آمریكا گرایش به سمت
نظریات حزب توده ایران در جنبش وسعت گرفت.
مدعی می شوند كه آیت الله خمینی، صرفا برای بیرون كردن "رقبا" از میدان، در
مبارزه ضد امپریالیستی شركت كرد. باید صد بار به این افراد توصیه كرد، كه
از این نوع برداشت ها و استدلال ها دست بردارید، زیرا پاسخ هایی كه به آن
ها داده می شود، از اعتبار شما می كاهد. چرا نباید، پیش از طرح این نظرات
به خودتان جواب بدهید، كه:
خُب اگر هر كس، صرفنظر از ماهیت طبقاتی خود قادر است در مبارزه ضد
امپریالیستی شركت كند، چرا "رقبا" این كار را نكردند؟ كیست كه نداند، آیت
الله خمینی در آن دوران از چه موقعیت ویژه ای در جامعه و در رهبری كشور
برخوردار بود، كه برای بیرون كردن مخالفین خود، كمترین نیازی به گرفتن
قیافه ضد امپریالیستی نداشت.
این نكته ای بود كه حزب ما در تشخیص صداقت وی در شركت در این مبارزه، آن را
كاملا در نظر گرفت. آیت الله خمینی در مبارزه ضد امپریالیستی شركت كرد و در
راس آن قرار گرفت، زیرا به توده های پائین جامعه وابسته بود و همانند آنها
آماده بود در مبارزه علیه امپریالیسم در چارجوب درك خود و آن توده هایی كه
پشتیبان او بودند پیش برود. وی نگران آن نبود كه مبارزه علیه امپریالیسم
فردا به مبارزه علیه سرمایهداری تبدیل خواهد شد. در حالیكه "رقبا" نگران
همین مطلب بودند و به همین دلیل تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند در این مبارزه
شركت جویند. مبارزه علیه امپریالیسم، از مبارزه علیه سرمایهداری وابسته
جدا نیست، بلكه هر دو یك مبارزه واحد در اشكال و عرصه های گوناگون است. ما
همین امروز می بینیم كه این مسئله چگونه دارودسته حجتیه و دولت را در كشور
با دشواری روبرو ساخته است. چرا بجای این نوع ارزیابی ها، نباید نوشت، كه
بخشی از افتخار ورشكستی امروز حکومت و مجموعه دارودسته های راستگرایان به
كارنامه مبارزاتی جانباختگان و قهرمانان و فعالین و مبارزین توده ای و شركت
آنها در مبارزه ضد امپریالیستی خلق تعلق دارد؟
اكنون كه این نكته مطرح شده است، شاید لازم باشد بر این واقعیت فراموش شده
مجددا تاكید شود، كه رفقا!
مبارزه علیه امپریالیسم برای حزب توده ایران، جزئی از مبارزه به نفع اتحاد
شوروی نبود، بلكه جزئی از تلاش برای ایجاد یك نظام نوین و دمكراتیك در كشور
ما بود. به همین دلیل، امروز كه متاسفانه اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد نیز
مبارزه علیه امپریالیسم برای ما نه تنها تمام شده نیست، بلكه ضرورت آن نه
دو چندان، كه صد چندان شده است. حزب ما هرگز مرعوب حوادث و جنجال های سیاسی
روز نشده و نباید بشود و از جامعه خود نیز فاصله نگرفته و نباید بگیرد!(
این بحث را ادامه خواهیم داد)
راه توده 218 13.04.2009