راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بخشهائی از مقاله جدید ایگور لیگاچف
آخرین دبیردوم حزب کمونیست اتحاد شوروی
به گذشته احترام بگذاریم
برای آینده آستین ها را بالا بزنیم!
ترجمه بهروز بکتاشی- منبع سایت حزب کمونیست فدارتیو روسیه

 

در رابطه با بحران نوبتی در مناسبات روسیه- بلاروس

قبل از پاسخ به پرسش مطرح شده لازم است به سئوال دیگری که در رابطه با این مسئله  است پاسخ داد: آیا چنین اتحادی ضروری است؟ آیا اتحاد دولتی خلقهای برادر لازم است؟

با تخریب اتحادشوروی، همزیستی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و کشورهای اروپای شرقی- تکیه گاه نیرومند صلح در جهان- همانطوریکه جریان حوادث نشان میدهند، تهدید و تقسیم مجدد بازارهای فروش کالاها و سرمایه، منابع مواد خام تا عملیات نظامی و بسوی جنگ جهانی سوم رفتن در حال افزایش است. اشغال آمریکائی عراق و افغانستان با هدف غصب غنی ترین منابع طبیعی  در باره واقعی بودن چنین تهدیدی دلالت می کند.

سردمداران کشورهای دور و نزدیک به روسیه و قبل از هر چیز به ثروت طبیعی سیبیری (بسیاری از این منابع یک چهارم و بیشتر ذخیره های جهانی را تشکیل میدهند) چشم دوخته اند. سیاستمداران آمریکائی، بعنوان مثال، دقیقا«انترناسیونالیزاسیون» منابع طبیعی سیبری را طلب میکنند.

سئوال میشود، آیا روسیه و دیگر دولت های خلق های برادر میتوانند به تنهائی تجاوز واقعی را دفع و ثروت طبیعی را حفظ و از آن دفاع کنند؟

پاسخ اینست که خیر!

روسیه به تنهائی نمی تواند در برابر این فاجعه ایستادگی کند. بردگی تا نابودی خلق روس و سپس دیگر خلق ها که همه با هم در طی قرنها دولت واحد روسیه  و دولت جهانی - اتحاد شوروی- را بوجود آوردند در انتظار است. تنها در سایه اتحاد دولتی قدرتمند و واحد، روس ها و دیگر خلق ها می توانند استقلال و آزادی را برای خود تامین کرده و بطور اساسی زندگی انسان ها را بهبود بخشند. تشکیل دولت متحد اهمیت سرنوشت ساز نه تنها برای روسیه و خلق های برادر، بلکه همچنین برای جامعه جهانی در کل خود دارد. تشکیل چنین دولتی به معنای تحکیم صلح در سیاره و همراه با کشورهای دوست تضمین امیدوار کننده زندگی در زمین است.

چگونه بایستی توضیح داد که چرا دولت متحد خلق های برادر تشکیل نشده است؟ چرا قرار داد در باره دولت متحده روسیه و بلاروس که در سال 1999 بسته شده بود تا بحال عملی نگردیده است؟ قانون اساسی متحد تصویب  نشده و ارگانهای رهبری تشکیل نشده اند، واحد ارزی پول وجود ندارد و غیره. بعلاوه، عقب گرد و تضعیف روابط اقتصادی آغاز شده است. نیروهای متخاصم نه تنها در درون روسیه، بلکه همچنین در خارج از مرزهای آن مقاومت خشمگینانه ای را بر علیه ایده دولت متحد ارائه می دهند.

البته در چنین موردی مهم است که چه کسی فرمان حکومت را در اختیار دارد. همچنین نظرات و کیفیت های شخصی رهبران دولت ها. اما مهم تر از آن کاملا چیز دیگری است. نوع متفاوت ساختار دولتی و اجتماعی، اشکال متضاد مالکیت بر وسایل تولید اجازه سازماندهی دولت متحد روسیه و بلاروس را نمی دهد. در روسیه شالوده واقعی متفاوت نسبت به بلاروس وجوددارد. در اینجا عمدتا مالکیت خصوصی سرمایه داری بر وسایل تولید و در بلاروس مالکیت دولتی بر وسایل تولید است. رشته های کلیدی اقتصاد در روسیه در دستهای غارتگران اموال خلقی- بورژوازی کلان و در راس آن اولیگارش نیمه تئوکرات و بوروکراتهای عالی دولتی است. اما در بلاروس رشته های کلیدی اقتصاد در دست دولت خلقی یعنی مردم است.

در چه شرایطی و بر چه اساس دولت متحد امکان پذیر است؟ اتحاد دولتی روسیه و بلاروس در وضعیت کنونی که این دولت ها هستند، بنظر من، بمعنای بلعیدن اقتصاد خلقی بلاروس توسط روسیه بورژوازی و سر آخر نابودی دولت خلقی بلاروس و کشاندن آن تا سطح  فرمان بری از روسیه کاپیتالیستی است.

هم اکنون، زمانی که بورژوازی روسیه و بوروکرات های دولتی موفق نشدند که بلاروس را مطیع خود سازند با حالت جنون آمیز لغو روابط اقتصادی را آغاز کرده و واردات تمامی محصولات بلاروس را قدغن کرده اند. به این امید که موجب نارضایتی مردم بلاروس از دولت خود بشوند و کشور را بزانو در آورند و بطور عملی گذر یک اپوزیسیون طرفدار غرب به حکومت را تامین کنند. آنان نمی توانند خلق بلاروس را بخاطر موفقیت های خود در رشد کشور و حفظ از دستاوردهای دوران شوروی را ببخشند.

با احتساب شالوده سیاسی و اقتصادی متفاوت در روسیه و بلاروس چنین تفکری بوجود می آید که مسئله ایجاد دولت متحد بایستی از دستور روز خارج گردد. اصلا چنین نیست. تشکیل دولت متحد ضروری است. اما این امر در شرایط همگون بودن ساختار اجتماعی امکان پذیر است. از اینجا لازم است که مبارزه توده های زحمتکش برای استقرار دولت متحد را، در مورد مشخص کنونی روسیه و بلاروس، در همارائی تنگاتنگ با حل مسئله بازگشت دولت ها به راه رشد سوسیالیستی پیش برد و همزمان با این مسئله لازم است که با سریعترین شیوه ارتباطات اقتصادی،سیاسی، فرهنگی و انسان دوستانه بین خلق هائی که در ترکیب اتحاد شوروی بودند بویژه در سطح استانها، شهر ها، کارخانجات، موسسات آموزشی، سازمان های فرهنگی را رشد داد و دوستی بین خلقها را تحکیم بخشید و تحت هیچ عنوانی اجازه تفرقه بین خلقها را نبایستی به ناسیونالیستهای بورژوازی داد.

طبعا برای خواننده سئوال پیش می آید: شما خواهان خلق شوروی هستید و اتحاد شوروی که شکلی از اتحاد دولتی خلقها بود تخریب شد.

در جواب بایستی گفت که فرو پاشی اتحاد جماهیر  شوروی  سوسیالیستی به زور فاکتورهای  سوبژکتیو و نه فاکتورهای ابژکتیو صورت گرفت. و قبل از هر چیز در نتیجه احیائ سیاسی گروه بزرگی از رهبران که تشنه مالکیت خصوصی بودند روی داد. تخریب کنندگان اتحاد شوروی و خانواده آنها میلیونر و میلیاردر شدند.

بدون دولت متحد و سوسیالیسم، روسیه و دیگر خلق ها در جهان معاصر آینده ای نخواهند داشت. در برابر اتحاد احزاب کمونیستی(اتحاد احزاب کمونیستی- حزب کمونیست اتحاد شوروی)، نیروهای خلقی-سیاسی سه مسئله بهم پیوند که از نظر تاریخی اهمیت دارند قرار دارد: استقرار حکومت شوروی، بازگشت خلقها به راه رشد سوسیالیستی و استقرار دولت خلقی جمهوریهای مستقل با حقوق برابر

واژه های خردمندانه لنین را به یاد آوریم: "در برابر گذشته کلاه ها را بردارید و در برابر آینده آستین ها را بالا بزنید! حرکت به پیش بدون حرکت بسوی سوسیالیسم امکانپذیر نیست. "

 

 

 

 


 

بازگشت