کودتاچیها و جنایتکاران
هر روز که میگذرد اخبار تازهای در مورد سبعیت کودتاچیها دربرابر معترضان به کودتا منتشر میشود. نامه مهدی کروبی گوشه دیگری از پرده این جنایتها را بالا زده و مردم ما امروز میدانند که از قتل کور و بی هدف در خیابانها گرفته تا شکنجه و تجاوز در زندانها و محاکمات نمایشی جزیی از کارنامه حکومت کودتاست که چهره خود را در برابر مردم عریان کرده است. کار بجایی رسیده که علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس و پسر آیت الله مطهری نیز از کسانی همچون طائب - رئیس بسیج - بعنوان کسانی که تنها با منطق باتوم آشنا هستند یاد میکند. از اینکه علی مطهری تازه با تخفیف در مورد طائب چنین میگوید باید فهمید که اوضاع تا چه اندازه وخیم است. بالطبع حکومت بجای انکه عاملین این جنایتها را به مردم معرفی و آنان را مجازات کند امثال کروبی را به جرم افشای جنایات تهدید به مجازات میکند! وقوع این حنایتها و گستردگی آنها یک مسئله تاریخی را دوباره از نو زنده میکند. یعنی نحوه برخورد با عاملین و آمرین این جنایتها و چگونگی مجازات آنها. آیا مردم ما از عاملین و آمرین جنایات و کشتارها میگذرند و اصولا میتوانند بگذرند؟ برای سه دهه تبلیغ شده که گویا انقلابها حامل یا باعث خشونت هستند و اعدام تعدادی از جنایتکاران رژیم پهلوی را دلیل این خشونت طلبی عنوان میکنند. هیچوقت گفته نشده که مردمی که مثلا در بهشت زهرا جمع میشدند، یا بطور میلیونی در روزهای عاشورا و تاسوعا تظاهرات کردند کدام خشونت را بوجود آوردند؟ آیا در نماز صدها هزارتنی عید فطر خشونت شد و یا شاه در 17 شهریور با اعلام حکومت نظامی مردم بی دفاع و مسالمت جو را کشتار کرد؟ نسل کنونی امروزبا روشن بینی بیشتری به تصمیم پدران و مادران انقلابی خود در سالهای 57 و 58 در مجازت عاملین جنایات دوران پهلوی نگاه میکند. نه از نگاه ایدالیستی و تخیلی بد یا خوب بودن مجازات. برای نمونه امروز اگر دادگاهی برپا شود حکم بی معطلی آنها که در اوین و کهریزک جنایت کردند و یا فرمان به گلوله بستن مردم را درخیابانها دادند و یا چماقداران و جنایتکاران حرفهای را استخدام کرده و به جان مردم انداختند چیست؟ مردم، با همین روشن بینی است که در مورد مجازات عاملین کشتارهای اخیر تصمیم خواهد گرفت. امروز همه میدانند که این مردم انقلابی نیستند که خشونت میکنند، بلکه این رژیمهای خودکامه و فاسد هستند که برای حفظ قدرت به خشونت متوسل میشوند. امروز ما تازه در مییابیم که نه فقط مردم ما نسبت به اکثریت جنایتکاران رژیم پهلوی خشونت نکردند، بلکه با حداکثر گذشت با انان رفتار کردند. از مجموع ان همه عمله ظلم و جنایت تنها چند تنی از سران و دستوردهندگان کشتارها و خونریزیها به جوخه اعدام سپرده شدند. آیا نسل امروز از امثال فیروز آبادی و ججت الاسلام طائب و ذوالنور و رادان و دست اندرکاران کودتا در بیت رهبری و شکنجه گران و زندانبانان و قاتلان نداها و سهرابها و صدها تن دیگر خواهد گذشت؟ و اصولا میتواند بگذرد؟ آیا میشود این جنایتکاران را بی مجازات گذاشت؟ آیا اطمینان به عدم مجازات آنها را جری تر نمیکند؟ فرق میان آن فرمانده نظامی که به مردم میپیوندد و خطر برکناری و حتی تیرباران خود را میپذیرد، با امثال طائب و ذوالنور که دستور شلیک بسوی مردم میدهند پس در کجاست؟ همانطور که میرحسین موسوی گفته است مردم ما از این جنایتکاران نخواهند گذشت، همانطور که از جانیان رژیم پهلوی نگذشتند. اینکه مجازات انها چه باشد و چگونه باشد بحثی دیگر است ولی در اصل این مجازات تردید نیست. |