راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نتیجه انقلاب سبز
سرانجام به حاکمیت تحمیل خواهد شد!

 

"زلزله انتخابات 22 خرداد، از قدرت ویرانه ای باقی گذاشت." این خلاصه ترین و رساترین تفسیری است که ما می توانیم در باره آنچه در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران روی داد و همچنان ادامه دارد ارائه بدهیم. مردم ایران، در شماری چند ده میلیونی، پرده قدرت را در این انتخابات کنار زدند و آنچه در سراپرده می گذشت در برابر دیدگان قرار گرفت. بیش از آنکه کودتا علیه میرحسین موسوی و رای مردم مهم باشد، این شناخت و آشنائی عمیق ملی مهم است. زیرا، از این پس تمام رویدادها و تحولات آینده ایران بر مبنای این شناخت شکل خواهد گرفت.

شرح کودتائی که در تاریخ ایران بعنوان کودتای 22 خرداد ثبت خواهد ماند تکرار دانسته های نه تنها توده ایها، نه تنها سیاسیون و روشنفکران ایران، بلکه وسیع ترین توده های مردم ایران است. مگر جزئیاتی از تدارک فنی و نظامی این کودتا که تردید نیست، بتدریج آن نیز از پرده بیرون خواهد افتاد. نقد جریانات سیاسی که نتوانستند، حتی تا آستانه برگزاری انتخابات - و یا حداقل تا پیش از مناظره های تلویزیونی- حدس بزنند تحولات انتخاباتی به کدام سو می رود و مردم ایران در چه عرصه تاریخی وارد شده اند نیز، دیگر جایز نیست، زیرا نمک پاشیدن بر زخم کهنه کم اطلاعی و بی ارتباطی این جریانات با واقعیات جوشان جنبشی است که از انتخابات دوم خرداد 1376 در میهن ما آغاز شده است. البته، بموقع خود باید اعلامیه ها و اطلاعیه های پیش انتخاباتی و  پس انتخاباتی آنها را در کنار هم به یادشان آورد تا بلکه درسی باشد برای رویدادهای آینده، اما اکنون وقت و فرصت این کار نیست. اطلاعیه هائی که در آنها نوشته شد "تفاوتی بین احمدی نژاد و موسوی نیست"، اطلاعیه هائی که در آن توصیه شد "بروید رای سفید بدهید"، اطلاعیه هائی که در آنها نوشته شد "شرکت کنید و به هرکس می خواهید رای بدهید" و بالاخره اطلاعیه هائی که مردم را می خواستند به امید سراب مرحله دوم انتخابات بین موسوی و کروبی معلق نگهدارند!

تمام این توصیه ها، که تا آستانه برگزاری انتخابات جریان داشت، درکنار آن توصیه های  عدم شرکت در انتخابات (که با کمال تاسف بانگ آن درداخل کشور بلند شد) حکایت دیگری نیست، جز این که نه می دانستند و نه همت می کردند بدانند ماهیت انتخاباتی که برگزار می شود چیست؟ و اساسا ماهیت دولت احمدی نژاد کدام است؟ سیاستی که این دولت بر آن استوار است کدام سمت گیری اقتصادی و نظامی را دارد و چرا باید در وسیع ترین توان ممکن مردم را به شرکت در انتخابات فراخواند تا بلکه بتوان این دولت را از جا کند و آن سیاست را تغییر داد. سیاستی که 4 سال تمام راه توده در سرمقاله های خود در باره ماهیت نظامی- اتمی آن از یکسو و پایگاه طبقاتی هدایت کنندگان نظامی آن نوشت. توصیه می کنیم یکبار دیگر سرمقاله های راه توده و بویژه دو سرمقاله 218 و 208 راه توده را برای نزدیک شدن به عمق وقایع کنونی کشور مطالعه کنید.

آنچه که امروز شاهد آن هستیم و آن را کودتای انتخاباتی می دانیم، ریشه در گذشته دارد و برای آگاهانه رفتن به سمت آینده، باید گذشته را دانست و بخاطر سپرد. اینست توصیه ما به همه آنها که در انتخابات 22 خرداد غافلگیر شدند.

آن بسیج ملی برای شرکت در انتخابات و دفاع بی تزلزل از میرحسین موسوی – که پیوسته راه توده بر آن پای فشرد- به دو نتیجه می توانست ختم شود:

1- دولت نظامی احمدی نژاد را سرنگون کند و سایه سیاست نظامی را از سر کشور ما کم کند.

2- علیه نتیجه این بسیج ملی و میرحسین موسوی، بعنوان منتخب مردم کودتا کنند، که در این صورت بزرگترین جنبش ملی علیه حاکمیت شکل خواهد گرفت. یعنی همان که اکنون شاهد آن هستیم.

در هر دو حالت و دو نتیجه، جنبش مردم از بزرگترین سد راه تحولات آینده عبور می کردند، که شاهدیم عبور کردند. یعنی ماهیت کامل حاکمیت در برابر مردم قرار گرفت، ولایت فرماندهان تجارت پیشه فاش شد، بزرگترین ریزش ها و شکاف ها درحاکمیت و روحانیت شکل گرفت، مردم دانسته های خود را برای یکدیگر باز گفتند، آن چهره واقعی که پشت نصیحت های تلویزیونی و سینه زنی ها و عزاداری ها و آیه های قرآن پنهان بود، به یکباره برای دهها میلیون مردم بی سلاح و بی دفاع ایران که با چماق و گلوله و قمه به آنها حمله شد و بزرگترین جنایات را علیه آنها در خیابان ها مرتکب شدند فاش گرديد. از این لحظه به بعد است که پرده دیگری در جمهوری اسلامی آغاز شده است، که شاید پرده آخر و سرنوشت ساز نمایشنامه حاکمیت و ولایت نظامی باشد.

آنچه که درعرض چند هفته درایران روی داد، یک انقلاب بود. مردم ایران از این پل عبور کردند. این که هنوز حاکمیت چنگ و دندان نشان میدهد و نمی خواهم تسلیم انقلاب شود، از ماهیت انقلابی که درایران به خیابان ها آمد نمی کاهد، بلکه روش های اعمال و تحمیل نتیجه این انقلاب به حاکمیت را تغییر میدهد. این گرهی ترین نکته در ارزیابی انقلاب سبزی است که درایران انجام شد و در حال انجام است. مردم به ابتکار خود، اشکال نوینی را برای تحمیل این نتیجه به حاکمیت به کار خواهند گرفت.

 به هیچ روی نباید دستگیری ها و بازداشت ها و رجزخوانی های فرماندهان نظامی و رهبر را که حالا آنها رئیس اند و ایشان مرئوس نشانه قدرت یا قدرت نمائی کودتاچیانی دانست که علیه نتیجه واقعی انتخابات 22 خرداد کودتا کردند. همه این مقاومت های حاکمیت و بویژه کودتاچی ها نه تنها برای گریز از پذیرش نتیجه انقلاب سبز مردم، بلکه تلاش برای جلوگیری از ریزش نیرو در خود حاکمیت – حتی در میان نیروهای نظامی- است.

 

 

 

بازگشت