راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

شعارهای به ظاهر انقلابی، اینگونه در خدمت راست و علیه مردم از آب در می آید:
چون حکومت در بحران است
نباید در انتخابات شرکت کرد؟


برخی از هواداران اصلاحات و محمد خاتمی بر این باورند که :
"بحران اقتصادی در سال آینده به صورت گسترده ای وارد ایران می شود و جنبش های اجتماعی فراگیر تر می شوند. حالا که اهرم های اقتصادی کاملا در دست راست افراطی است اگر خاتمی رای بیآورد مجبور خواهد شد که رو به روی ملت بایستد و حتی وجه 2 خرداد را هم در ذهنیت تاریخی مردم خراب کند. پس بهتر است که خاتمی از میان مردم و حکومت کنار برود و بگذارد این دو حسابشان را با هم پاک کنند!"
این بخشی از گزارش دقیقی است که از داخل کشور برای سایت اینترنتی "پیک نت" فرستاده شده است. این دیدگاه البته جدید نیست. در زمان رئیس جمهوری خاتمی نیز ادعا می شد که خاتمی جلوی آتش خشم مردم را گرفته تا جایی که "خروج از حاکمیت" را همچون یک "تهدید" مطرح می کردند که گویا از این طریق راست را می توان به وحشت انداخت. بعدها در جریان انتخابات مجلس هفتم روشن شد که شورای نگهبان حتی حاضر نیست صلاحیت اصلاح طلبان را برای شرکت در انتخابات مجلس و ورود به حاکمیت تائید کند، چه رسد به آنکه نگران "خروج از حاکیمت" آنان باشد.

در تصویری که این بار نیز طرح شده چنین فرض شده است که گویا ریاست جمهوری خاتمی دیگر قطعی است و الان بحث بر سر آن است که فکر کنیم رئیس جمهور بشود بهتر است یا نشود؟ طرفداران این فرض ظاهرا نمی دانند که بعد از باصطلاح "انقلاب بزرگ" خروج از حاکمیت، کشور اکنون دست چه کسانی افتاده است و اوضاع چیست. جریانی که اکنون قدرت را بدست گرفته است ادامه یک جریان تاریخی است که 30 سال است برای چنین روزی نقشه می کشید و مدعی است که اصلا در این 30 سال پس از انقلاب هیچ حکومتی "اسلامی"، یعنی دست این آقایان نبوده است. بنابراین تردید نباید داشت که اینان اگر در برابرشان ایستادگی نشود، تا مرز سخت ترین تهدیدها و حتی ایجاد مناقشه های منطقه ای و جنگ داخلی حاضرند پیش بروند تا مانع خروج خود از حاکمیت شوند. در این شرایط ریاست جمهوری خاتمی یا هر اصلاح طلب دیگر نه تنها قطعی نیست، بلکه باید آماده بود تا سنگلاخ ترین مسیرها را در چند ماه آینده پیمود.
اما اگر اوضاع این چنین است و بخت پیروزی خاتمی در انتخابات نیز با توجه به اهرم هایی که در دست مخالفان اوست چندان بالا نیست، آیا نمی توان گفت شرکت در مبارزه انتخاباتی از اساس بی مورد است؟ آیا این به معنای پذیرفتن نقش هیزم تنور انتخابات نیست؟ به هیچوجه. دوران مبارزه انتخاباتی دوران طرح شعارها، برنامه ها، ارائه یک سلسله خواست ها، تحمیل کردن آن به همه نامزدهاست. هنوز که هنوز است احمدی نژاد چوب آن جمله ای که گفت نفت را بر سر سفره مردم می آورد می خورد. اگر مبارزه انتخاباتی در کار نبود، احمدی نژاد ناگزیر نمی شد چنین وعده ای دروغی را بدهد. اگر قرار باشد نبرد انتخاباتی را به خود نیروهای راست و محافظه کار محدود کنیم آنان با هم رقابت واقعی نمی کنند و اصولا مطالباتی طرح نمی شود تا مردم آگاه تر شوند. مبارزه انتخاباتی آنان عبارت می شود از رقابت بر سر اینکه کدام بیشتر می خواهد جامعه را "اسلامی" کند یا کدام بیشتر برای چاه جمکران پول خرج کند، مشکل اقتصاد کشور بیشتر ناشی از بحران جهانی است یا خشکسالی یا یورش فرهنگ غربی و یا اسرافکاری مردم. دعوای دو نامزد راست بر سر آن می شود که یکی معقتد است ویرانی اقتصادی کشور بیشتر ناشی از سیاست های دولت خاتمی بوده و دیگری نقش دولت سازندگی را بیشتر می بیند! خلاصه رقابتی که میان محافظه کاران باشد در آن راجع به همه کس و همه چیز بحث می شود جز سیاست های خود آنان. در این شرایط یکی از آنان بدون هیچگونه برنامه و وعده واقعی و جدی به قدرت می رسد و 4 سال بعدی طلبکار مردم هم خواهد بود. بنابراین آنچه اهمیت دارد آن است که اصلاح طلبان یک برنامه انتخاباتی بر مبنای چند اصل روشن و مشخص ارائه دهند و این اصول را میان مردم ببرند؛ بنحوی که هر کس دیگری که نامزد انتخابات شد مجبور شود راجع به این اصول و وعده ها و خواست ها موضع بگیرد. یا در برابرش بایستد و افشا گردد و یا بپذیرد و وبال گردنش شود.
اما دوران مبارزات انتخاباتی تنها دوران طرح خواست ها و مطالبات و تحمیل آنان به همه نامزدها نیست، بلکه دوران سازماندهی نیز هست. در این دوران است که باید نیروها را جمع آوری کرد. آنان را بکار گرفت. واقعیت را با آنان در میان گذاشت. موانع را نشان داد. دستاوردها را تشریح کرد. بدون شرکت در مبارزه انتخاباتی، نیروی فعالی اصولا شکل نمی گیرد که بتوان در تحولات و حوادث بعدی روی آن حساب کرد. وظیفه نیروهای تحول خواه آن است که در دوران مبارزات انتخاباتی تشکلی را بوجود آورند یا تشکل های موجود را بنحوی تقویت کنند که بتوانند برای حضور در صحنه در دوران بعدی در صورت شکست در انتخابات نیرو داشته باشند.
باز گردیم به این ادعا که سال آینده شورش می شود و مردم رو به روی حکومت می ایستند و بنابراین بهتر است طرفداران اصلاحات خود را کنار بکشند.
اگر این ادعا درست باشد، باید فکر کرد که اکنون جناح راست و محافظه کار باید شعار "خروج از حاکمیت" بدهد و حکومت را خود دو دستی به اصلاح طلب ها تقدیم کنند؟ پس چرا برعکس است؟ پس چرا تا مرز تهدید به ترور هم پیش رفته اند؟

به دو دلیل:
برای آنکه اولا آنان اوضاع را اینگونه ارزیابی نمی کنند و ثانیا اگر هم احتمالی در این سمت بدهند بر این اعتقادند که در صورتیکه قدرت دست آنان باشد می توانند به مصاف شرایط روند و آن را مهار کنند. آنان معتقدند تنها در صورتی که قدرت را در دست داشته باشند می توانند بحران را به گردن تخریب اپوزیسیون، براندازان نرم، به گردن اینکه 30 سال دولت اسلامی تشکیل نشده، یا اینکه اجازه داده نشده نظامی ها و فرماندهان سپاه "نبوغ" خود را در اداره کشور نشان دهند بیاندازند یا ادعا کنند که اصلا ریشه بحران از دولت زمان جنگ یا سازندگی یا اصلاحات بوده یا اوضاع جهانی را بهانه کنند و ... و به هر شکل خود را حفظ کنند. اما زمانی که قدرت در دست اصلاح طلبان باشد دست آنها بسته خواهد بود. بنابراین تصور اینکه در مملکت بحران خواهد شد و طرفداران اصلاحات کنار می نشینند و تماشا می کنند و مردم حساب خودشان را با حکومت تسویه خواهند کرد یک تخیل است. شاه زمانی که زیر فشار قرار گرفت اول از همه نخست وزیر 15 ساله خود را به زندان انداخت. تا قبل از آن می گفت ما در مملکت شخص اول نداریم که شخص دوم داشته باشیم، چون فقط یک شخص یعنی خود شاه را داریم. بعد که صدای مردم درآمد شاه شد شخص صدهزارم. در ایران هم اگر بحران شود اول از همه از اپوزیسیون داخلی و فعالان سازمان های اجتماعی و مدنی و بدنبال آنان از امثال موسوی و رفسنجانی و خاتمی و مدیران آنها شروع می کنند و همه چیز را به گردن این عده می اندازند. در آن زمان همه مقصر خواهند بود جز مسببان واقعی بحران و ویرانی.
بنابراین راه حل مسئله در فرار نیست. راه حل در رفتن به مصاف این شرایط است. همه طرفداران اصلاحات و تحولات باید با تمام نیرو و قدرت در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند. برای افشاگری، برای آگاه سازی، برای طرح خواست ها و بردن آنها به میان مردم، برای تجمع و سازماندهی و جمع آوری نیرو، برای تغییر شرایط سیاسی و ایجاد یک آینده بهتر برای کشور ما فرصت مبارزات انتخابات ریاست جمهوری با ارزش ترین فرصتی است که در اختیار ماست.
 

 

 

راه توده 215 02.03.2009
 


 

                                                                                                                                        بازگشت