راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

سازماندهی نوین
ابتکارهائی، که ایران
درحال کشف آنست!
 

 

روز قدس نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم میهن ما بود. تجربه ای تازه که شاید برای جنبش انقلابی در سراسر جهان نیز الگو و نمونه شود. اهمیت این تجربه در میزان شرکت کنندگان در این راه پیمایی نبود. در شعارهای تازه و ابتکاری آن هم نبود. در روش های اعتراضی آن هم نبود. سخن بر سر اهمیت نمادین و سمبلیک تظاهرات امسال قدس هم نیست که آمادگی جامعه را برای ادامه اعتراض نشان داد و امیدهای کسانی را که فکر می کردند با تفنگ و چماق پرونده انتخابات را بسته اند نقش بر آب کرد. بحث ما بر سر مسئله ای دیگر است. یعنی این واقعیت که برای نخستین بار کسانی که قصد شرکت در یک راه پیمایی و یک اعتراض را دارند خود تصمیم می گیرند که اعتراضشان را سازماندهی کنند و این کار را می کنند. بدون آنکه هیچ حزبی، گروهی، سازمانی، انجمنی یا رهبری از مردم برای حضور در راه پیمایی و اعتراض دعوت کرده باشد، یا آن را سازمان داده و تدارک دیده باشد. مردم خود در مشورت با یکدیگر راه پیمایی اشان را سازمان می دهند، مسیرهای آن را تعیین می کنند، شعارهای آن را بوجود می‌آورند و آن را باوجود همه تهدیدها و خطرها برگزار می کنند. اهمیت این راه پیمایی در معنای تازه ای است که به مفهوم مبارزه "خودجوش" می دهد که این روزها بر سر زبانهاست .
150 سال است که جنبش انقلابی میهن ما درگیر این مسئله است که چگونه می تواند جنبه خودجوش جنبش را با جنبه ضرورت رهبری سازمانی آن ترکیب کند، بنحوی که به ابتکارهای مردم لطمه نخورد و در عین حال ابتکارهای پراکنده موجب پراکنده شدن مبارزه نشود. ما در ایران در این روزها در حال یک تجربه جدید، در حال عبور از یک مرز تاریخی هستیم، تجربه ای که در روز قدس، امسال به کمال خود رسید. بنظر می رسد که انقلاب اطلاعاتی و پیدایش وسایل جدید ارتباطی مانند پیامک، ایمیل، تلفن موبایل، اینترنت، وبلاگ ها و سایت های اشتراکی در حال ایجاد یک امکان تاریخی تازه اند، این امکان که مردم بتوانند خود اعتراضشان را سازمان دهند؛ کاری که در گذشته بدون وجود یک رهبری و سازمان سراسری ناممکن بود. امروز ما می توانیم در سراسر ایران و حتی جهان در یک روز معین و ساعت معین راه پیمایی سراسری برگزار کنیم، بدون اینکه هیچ سازمانی آن را تدارک دیده باشد. امروز ایرانیان داخل و خارج کشور می توانند بر سر روز و ساعت معینی با هم توافق کنند و همزمان تظاهرات و اعتراض کنند. 20 سال پیش چنین کاری اگر نگوییم از اساس ناممکن بود، لااقل بدون وجود یک سازمان وسیع سراسری ناشدنی بود. حتی در انقلاب سال 57 در ایران که یکی از خودجوش ترین جنبش های انقلابی تاریخ جهانی بود و با آنکه این انقلاب تحت رهبری حزب و سازمانی قرار نداشت، با اینحال شبکه روحانیت که تا دوردست ترین روستاهای ایران شعبه و نفوذ داشت نقش تدارکاتی مهم و اصلی را در راه پیمایی ها و اعتراض های مهم و سراسری برعهده داشت.
اکنون سخن بر سر بوجود آمدن یک بستر مادی علمی و فنی است که می تواند مرز میان جنبش های خودجوش و سازمان یافته را در اشکالی که تا به امروز وجود داشته و مورد بحث قرار گرفته بر هم بریزد. شعار هر ایرانی یک ستاد که میرحسین موسوی مطرح کرد در تداوم خود می تواند به شعار هر ایرانی یک سازماندهنده، هر ایرانی یک رهبر، هر ایرانی یک مرکز ابتکار و مسئولیت فرا بروید.
بدیهی است که بوجود آمدن این امکان به معنای نفی ضرورت سازمان و رهبری نیست. سخن بر سر بوجود آمدن شرایط تغییر نقش رهبری و سازمان بویژه در شرایط انقلابی است. بنظر می رسد که روزبروز جنبه ایدئولوژیک و نظری رهبری و سازماندهی نسبت به دیگر ابعاد آن اهمیت بیشتری پیدا می کند و این رهبری بدون یک گفتگوی رویاروی با مردم و شرکت کنندگان در جنبش محکوم به نازایی و سترونی است. در این شرایط سازمان باید بتواند نقش عمده خود را به شکلی تازه تعریف کند و به شکل های تازه ای از ارتباط با مردم و طبقات اجتماعی بیاندیشد. ما امروز می توانیم به این موضوع فکر کنیم که بتوان از راه دور یک سازمان حزبی بوجود آورد بدون آنکه همه افراد و اعضای آن همدیگر را بشناسند و بتوانیم تلاشهایمان را با یکدیگر هماهنگ کنیم. به شکل های جدیدی از سازماندهی می شود فکر کرد با همه کسانی که می خواهند مرکز ابتکار و مسئولیت باشند.
تجربه جنبش امروز مردم ما را باید لحظه به لحظه دنبال کرد زیرا این تجربه یقینا درهای دنیایی از امکان های تازه و هنوز ناشناخته را دربرابر ما خواهد گشود.
 




راه توده 238 12.10.2009

 

بازگشت