سخنی پیرامون
مشی و سیاست
بی تزلزل راه توده
آقائی در تهران، که تصور می کنیم ذکر نامش در راه توده کار چندان درستی
نیست، در پیامی به ما، درباره سلسله مقالاتی که پیرامون برنامه "مطالبه
محور" در راه توده منتشر شده نوشته است: "با نظر شما در این باره که باید
مواضع گذشته را نقد کرد تا بتوان از اشتباهات آینده جلوگیری کرد موافقم اما
به این شرط که مواضع راه توده را هم بررسی کنیم...."
البته ایشان معترض آن سلسله مقالات است و از این موضع برای ما پیام خود را
ارسال کرده است.
یا ایشان در گذشته– 18 سال از انتشار راه توده می گذرد- راه توده را بصورت
منظم مطالعه نکرده است و یا اگر جسته گریخته چیزهائی خوانده آن ها را بخاطر
ندارد. اگر چه می دانیم که در گذشته به دلیل محل اقامت امکان مطالعه آسان
راه توده را داشته است.
برای نمونه، ایشان یا نخوانده و یا به یاد ندارد که در طول دوران کارزار
انتخابات دوم خرداد و سپس سالهای ریاست جمهوری محمد خاتمی راه توده چه مشی
و سیاستی را بی تزلزل ادامه داد و پیرامون رویدادهای این دوران چه مواضعی
اتخاذ کرد. یا در دوران کارزار انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم که احمدی
نژاد از صندوق های آن بیرون آمد و بویژه درجریان سردرگمی بسیاری از نیروها
و سازمان ها و احزاب سیاسی در مرحله دوم این انتخابات که جسارت نکردند
مانند راه توده اعلام کنند برای جلوگیری از پیروزی احمدی نژاد باید همه در
یک صف از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد.
ما فرض را بر این می گذاریم که ایشان مواضع راه توده در انتخابات اخیر را
که منجر به کودتای 22 خرداد شد بخاطر دارد و با دقت دنبال کرده است. به
همین دلیل از این دوران نمی خواهیم صحبت کنیم، بلکه از گذشته می خواهیم
صحبت کنیم، زیرا همانگونه که خود ایشان تائید کرده، تا گذشته را بررسی
نکنیم نمی توانیم از اشتباهات آینده جلوگیری کنیم.
ما به جای ایشان، بازگشته ایم به گذشته و برای نمونه مقاله ای را از شماره
97 راه توده که مربوط به تیرماه 1379 است، مقاله ای را انتخاب کرده و
بعنوان "مشت" نمونه "خروار" در این شماره راه توده می آوریم. البته عین
مقاله در آرشیو راه توده قابل دسترسی است که هم ایشان وهم دیگر خوانندگان
راه توده می توانند به آن مراجعه کرده و مستقیم آن را درکنار دیگر مقالات
این شماره بخوانند.
این دوران، همان دوران سرگردانی بسیاری از نیروهای سیاسی است که بی وقفه
نامه خطاب به محمد خاتمی منتشر کرده و عملا باعث تضعیف موقعیت او در میان
مردم و درحاکمیت می شدند و ما پیوسته یادآوری می کردیم که نامه پراکنی را
خطاب به "قدرت" باید ادامه داد که خامنه ایست و نه خاتمی!
مشی و شیوه نگاه ما به رویدادهای ایران در این مقاله که مربوط به 9 سال پیش
است، همان مشی و شیوه نگاهی است که اکنون به اوضاع ایران داریم و در
انتخابات اخیر داشتیم. بنابراین، صراطی که ما طی کرده ایم "مستقیم" است و
به ایشان و دیگرانی که نظراتی مشابه ایشان دارند توصیه می کنیم یکبار با
دقت بیشتری راه توده را با استفاده از آرشیو راه توده مطالعه کنند. پس از
این مطالعه اگر نقطه نظری و یا نقدی داشتند برای ما بنویسند تا پاسخ بدهیم
و اگر پس از این سلسله مطالعه به جمع همکاران پیوستند که چه بهتر!
راه توده 97 تیرماه 1379
«در آستانه سالگرد انفجار حزب جمهوری اسلامی، كه منجر به كشته شدن
بسیاری از دولتمردان جمهوری اسلامی در سالهای اول پیروزی انقلاب شد، معدود
روزنامهها و نشریات باقی مانده در صحنه مطبوعاتی كشور، كه از ضرورت تحولات
در كشور دفاع میكنند، مطالب قابل توجهی را منتشر كردند. این مطبوعات
بدرستی، ریشه بسیاری از رویدادهای سالهای اخیر جمهوری اسلامی را در همان
حوادث انفجاری و تروریستی سالهای اول پیروزی انقلاب جستجو كرده و
مقاومتهای كنونی در برابر جنبش مردم برای تحولات و دفاع از آرمانهای
اولیه انقلاب 57 را نیز ادامه همان مقاومتهای خونین در برابر دستآوردهای
انقلاب ارزیابی كردند.
آنچه كه در این ارتباط، در مطبوعات داخل كشور منتشر شده است، برای توده ای
ها سخن تازهای نیست، اما این كه در داخل كشور مطبوعات بنویسند و كسانی
دهان خود را برای گفتن حقایق باز كنند، البته تازهاست و باید از آن
استقبال كرد. در واقع، ابتدای موج انفجارها و ترورها، كه با ترور آیتالله
مطهری آغاز شد، تحلیل و ارزیابی حزب توده ایران، پیرامون این حوادث همان
بود كه اكنون این مطبوعات و افراد مطلع در حاكمیت و پیرامون حاكمیت جمهوری
اسلامی با آگاهی و اطلاعات درباره آن سخن میگویند! حزب توده ایران، آن
انفجارها و ترورها را كه در یك بازی دو طرفه و بسیار ماهرانه از سوی
ارتجاعیترین بخش حاكمیت و بخشی از رهبری سازمان مجاهدین خلق انجام شد، با
صراحت حوادثی در جهت فراهم آمدن شرایط برای تقویت موضع جناح راست آن روز
جمهوری اسلامی – مافیای اقتصادی- سیاسی امروز- ارزیابی و با جسارت آن را
اعلام داشت. راهتوده، نیز در ادامه همان سیاست، هرگز زیر بار انواع
تبلیغات پیرامون رویدادهای سه سال گذشته نرفت و آنها را ادامه همان
توطـئهها ارزیابی كرد؛ همانگونه كه ماهیت واقعی جنبش كنونی مردم ایران را
ادامه دفاع از آرمانهای انقلاب و "نبرد كه بر كه" در جمهوری اسلامی
ارزیابی كردهاست.
اهمیت این افشاگریها زمانی بیشتر میشود كه آن حوادث، با حوادث كنونی در
جمهوری اسلامی در پیوند با هم مورد ارزیابی قرار میگیرند. این همان نكته
محوری است كه "راهتوده" در ادامه ارزیابیهای حزب توده ایران پیرامون
رویدادهای سالهای اول پیروزی انقلاب، در باره حوادث سه سال اخیر پیوسته بر
آن پای فشردهاست:
- قتلهای سیاسی- حكومتی ادامه قتل عام زندانیان سیاسی است!
- مقابله با روحانیون طرفدار آرمانهای انقلاب، ادامه توطئه بركناری
آیتالله منتظری است!
- زندانی كردن روحانیونی نظیر عبدالله نوری و محاكمه موسوی خوئینیها،
ادامه ترور روحانیون طرفدار آرمانهای انقلاب در دهه 60 است!
- مقابله با محمد خاتمی، همان مقابله با رجائـی، باهنر و میرحسین موسوی
است!
- بستن مطبوعات، كپی برداری از همان نسخهایست كه لاجوردی در سال 59 برای
جمهوری اسلامی و با هدف بیرون كشیدن سرمایهداری تجاری از زیر ضربات
افشاگرانه حزب توده ایران پیرامون ضرورت دولتی شدن بازرگانی نوشت و هاشمی
رفسنجانی در كتاب خاطرات روزانه خود اندكی از جزئیات آن را فاش كرد!
- جلوگیری از بازگشت احزاب به صحنه سیاسی كشور، ادامه یورش به احزاب و
بویژه حزب توده ایران است!
- مقابله روحانیت مرتجع و متحد مافیای اقتصادی در جمهوری اسلامی با هر نوع
افشاگری پیرامون نقش این روحانیت در جمهوری اسلامی و جلوگیری از افشای
شبكههای جدید تشكیلات حجتیه كه آیتالله مصباح یزدی سخنگوی علنی آن
شدهاست، مقابلهایست كه از ابتدای تشكیل جمهوری اسلامی جریان داشتهاست و
در پرونده سازی برای حجتالاسلام سید مهدی هاشمی نشانهها و ریشههای عمیق
خود را نشان داد. همین پرونده سازی را تا پشت مرزهای زندانی كردن آیتالله
منتظری در خانهاش ادامه دادند،
- مقابله با نظرات روحانیون نظریه پردازی نظیر كدیور، مجتهد شبستر و غیر
روحانیونی نظیر عبدالكریم سروش كه امروز از ارتجاع مذهبی مینالند و نگران
تیغ بیترحم آن هستند، همان مقابله خونین و جنایتكارانهایست كه با امثال
احسان طبری شد.
- خطر ارتجاع برای انقلاب و تحولات، همان خطری است كه از همان ابتدای
پیروزی انقلاب حزب توده ایران و شخصیت مطلع و آگاهی نظیر احسان طبری با
دقیقترین و مستدلترین استدلالها بر آن انگشت گذاشتند و خود نیز از همین
جبهه متحمل بزرگترین ضربات شدند.
در ادامه، افشاگریهای مطبوعات داخل كشور را، كه در بالا به آن اشاره شد
میخوانید :
روزنامه بهار:
روزنامه بهار، در شماره 7 تیرماه 79 خود، تحت عنوان "درسهایی از فاجعه
7 تیر" مینویسد: «با گذشت 18 سال از فاجعه 7 تیر، تحلیل این واقعه هنوز هم
برای كسانی كه خواهان درك واقعیتهای جامعه ایران و درس آموزی برای آینده
هستند نكات قابل ملاحظهای در بر دارد… فاجعه 7 تیر نشان داد كه چگونه
مخالفان غیر دمكرات و خشونت پرست (در اینجا سرمقاله بهار شرحی از گذشته پیش
از انقلاب سازمان مجاهدین خلق، انشعاب گروه پیكار با ادعاهای ماركسیستی از
آن و سپس ماجراجوئـیهای خونین آن در سالهای اول پیروزی انقلاب داده است)
میتوانند به تقویت جناحهای مشابه خود در درون حاكمیت یاری برسانند.
منافقین با عملكرد خویش موجب افزایش قدرت كسانی شدند كه با امثال شهید
بهشتی مخالف بودند و آزادی را به عنوان شرط ضروری تداوم انقلاب قبول
نداشتند. افراطیون همیشه یكدیگر را تقویت میكنند، حتی اگر به ظاهر در دو
جبهه مخالف قرار داشته باشند.»
خبرگزاری دانشجوئـی "ایسنا":
«حجتالاسلام حسین انصاری، نماینده مردم نیشابور در مجلس ششم، در گفتگو با
خبرنگار این خبرگزاری گفت: حادثه هفتم تیر، بزرگترین فاجعه آغاز انقلاب بود
و زمینه خشونت را به طرز فوقالعادهای فراهم ساخت و همهی كارها را از
گردونه قانون و حساب دور ساخت، در حالیكه مسئولان درجه اول كشور و رهبر
نظام جمهوری اسلامی از نخستین روزهای آغاز انقلاب، انتخابات را برگزار و
قانون اساسی را پایهگذاری كردند. مجلس شورای اسلامی را تشكیل دادند، اما
حادثه هفتم تیر كشور را از حركت در جهت قانون خارج كرد و به دست احساسات و
انتقامهای كور سپرد. آسیبهائی كه از این ناحیه بر كشور ما وارد شد و ملت
ما تا به امروز در حال تاوان پس دادن آن است، بزرگترین زیان بود. بسیاری از
خشونتها، تا امروز همچنان با حادثه وحشتناك هفتم تیر بیارتباط نیست. فكر
میكنم آن حادثه میتواند عبرت شایستهای برای همه خشونت طلبانی باشد كه
امروز گاه بر طبل خشونت میزنند و رسیدن به اهداف و مقاصدشان را به شیوه
خشونت و اعمال قهر میجویند. حادثه هفتم تیر میتواند به این افراد بفهماند
كه از خون و خشونت پیامدی جز خون و خشونت به بار نخواهد آمد.»
راه توده 240 26.10.2009