راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دستاوردهای 7 ماهه مردم
و ضربات کمر شکن به حاکمیت؟

 

 

این سئوال بجائی است که "دست آورد جنبش سبز، از 22 خرداد گذشته تا کنون چه بوده؟"، اما اگر این سئوال به گونه دیگری طرح شود، یعنی پرسیده شود:«کودتای 22 خرداد چه ضرباتی به حاکمیتی زد که در برابر اراده ملت ایستاده است؟»،آنوقت نه تنها پاسخ سئوال اول داده شده، بلکه ضربات وارده بر آنها که دست به کودتا زدند نیز در برابر چشم ما قرار می گیرد. در غیر اینصورت، ما غرق حوادث روزانه جنبش، مانورهای حاکمیت، متاثر از ترورها و آدم کشی های کودتاچی ها و نگران سرانجام خشم شکل گرفته در جنبش می شویم.

ما می گوئیم این ضربات به حاکمیت را باید بخاطر سپرد:

1- دستگاه رهبری و شخص علی خامنه ای که در تمام این سالها کوشیده بود و توانسته بود با انواع مانورها، خود را دور از رویدادهای کشور نشان دهد و مردم را در گمراهی نگهدارد، در یک چرخش بزرگ که با کودتای 22 خرداد بوجود آمد، در برابر چشمان مردم عریان شد. تا 22 خرداد، از "قدرت" صحبت می شد و در محافل روشنفکری و مطبوعاتی و سیاسی همه میدانستند اشاره به کجا و به کیست؟ اما توده مردم نمی دانستند و یا لااقل با دقت و عریانی 7 ماه گذشته نمی دانستند، ریشه بحران حکومتی در کجاست و قدرت در کدام ارگان و در دست چه کس و یا کسانی متمرکز است. امروز، میلیون ها ایرانی با بیت رهبری و شخص رهبر روبرو هستند، همچنان که در انقلاب 57 با دربار شاهنشاهی و شخص شاه روبرو بودند. هزاران جلد کتاب و صدها روزنامه و نشریه هم اگر منتشر می شد تا مردم را متوجه این کانون کنند، هرگز باندازه کودتای 22 خرداد نمی توانستند اینگونه بیداری و هوشیاری ملی را بوجود بیآورند. این آگاهی و شعور اجتماعی، آینده حاکمیت، آینده جنبش و آینده تحولات ایران را شکل خواهد بخشید. حتی تغییرات در هرم حاکمیت نیز متاثر از همین آگاهی خواهد بود.

2- آن گروه از فرماندهان سپاه که در آغاز دولت خاتمی گفتند "گردن می زنیم و قلم می شکنیم" (سرلشگر رحیم صفوی در حاشیه همایش نیروی دریائی در قم)، روی پرده ظاهر شدند و مردم هوشیار شده در حوادث کودتای 22 خرداد، آنها را یکبار دیگر و تمام قد دیدند. امروز مردم بدرستی می پرسند که این مقامات و درجات نظامی آنها از کجا آمده؟ چه کسی داده؟ اینها به چه کس و به چه ارگانی پاسخگو هستند؟ چرا گروه گروه فرماندهان دوران جنگ و دوران اولیه بنیانگذاری سپاه بازنشسته و خانه نشین شده اند؟ تصفیه ها در سپاه چرا انجام شده؟ آن گروه از فرماندهان دوران جنگ که خانه نشین شده اند، کدام نگرانی را از حاکمیت سپاه دارند که در کنار موسوی قرار گرفتند؟ این افکار و نظرات سیاسی – ارتجاعی که فرماندهان کنونی سپاه در مصاحبه ها و سخنرانی های خود با تحکم و تهدید به ریختن خون مردم بیان می کنند، در کدام محفل تئوریزه شده؟ اعتبار فرو ریخته سپاه را چگونه می توان به آن بازگرداند؟

3- انگشت شمار روحانیون باقی مانده دوران انقلاب و ابتدای جمهوری اسلامی، یکبار دیگر در صف مردم جای گرفتند و حساب خود را از حاکمیت جدا کردند.

4- اکثریت قریب به اتفاق امام جمعه های دولتی و حکومتی نزد مردم به سکه یک پول تبدیل شدند. مردم یکبار دیگر چشمهای خویش را باز کردند و امثال آیت الله جنتی و آیت الله حائری شیرازی و آیت الله شیخ محمد یزدی و نوچه های آنها، مانند روح الله حسینیان و احمد خاتمی و بقیه را دیدند. در این بازبینی حکم قطعی به زیر کشیدن آنها صادر شده است. 15 سال فشار به علی خامنه ای و بیت او و محفلی که قدرت وی را حفظ می کند، نتوانست او را بر سر عقل آورد و ترکیب شورای نگهبان را با خواست و نیاز جامعه و مردم منطبق کند، دستگاه قضائی را با خواست مردم همگام کند. و حالا زیر فشار جنبشی که از فردای کودتای 22 خرداد در سراسر ایران جریان دارد، بعید است که حتی بتواند چنین ارگانی را حفظ کند، چه رسد به آن که بخواهد ترکیب آن را تغییر بدهد.

بافت و ساختاری که امام جمعه تعیین می کرد زیر ضربه است، شورای نگهبانی که نماینده مجلس منصوب می کرد زیر پتک جنبش است، دیدارهای مشمئز کننده گروه های دستچین شده با رهبر و سخنرانی های او که از اندازه دامن تا رنگ چادر خانم ها، علوم انسانی تا فنون نظامی و ابعاد موشک های بی کلاهک اتمی را شامل می شد و ... همه به کفی تبدیل شده اند که روی موج دریای جنبش مردم به ساحل کوبیده می شوند.

5- بزرگ ترین شکاف سیاسی در حاکمیت شکل گرفته است و با پیش رفتن جنبش این شکاف بزرگتر و عمیق تر نیز خواهد شد.

6- افسانه هائی که درباره بسیج ساخته بودند، با ظهور مشتی چماق بدست و جنایتکار در خیابان ها و بازداشتگاهها بعنوان بسیجی پایان یافت. چنان که دور نیست ریزش های وسیع در میان بسیجی هائی که حساب خود را از این جنایات می خواهند جدا کنند. ما این ریزش را بزودی در دانشگاه ها شاهد خواهیم بود.

7- مردم به عمق انگیزه های تشکیل دولت سپاهی که احمدی نژاد کارگزار آنست آشنا شدند و تازه متوجه شدند که پشت توطئه بیرون آوردن احمدی نژاد از صندوق رای در دوره اول و کودتای 22 خرداد برای نگهداشتن او در پست ریاست جمهوری در دوره دوم چه انگیزه های اقتصادی نهفته است. مردم در این 7 ماه بنیادهای عظیم اقتصادی و تجاری را که در اختیار سپاه پاسداران است کشف کردند. از ماهیت فرمان رهبر برای تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی و سپرده شدن تمام فعالیت های اقتصادی و بانکی به شرکت های وابسته به سپاه و فرماندهان آن با اطلاع شدند و بتدریج با زیربنای کودتای 22 خرداد آشنا شدند.

8- بی پایگاه شدن حاکمیت را مردم، در وحشت حکومت از راهپیمائی مردم و در راهپیمائی دولتی 9 دیماه در میدان انقلاب تهران دیدند. همان راهپیمائی که به زور بخشنامه های دولتی و مترو و اتوبوس مجانی و پخش مجانی ساندیس و شیرینی به خیابانشان کشاندند و از شهرستانهای اطراف تهران و دهات اطراف آن شهرستانها نیز پیاده نظام با اتوبوس به تهران منتقل کردند.

هزاران شعار، کاریکاتور، جوک و پشت نویسی اسکناس ها، این رسوائی ها را سینه به سینه و چشم به چشم منتقل کردند.

9- مردم آیت الله حائری شیرازی، نماینده رهبر در شیراز را در تلویزیون دیدند که کشتار مردم در خیابان را بهتر از دستگیری آنها اعلام کرد. آیت الله پرت و پلا گوئی که نه او و نه مجری بی خبر از همه جا و زبان بسته سیما نمی دانستند موسی خیابانی درخانه تیمی اش کشته شد و محمدرضا سعادتی اعدام شد. (ماجرای خونین قیام مسلحانه مجاهدین خلق)

مردم با نفرت این چهره ها را در سیمای جمهوری اسلامی دیدند و تفاوت امثال آیت الله صانعی را با آیت الله حائری شیرازی درک کردند و با برگزیدگان رهبر در استان ها بیشتر آشنا شدند.

10- سیمای جمهوری اسلامی از اعتبار ساقط شد و مردم فراکسیون قاتلین، بازجوهای دهه 60، عاملین ترورها و مجریان اعدام های دهه 60 را در مجلس هشتم کشف کردند.

 

این سیاهه را می توان همچنان ادامه داد و درپایان آن پرسید: حاکمیت چه ضرباتی از کودتای 22 خورد و مردم چه دستآوردی از کودتای 22 خرداد داشتند؟

حتی اگر میرحسین موسوی پیروز انتخابات اعلام شده و سکان ریاست جمهوری نیز به او سپرده می شد، شاید چنین آگاهی عمیقی نسبت به حاکمیت در جامعه شکل نمی گرفت که امروز گرفته است.

اینها کم است؟

 


 

 

            راه توده  253    5 بهمن ماه 1388

 

بازگشت