راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

دو توطئه همزاد یکدیگر
جنگ با عراق – سیاست نظامی- اتمی

 

انقلاب 57 ایران، توطئه های بزرگ و انقلاب برافکنی را به خود دیده است. حزب توده ایران در همان سالهای نخست پیروزی انقلاب، پس از یورش ارتش عراق به ایران، آغاز این جنگ را بزرگترین ضربه به انقلاب ارزیابی کرد. با آغاز مرحله دوم جنگ، یعنی ورود ایران به خاک عراق، حزب ما این مرحله از جنگ را، تکامل توطئه آغاز جنگ اعلام داشت و بارها بصورت علنی و گاه در چند نامه غیرعلنی به آیت الله خمینی نظر خود را درباره توطئه امپریالیسم برای تحمیل یک جنگ فرسایشی به انقلاب ایران، برای شکستن کمر آن ابراز داشت.
جنگ با عراق یک هزار میلیارد دلار خسارت و ویرانی برای کشور ما به بار آورد. برخی از شهرهای جنوب ایران برای همیشه ویران شدند. زبده ترین کادرهای مذهبی انقلاب دراین جنگ کشته شدند. جنگ، نزدیک به یک میلیون کشته و معلول و اسیر ایرانی به همراه آورد، دهها توطئه ترور هدفمند برای تصفیه دستگاه رهبری جمهوری اسلامی از کادرهای انقلابی- مذهبی در جبهه ها، سقوط هواپیماهای غیر نظامی در مسیر جبهه های جنگ و کشته شدن فرماندهان ارتش و سپاه و روحانیون انقلابی، تسلط گام به گام سرمایه داری تجاری بر کشور و دهها و دهها حادثه دیگر از دل این جنگ بیرون آمد. در طول همین جنگ، بیت آیت الله خمینی توسط توطئه گران محاصره شد و عنان اختیار از دست او که شکست های جنگی، ترور یاران قدیمی وی توسط مجاهدین خلق و کهولت و پیری توانی برایش باقی نگذاشته بود خارج شد. علاوه بر آنكه در طول جنگ انفجار حزب جمهوری اسلامی و بدنبال آن، انفجار ساختمان نخست وزیری، توطئه دستچین کردن روحانیون هم خط او و سپس ترور هدفمند آنها شرایط را برای این وضع فراهم كرده بود. سرانجام، پایان جنگ را با قتل عام زندانیان سیاسی توام کردند و پایان حیات وی را با تجدید نظر در قانون اساسی و گنجاندن"ولایت مطلقه" و یا "سلطنت مذهبی" در این قانون کامل کردند. دراین فصل پایانی، مردم چنان غرق درگذشت آیت الله خمینی بودند که ندانستند چه وقت و چگونه و بر مبنای چه بحث و معیاری "ولایت مطلقه" در قانون اساسی گنجانده شد.
تمام این رویدادها، از دل توطئه بزرگ جنگ عراق و ایران و سپس ایران و عراق بیرون آمد.
امروز اگر از ما سئوال شود، همتائی برای آن توطئه بزرگ در جمهوری اسلامی سراغ داریم یا نه؟ خواهیم گفت: بله. سیاست اتمی و سیاست جنگی، پشت جلد آن توطئه و تقریبا با اهدافی مشترک است.
سیاست جنگی – اتمی حدود 5 سال است که به ملت ایران تحمیل شده است. نتایج این سیاست، مانند نتایج جنگ ایران و عراق و موشک باران و بمباران ها، در برابر چشم مردم قرار ندارد، اما واقعیت اینست که نه تنها حوادث پیش از کودتای 22 خرداد، نه تنها توطئه رئیس جمهور کردن احمدی نژاد و تشکیل کابینه سپاهی، بلکه تمام حوادث بعد از 22 خرداد، تا همین امروز که این سرمقاله نوشته می شود، تمام رویدادها از دل همین سیاست بیرون آمده است.
در آغاز حمله عراق به ایران، حاکمیت خیلی زود به این نتیجه رسید که این حمله یک توطئه امپریالیستی است، اما در جریان آغاز مرحله دوم جنگ، حاکمیت نتوانست درک کند و آنها که در حاکمیت نفوذ کرده بودند، اجازه ندادند رهبری وقت جمهوری اسلامی درک کند، که این مرحله، ادامه مرحله قبلی جنگ است. و فاجعه 8 سال ادامه یافت. ضربات وارده ناشی از ترورها و انفجارها و از صحنه زندگی خارج شدن بسیاری از روحانیون و مذهبیون غیر روحانی و ضربات وارده به حزب توده ایران و دیگر نیروهای سیاسی مذهبی و غیر مذهبی نقش مهمی در ناتوانی رهبری باقی مانده جمهوری اسلامی برای درک ناممکن بودن فتح عراق و صدور جمهوری اسلامی داشت. این جنگ و رویدادهای پس از آن، جاده را برای نفوذ، رخنه و جاسازی کادرهای حجتیه و یا همسو با حجتیه و یا سازمان های وابسته به آن اما با نام های گمراه کننده هموار كرد.
پشت جلد آن توطئه بزرگ جنگی، توطئه سیاست نظامی- اتمی است، که اکنون ملت ایران درگیر کودتای بیرون آمده از دل این توطئه است. آنها که تا مغز استخوان رهبری جمهوری اسلامی نفوذ کرده اند، تئوری پردازان این سیاست اند و امثال علی خامنه ای که او را بدنبال سراب تولید بمب اتمی و تبدیل ایران به قدرتی در کنار سه قدرت بزرگ امریکا، روسیه و چین تا اینجا کشانده اند، فعلا کارزاران شیفته این سیاست.
این سیاست، تا اینجا تحریم های اقتصادی و سیاسی گسترده ای را برای ایران به ارمغان آورده است. اختناق دوران شاه را زنده کرده است. زندان های ایران را لبریز از زندانیان سیاسی شده - و از سر طنز تلخ تاریخ، عمدتا نیز مذهبی و بقایای کادرهای انقلاب که در دوران جنگ و حوادث آن نابود نشدند- كرده است، ملت و سپاه روبروی هم ایستاده اند. خطر بمباران تاسیسات اتمی و نظامی و از بین رفتن دو دهه سرمایه گذاری دهها میلیارد دلاری را به همراه آورده است. مخالفان مذهبی انقلاب 57 و خط فکری – مذهبی- سیاسی- اقتصادی آیت الله خمینی را برحاکمیت مسلط ساخته است. مرز ملت و حاکمیت را با جویباری از خون از هم جدا ساخته است. آخرین پل های انقلاب 57 در حال ویرانی است و واپسین سنگرهای انقلاب 57 زیر آتشبار طرفداران سیاست نظامی- اتمی قرار دارد. اگر از دل 8 سال جنگ با عراق، فتح بغداد و کربلا و آزادی قدس بیرون آمد، از دل این سیاست نیز آبادانی ایران، دست یابی ایران به تکنولوژی تولید سلاح اتمی بیرون خواهد آمد. در راس لیست خسارات توطئه جنگ فرسایشی با عراق همان است که در بالا به آن فهرست وار اشاره شد. نتیجه این توطئه، یعنی سیاست نظامی- اتمی نیز، اگر مردم نتوانند در همین مرحله ای که در آن قرار داریم، هدایت کنندگان این سیاست را از ارکان حاکمیت و قدرت به زیر کشیده و حکومتی ملی و مردمی را بر سر نوشت ایران حاکم نکنند، کمتر از آن نخواهد بود و این در هر دو به سود امپریالیسم تمام شده و خواهد شد. اهمیت جنبش سبز و انگیزه تاریخی حمایت از آن، چنین ابعاد بزرگ و ملی دارد.

راه توده 252 18.01.2009
 

بازگشت