راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

19 سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی
اعتراف گرباچف:
از ابتدای ورود به حزب
نقشه نابودی آن را داشتم
ترجمه بهروز بکتاشی

 

در نوزدهمین سال فروپاشی اتحاد شوروی، نشریه "ساویتسکایا راسیا" (روسیه شوروی) سخنرانی خائنانه "گرباچف" در سمیناری در دانشگاه امریکائی ترکیه را منتشر کرده است. گرباچف در این سخنرانی با صراحت اعلام می کند که ابتدای زمامداری حزب و دولت شوروی، در تدارک فروپاشی آن بوده است. نه تنها این، بلکه اعتراف می کند که از ابتدای ورود به حزب این اندیشه و نقشه را داشته است!

"هدف تمامی زندگی من نابودی کمونیسم و دیکتاتوری غیر قابل تحمل بر مردم بود.همسر من که ضرورت این نکته را حتی قبل از من درک کرده بود از من کاملا حمایت کرد. برای دستیابی به این هدف من از موقعیت خود در حزب و کشور استفاده کردم. از اینرو همسر من بی وقفه مرا به این سمت سوق داد که طبعا موقعیت بالاتر و بالاتر در کشور کسب کنم. زمانیکه من شخصا با غرب آشنا شدم، متوجه شدم که  نمیتوانم از هدفی که پیش روی خود قرار داده ام عقب نشینی کنم و برای دستیابی به این هدف من می بایست تمامی رهبری حزب کمونیست اتحادشوروی، اتحاد جماهیر شوروی و همچنین رهبری در تمامی کشورهای سوسیالیستی را تعویض کنم. ایده آل من درآن زمان راه کشورهای سوسیال- دموکراسی بود. اقتصاد برنامه ریزی شده اجازه اجرای پتانسیل را که خلقهای اردوگاه سوسیالیستی داشتند را نمی داد. تنها گذر به اقتصاد بازار میتوانست به کشورهای ما بطور دینامیک امکان رشد بدهد. من موفق شدم همکارانی را برای اجرای این اهداف پیداکنم. در بین آنها "یاکولف" و "شوارناتزه" جای ویژه ای دارند که خدمات آنان در امر مشترک ما بسیار با ارزش است.
جهان بدون کمونیسم بهتر بنظر خواهد آمد. بعد از سال 2000 دوران صلح و شکوفائی همگانی فراخواهد رسید. اما در جهان هنوز نیروئی باقی خواهد ماند که جنبش ما بسوی صلح و سازندگی را ترمز خواهند کرد. من چین را در نظر دارم. من در هنگام تظاهرات بزرگ دانشجویان از چین دیدار کردم. چنین بنظر آمد که کمونیسم درچین در حال سقوط است. من در نظر داشتم که در برابر تظاهرات کنندگان درآن میدان بزرگ سخنرانی کنم و حمایت و سمپاتی خود را از آنان اعلام کنم. آنها را متقاعد کنم که مبارزه خود را برای آ غاز نوسازی در کشور ادامه بدهند. دولت چین از جنبش دانشجویان حمایت نکرد. بطور خشن تظاهرات را سرکوب کرد و...اشتباه بزرگی را مرتکب گردید. اگر کمونیسم در چین خاتمه می یافت، جهان راحت تر می توانست در جاده آشتی و عدالت گام بردارد.
من در نظر داشتم که اتحاد شوروی را در مرزهای موجود آن دوران تحت نام نوین که منعکس کننده راه تحولات دموکراتیک باشد حفظ کنم، اما موفق به این کار نشدم: یلتسین بطور وحشتناک طالب قدرت بود. کوچکترین تصور در باره دولت دموکراتیک نداشت. او اتحادشوروی را از بین برد. چیزی که موجب هرج و مرج سیاسی و تمامی مشکلاتی گردید که امروز خلقهای تمامی جمهوری های سابق دست بگریبان آن هستند.
روسیه بدون اوکرائین، قزاقستان و جمهوری های قفقاز نمیتواند دولت کبیری باشد. اما این  جمهوری ها راه خود را رفته اند و پیوند مکانیکی دیگر امکان پذیر نیست. دولتهای مستقل بر اساس ایده همگانی سیاسی، اقتصاد بازار، دموکراسی و برابری حقوق تمامی خلقها میتوانند متحد شوند.
زمانیکه یلتسین اتحادشوروی را نابود کرد، من کرملین را ترک کردم. تعدادی  از ژورنالیستها تصور می کردند که من خواهم گریست.اما من گریه نکردم، زیرا که من به
کمونیسم در اروپا خاتمه دادم و لازم است که به کمونیسم در آسیا خاتمه داد، زیرا که  کمونیسم مانع اصلی در راه دستاوردهای ایده های بشریت سراسر جهان و آشتی است.
راه خلق ها به آزادی واقعی دشوار و طولانی است، اما این راه حتما با موفقیت همراه خواهد بود. تنها برای این امر تمامی جهان بایستی از کمونیسم آزاد گردد."

راه توده 280 22.08.2010
 

بازگشت