راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

جنبش سبز را با گذشته آشنا کنید
دست ارتجاع مذهبی
باید از حاکمیت کوتاه می ماند

 

هنوز، پس از قریب 32 سال سئوال می کنند که حزب توده ایران بر اساس چه معیارهائی از انقلاب 57 دفاع کرد و در آن حضور یافت و بر مبنای کدام معیارها، پس از سرنگونی شاه و رژیم کودتائی و دیکتاتوری وی، از حاکمیت وقت جمهوری اسلامی دفاع کرد.
این سئوالات از همان ابتدای پیروزی انقلاب و حتی در سال انقلاب، یعنی 1357 مطرح بود. حتی در درون دستگاه رهبری وقت حزب توده ایران. یعنی کسانی در راس رهبری حزب قرار داشتند که نظراتی مخالف نظر اکثریت رهبری حزب در ارزیابی از انقلاب 57 داشتند. از جمله شادروان ایرج اسکندری که دبیراول وقت حزب بود.
در آن سالها و آن دوران، رهبری حزب ما به منتقدان و سئوال کنندگان که عمدتا از طیف چپ و چپ رو بودند پاسخ داد. اکنون در میان نسل تازه ای که برای اصلاحات و تحولات به میدان آمده و در انتخابات دوم خرداد 1376 و انتخابات 22 خرداد 1388، یعنی دو جنبش اصلاحی که دومی به جنبش سبز شهرت یافته شرکت کرده نیز سئوالاتی مشابه آن سئوالات مطرح است. یعنی می خواهد بداند چرا حزب توده ایران از انقلاب و جمهوری اسلامی دفاع کرد.
در آن سالهای دور پس از انقلاب، پاسخ رهبری حزب به مخالفان و منتقدان این بود که واقعیت را ببینید و براساس این واقعیت جبهه ای را برای دفاع از انقلاب و دستآوردهای آن تشکیل بدهیم. روی سخن بویژه به نیروهای مذهبی آرمانگرا بود که اکنون زیر چکمه کودتای 22 خرداد قرار دارند. حزب توده ایران می گفت و حتی فریاد می زد که شرایط را درک کنید و با تمام نیرو جلوی رشد ارتجاع مذهبی و سرمایه داری تجاری که برای سلطه بر حاکمیت خیز برداشته اند را بگیریم. حزب ما هر آنچه از دستش برآمد، در میان کوران حوادث و رویدادها انجام داد و حتی بر سر این تلاش جان گذاشت.
این مربوط به دیروز است. اما وقتی امروز هم این سئوالات از سوی نسل تازه به میدان آمده مطرح می شود، ابتدا باید در باره آن انقلاب و شرایط آن سالها و ماهیت وقت جمهوری اسلامی و اشتباهات عظیم بخش مذهبی و آرمانگرای انقلاب که دست بالا را در حاکمیت داشت و همچنین درباره ماجراجوئی های فاجعه بار گروه های سیاسی چپ رو سخن گفت. درباره فضای باز سیاسی و انتشار مطبوعات آزاد در آن سالها، درباره آزادی احزاب و راهپیمائی ها و ... گفت و با صراحت نیز گفت که تاریخ ایران، هرگز فضای آزادی مانند سالهای اول جمهوری اسلامی به خود ندیده است. حزب ما از آن فضا و آن جمهوری دفاع می کرد و نه این جمهوری اسلامی که اکنون حاکم است. بنابراین، نباید امروز را معیار قضاوت در باره سیاستی قرار داد که مبنای دفاع ما از انقلاب و جمهوری اسلامی بود. به نسل جوان امروز ایران باید توصیه کرد و حتی از آنها خواست که حداقل مطبوعات سالهای اول انقلاب و جمهوری اسلامی را مرور کنند. فعالیت آزاد احزاب و اشتباهات سازمان ها و احزاب سیاسی و حاکمیت مذهبی را بررسی کنند. و در این بررسی، اسناد و نشریات حزب توده ایران را نیز مرور کنند. پس از این مطالعه – حتی اگر سطحی و نه چندان عمیق نیز باشد- آنگاه سئوالات خود را طرح کنند. ما از روزهائی صحبت می کنیم که روزنامه هائی مانند "پیغام امروز" و یا "آهنگر" و "آیندگان" کاریکاتور خمینی و شریعتمداری را منتشر می کردند و کاشف مثلث بیق، مرکب از بنی صدر، قطب زاده و دکتر یزدی شده بودند و نامه مردم؛ ارگان مرکزی حزب توده ایران منتقد بسیار جدی این تندروی ها بود و آن را در خدمت ارتجاع مذهبی ارزیابی می کرد. هنوز "رضا مرزبان" در پاریس و هادی خرسندی در انگلستان و فیروز گوران در تهران دم دست اند و می توانید از آنها در باره همین تند روی های مطبوعاتی در آن سالها سئوال کنید!
درباره راهپیمائی "جبهه دمکراتیک" که متین دفتری و شکرالله پاک نژاد مبتکر آن بودند و یک گام در جهت تقویت ارتجاع مذهبی کمین کرده در حاکمیت جمهوری اسلامی بود نیز می توانید تحقیق کنید. درباره قیام مسلحانه در شهر آمل و تشکیل حکومت چند روزه شوراها که عده ای مائوئیست عمدتا از امریکا بازگشته بانی آن بودند و بیشترشان بر سر آن جان باختند و سرانجام درباره اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق و جنگ کردستان و... مطالعه کنید. اینها فرازهای تاریخ ابتدای پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم کودتائی شاه و تشکیل جمهوری اسلامی است.
ما در ادامه و برای آگاه ساختن نسل جوان و سبز کشور که در بالا به آنها اشاره کردیم، از پرسش و پاسخ چاپ اول 1358، پاسخ به برخی سئوالاتی را استخراج کرده ایم که خواندنی است. این پرسش ها را دبیراول وقت حزب توده ایران، نورالدین کیانوری به سئوال کنندگان در دفتر حزب توده ایران در خیابان 16 آذر تهران داده است.


پرسش و پاسخ چاپ اول 1358
به ما می گویند كه حزب توده ایران سیاست مستقلی ندارد، و در واقع دنباله روی روحانیت و امام خمینی است. می گویند حزب از آزادی های دموكراتیك به اندازه كافی دفاع نكرده و بایستی بیشتر دفاع كند. می گویند سیاست حزب نسبت به گروه های چپگرا سیاست درستی نیست و به جای اینكه در كنار نیروهای "چپ" قرار بگیرد، در كنار نیروهای طرفدار خمینی قرار می گیرد و در میتینگ هایی كه گروه های "چپ" تشكیل می دهند، شركت نمی كند و غیره و غیره.

حزب ما یك حزب ماركسیستی است و در اساس با جهان بینی و شناخت های ماركسیسم- لنینیسم و سوسیالیسم علمی به حوادث و پدیده ها برخورد می كند. در سیاست كوتاه مدت و دراز مدت، یا به اصطلاح علمی تاكتیك و استراتژی خود همه مسائل را بر این اساس تحلیل می كند.
ما بایستی این ادعای خود را ثابت كنیم زیرا برخی آن را مورد تردید قرار می دهند و می گویند شما در حرف این ادعا را می كنید ولی در عمل خلاف آن را انجام می دهید. سیاست دراز مدت ما برنامه حزب توده ایران است كه می گوید ما خواستار جامعه سوسیالیستی هستیم و می خواهیم به سوی سوسیالیسم برویم و برای اینكه به این هدف خود برسیم مراحل معینی در پیش رو داریم. مرحله اول انقلاب ملی و دموكراتیك است كه دارای محتوی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معین است. ما این مرحله را طبق یك برنامه بسیار دقیق در آخرین برنامه حزب توده ایران در سال 1354 تشریح كرده ایم. تمام این نكات را با ذكر جزئیات توضیح داده ایم كه تلقی ما از انقلاب ملی و موكراتیك چیست و چه تغییرات بنیادی بایستی در جامعه انجام بگیرد تا به سوی مرحله بعدی اعتلای انقلابی، یعنی مرحله انقلاب سوسیالیستی برود. اینها را ما با دقت تمام در برنامه حزب مطرح كرده ایم و به علاوه گفته ایم كه برای رسیدن به این هدف از نیروهای موجود، ویژگی هایشان، سمت گیریشان در تحولات اجتماعی، در هر لحظه تاریخی ارزیابی دقیق به عمل می آوریم و بعد نقطه ای را كه باید روی آن تكیه كنیم معین می سازیم تا به این طریق بتوانیم بر سیر حوادث بیشتر تاثیر را بگذاریم.

با توجه به تمام تجربیات زندگی حزب و آموزش از تجربیات تمام خلق هایی كه انقلاب كرده اند، می كوشیم چنین عمل كنیم. یعنی در هر لحظه ای از تاریخ جامعه خودمان آن حلقه اساسی و مضمون عینی را پیدا كنیم و روی آن تكیه كنیم و تمام نیروی خود را روی آن متمركز كنیم و بتوانیم یك قدم جلو برویم. تاكتیك عبارتست از مبارزه برای یك قدم پیش رفتن، و نه برای رسیدن به تمام هدف.
حزب ما با تمام دقت تاریخی از سالها پیش، مراحل انقلاب ایران و گام ها و اقداماتی را كه بایستی یكی پس از دیگری در جریان آن برداشته شود و انجام گیرد پیش بینی كرده، برای آن مبارزه كرده، برای آن خلق را تجهیز كرده و اكنون بسیار شادمان است كه این نظریات و پیش بینی ها در جامعه ما به صورت نقطه نظر یك اكثریت عظیم اجتماعی با برداشت ها و جهان بینی های دیگر در آمده است.

كدام حزب كمونیستی می تواند در جامعه ای كه 95 تا 97 در صد مردم آن تمایلات مذهبی و اغلب تمایلات عمیق مذهبی دارند، تصور كند كه بدون این نیروی عظیم می تواند انقلاب اجتماعی انجام دهد؟ مگر می توان انقلاب را با هلیكوپتر و یا هواپیما به جایی وارد كرد. انقلاب كالا نیست كه مثلا از كارخانه زیمنس بتوان آن را وارد كرد. انقلاب اجتماعی را خلق باید انجام دهد. یعنی دهقانان، كارگران، پیشه وران و روشنفكران. اكثریت مطلق این طبقات و اقشار مذهبی هستند. ما تنها می توانیم خوشحال باشیم از اینكه تأثیر تحولات تاریخی جهان، در ایران كار را به جایی رسانده است كه قشرهای وسیعی از نیروهای غیر ماركسیست، نیروهای طبقاتی مردم زحمتكش، با تجربه شخصی خودشان به صحت این شعارهایی كه ما با تحلیلی دیگر به آن رسیده ایم، دست یافته اند و برای رسیدن به آن هدفها آماده مبارزه اند.
حزب توده ایران تحولات را پیش بینی كرده و دنبال هیچ گروه و دسته ای راه نیافتاده است. طبیعی است که در انقلاب ایران هم، چنان که شاهدیم اختلاف نظر بروز می كند و گروهی می كوشند انقلاب را ترمز كنند. امپریالیسم و ارتجاع سیاه و باقیمانده رژیم شاه هم كه با تمام قوا می كوشند حوادث را به نفع خود برگردانند، بهترین وسیله را پیدا كرده اند. آنها دیگر با پرچم "زنده باد شاه" به میدان نمی آیند، با پرچم اسلام و كمونیسم می آیند كه به هر شكل كه ممكن است عده ای را به جان هم بیندازند.
شما می بینید كه گروهی از ساواكی ها با ریش و پشم و عمامه و لباس مندرس به صورت اسلامی، و گروهی دیگر با لباس چپ انقلابی رو در روی هم در یك میتینگ می ایستند و به یكدیگر فحش می دهند، در حالی كه همدیگر را به خوبی می شناسند و توی دلشان هم می خندند، ولی به این ترتیب توانسته اند دو گروه ناآگاه را به جان هم بیندازند.
علاوه بر اینكه شما می دانید كه اكثریت ساواكی ها، یكباره زیر آب رفتند و از جاهای دیگر و با اسم و رسم دیگر سر بیرون می آورند، یكی عضو كمیته انقلاب، یكی طرفدار خمینی و یكی هم طرفدار نیروهای چپ می شود.
البته طرفدار حزب توده ایران نمی شوند، چون صرف ندارد.

راه توده 296 13.12.2010

بازگشت