13 سال پیش 13 سال پیش، پس از پیروزی خاتمی درانتخابات دوم خرداد، راه توده بدرستی پیش بینی کرد: خطر هنوز رفع نشده است. نه تنها رفع و دفع نشده که به اشکال مختلف تشدید نیز خواهد شد. اگر ارتجاع حکومتی بتواند اصلاحات را به تاخیر انداخته و مردم را از خاتمی و از رای آنها مایوس سازد، آن وقت اشکال جدیدتر توطئهها برای رساندن فردی دیگر به عنوان کارگزار ارتجاع مذهبی و غارتگران به قدرت اجرائی شکل خواهد گرفت. بنابراین تعبیر، هنوز خطر کودتا علیه رای و خواست مردم وجود دارد."
|
پیروزی مردم در انتخابات دوم خرداد 76 شکست و فراتر از آن ورشکستگی سیاست تحریم را بدنبال آورد. آن پیروزی و این شکست نادیده گرفتن دیدگاهها و نظرات راه توده را ناممکن کرد و این سرآغاز یک سلسله مصاحبه و گفتگو با سردبیر و مسئولان راه توده شد که خود بتدریج به بخشی از اسناد جنبش انقلابی و دمکراتیک مردم ایران تبدیل شد. برای مرور این شماره نخستین گفتگوی رادیویی سردبیر راه توده با یکی از رادیوهای فارسی زبان سوئد را برگزیده ایم که بر محور دلایل شرکت راه توده در انتخابات و دشواریهای مقابل محمد خاتمی قرار دارد. این گفتگو چند روز پس از اعلام پیروزی محمد خاتمی و چند ماه پیش از تشكیل دولت رسمی وی انجام شد. نکته مهم این گفتگو بیان نخستین ارزیابیهای راه توده از شرایط جدیدیست که با انتخاب محمد خاتمی در کشور بوجود آمده است و دشواریهایی كه دربرابر وی وجود خواهد داشت. سردبیر راه توده در این گفتگو حادترین و جدی ترین وظایف مقابل دولت محمد خاتمی را چنین بر میشمرد: "کوتاه سازی دست غارتگران و ارتجاع مذهبی از اهرمهای قدرت اجرائی، نظام قضائی، ارگانهای امنیتی، قوه مقننه، بنیادها و ارگانهای مهم اقتصادی، رسانههای ارتباط عمومی و سرانجام و پیش از همه آنها تصفیه صفوف نیروهای مسلح ایران از افراد وابسته به بازار و ارتجاع مذهبی که نشان دادند از رویاروئی نظامی با توده مردم بیم و هراسی ندارند!" برخلاف پرسشگر رادیویی که هشدار راه توده در مورد کودتا علیه رای مردم را حرکتی یک شبه برای حذف محمد خاتمی تصور میکرد سردبیر راه توده این کودتا را در یک روند تاریخی قرار داده و درست در فردای پیروزی 20 میلیونی محمد خاتمی با تاکید بر ادامه خطر کودتا میگوید: "بنظر من خطر هنوز رفع نشده است، نه تنها رفع و دفع نشده که به اشکال مختلف تشدید نیز خواهد شد. تمام بخت و امکان آقای خاتمی، حضور میلیونی مردم در صحنه برای حمایت از اقدامات اصلاحی اوست. اگر در این امر تاخیر شود و یا ارتجاع حکومتی بتواند این اصلاحات را به تاخیر انداخته و مردم را از خاتمی و از رای آنها مایوس سازد، آن وقت اشکال جدیدتر توطئهها برای رساندن فردی دیگر به عنوان کارگزار ارتجاع مذهبی و غارتگران سالهای اخیر ایران به قدرت اجرائی شکل خواهد گرفت. بنابراین تعبیر، هنوز هم خطر کودتا علیه رای و خواست مردم وجود دارد." و این دو نکته در واقع مضمون تمام دورانی است که با پیروزی محمد خاتمی آغاز شد: مبارزه برای کوتاه کردن دست غارتگران و ارتجاع مذهبی و پاکسازی سپاه و نیروهای مسلح از یکسو و ادامه برنامه ریزی برای کودتا علیه رای مردم و به قدرت رساندن یک مجری تازه کارگزار ارتجاع مذهبی و غارتگران اقتصادی و اجتماعی از سوی دیگر. این گفتگو را که با عنوان "مهاجرین سیاسی با ایران امروز، دوباره باید آشنا شوند!" در راه توده چاپی شماره 60 خرداد ماه 1376 منتشر شده است با هم بخوانیم: "بنا به خواست یکی از رادیوهای فارسی زبان که در سوئد برنامه پخش میکند، یکی از مسئولین "راه توده" در مصاحبهای تلفنی با این رادیو شرکت کرد. این مصاحبه در روز 31 ماه مه به صورت زنده از این رادیو پخش شد. این رادیو تا کنون سلسله مصاحبه هائی را در ارتباط با انتخابات اخیر ریاست جمهوری با احزاب، سازمانها و شخصیتهای سیاسی ایران انجام داده است. از جمله با دکتر پیمان، ابوالحسن بنی صدر و...
آن چه در زیر میخوانید متن مصاحبه این رادیو با "راه توده" است:
- شما چطور شد که از ریاست جمهوری آقای خاتمی دفاع کردید؟ - با سلام به همه شنوندگان شما. من این سئوال شما را این طور تصحیح میکنم، که چطور شد "راه توده"، در کارزار انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و بر اساس کدام ارزیابی و تحلیل در اطلاعیه 22 اردیبهشت ماه خود – پیش از برگزاری انتخابات دوم خرداد- آقای خاتمی را منتخب مردم تشخیص داده و آن را صراحتا اعلام داشت؟ پاسخ من به این سئوال که به نظرم دقیق تر است، این است که ما در اطلاعیه خودمان از رای و نظر و آگاهی مردم حمایت کردیم و این مجموعه را گامی بزرگ برای طرد روحانیون بازاری و ارتجاع حاکم تشخیص دادیم. آقای خاتمی، با آن که از دیماه گذشته به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مطرح بود و راه توده هم این مسئله را در شماره دیماه گذشته خود اعلام داشت، اما در حقیقت در طول یک ماه مانده به انتخابات به کاندیدای پایداری در برابر غارتگران بازاری و ارتجاع مذهبی تبدیل شد و این خود دلیل بسیار جدی وجود چنین تمایل و خواستی در میان وسیع ترین تودههای مردم ایران است. این مسئله در عین حال نشان داد که مردم ایران برای خاتمه بخشیدن به وضع موجود بیشتر از هر زمان دیگری مصمم هستند و رهبران خودشان را هم با توجه به شرایط موجود در کشور و بی اعتناء به جر و بحث هائی که در مهاجرت، پیرامون به اصطلاح آلترناتیو دمکراتیک، مردم سالاری، ایران در سال 2000 و این نوع مسائل، انتخاب میکنند، هم چنان که در این مرحله آقای خاتمی را انتخاب کردند. این حرکت و انتخاب، در عین حال باید به این بدبینی مهاجرت خاتمه بدهد، که گویا مردم ایران دیگر به کسی و یا رهبری اعتماد نمی کنند و یا این که همه روحانیون را یک دست و یک جور میبینند. نخیر! دیدید که بر خلاف تصور سیاسیون مهاجر که از شعار مبارزه با حکومت آخوندی دست بردار نیستند، اتفاقا از درون همین حکومت آخوندی، آن آخوندی را انتخاب کردند، که از خواستهای مردم برای مبارزه با ارتجاع مذهبی، برای ایجاد جامعه مدنی، برای آزادی احزاب و برای مبارزه با غارتگری کم نظیری که در ایران جریان دارد حمایت کرد. ما با یقین به این انتخاب مردم و با اطلاع از انواع توطئه هائی که نهادهای پرقدرت حکومتی نظیر شورای نگهبان، روحانیت مبارز تهران، اکثریت مدرسین حوزه علمیه قم، رادیو تلویزیون، کمیته امداد، سازمان تبلیغات اسلامی، شورای ائمه جمعه، جامعه وعاظ ایران، سازمان امام زادهها و دیگران علیه خاتمی و انتخاب مردم به راه انداختند، در فوق العاده شماره 22 اردیبهشت ماه خود نوشتیم: «هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران به صحنه رویاروئی دو نگرش نسبت به بحرانی که سراپای جمهوری اسلامی را دربر گرفته تبدیل شده است. این دو نگرش عملا جامعه را به دو صف اقلیت و اکثریت تبدیل ساخته است. اقلیتی که از ادامه غارتگری، سرکوب و ارتجاع دفاع میکند و اکثریتی که میخواهد به طور مسالمت آمیز و با رای خود در برابر این اقلیت بایستد. مردم از میان دو کاندیدا، یعنی محمد خاتمی و ناطق نوری، اولی را به عنوان کاندیدائی که اعلام کرده در برابر ارتجاع میایستد، از عدالت اجتماعی دفاع میکند و قانون را بر مملکت حاکم میسازد و از آزادی مطبوعات و احزاب دفاع میکند بر گزیدهاند. این انتخاب مردم است و همه توطئههای ارتجاع و بازار علیه خاتمی نشان میدهد که آنها از پیروزی دکتر خاتمی در همان مرحله اول انتخابات وحشت دارند.» من به شما و شنوندگانتان توصیه میکنم، این اطلاعیه را، حداقل به عنوان یک نگرش متفاوت به اوضاع ایران بخوانید. انتخابات دوم خرداد انجام شد، اما با اطلاع از جو حاکم بر کشور و تمایل و انتخاب مردم، با صراحت نوشتیم که خاتمی حتی در همان مرحله اول پیروز خواهد شد. راه توده یک سال پیش و در آستانه انتخابات مجلس پنجم نیز، علیرغم جنجال بسیاری که برای تحریم آن انتخابات به راه انداخته بودند، با صراحت و شجاعت نوشت که این انتخابات در شرایطی متفاوت با گذشته انجام میشود و باید در آن شرکت کرد و علیه ابطال رای مردم توسط شورای نگهبان بسیج شد و جلوی تقلب و ابطال رای مردم را گرفت. مهاجرین در این کارزار، با استفاده از مجامع بین المللی خیلی میتوانستند موثر باشند، اما متاسفانه همه مرعوب تبلیغات برخی مطبوعات وابسته به جناح راست اپوزیسیون شدند و از مرحله عقب ماندند. ما نوشتیم آن نمایندهای که علیرغم تمایل شورای نگهبان با پشتیانی مردم و اپوزیسیون داخل و خارج کشور به مجلس راه بیابد، دیگر نماینده قدرت حاکمه نیست و میتواند، مانند یک فرد ملی و میهن دوست در کنار مردم بماند و در جنبش شرکت کند. در همان دوران، هیات نمایندگی راه توده دیداری با آقای دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران که به خارج از کشور سفر کرده بود داشت. در این دیدار، ضمن طرح دیدگاههای دو طرف پیرامون اوضاع ایران و انتخابات مجلس، آقای یزدی حرف درستی را در ارتباط با ملیون و مصدقیهائی که انتخابات را بعضا تحریم کرده بودند زد که من فکر میکنم بد نیست در اینجا نقل کنم. ایشان گفت: ملی و ملیون حتما آنهائی نیستند که با دکتر مصدق نشست و برخاست داشتهاند و اکثرشان هم دارفانی را وداع گفتهاند. همین افرادی که در انتخابات اخیر مجلس از سوی مردم انتخاب شدهاند و طرفدار استقلال مملکت و آزادیها هستند، ملیون ایران هستند. به نظر من این حرف نادرستی نیست و تصور میکنم باید بیشتر به آن توجه کرد. با کمال تاسف در فاصله دو انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری، اپوزیسیون مهاجر و بعضا در داخل کشور، نتوانستند این تغییر شرایطی را که بر اثر تغییر توازن نیروها در جامعه پیش آمده بود و وزن اساسی آن هم مربوط به جنبش آگاهانه مردم ایران برای مقابله با حکومت بود درک کرده و در انتخابات ریاست جمهوری سیاست و روش دیگری را اتخاذ کنند. البته در این میان از همه تاسف آورتر، ارزیابیها و تحلیلهای برخی نشریات چپ مهاجر است، که رقیب آقای خاتمی را از قبل پیروزی انتخابات اعلام داشته، و هیچ وزن و اعتبار برای مقابله آگاهانه مردم قائل نشده بودند. من فکر میکنم نخستین کاری که اپوزیسیون چپ و مترقی ایران باید بکند، یک رایزنی گسترده، برای دستیابی به تحلیل دقیق تر از اوضاع ایران و تقویت شهامت و جسارت بیان انتقاد آمیز اشتباهات و برگزیدن سیاست و نگرش دیگری در ارتباط با ایران است. - در حالیکه همه نهادهای قدرت در دست ارتجاع است، آقای خاتمی چگونه میتواند موفق شود؟ - من هم با شما بسیار هم نظر هستم که ارتجاع نهادهای بسیار پرقدرتی را در اختیار دارد و چه آقای خاتمی و چه هر کس دیگری که برنامه و اهداف او را داشته باشد، با این نهادها درگیر است. من این سئوال شما را به دو بخش تقسیم میکنم. اول این که آقای خاتمی و یا بهتر است بگوئیم پیروز شدگان در انتخابات، چرا که طیف وسیعی از نیروها و تشکلهای مذهبی نیز در کنار او قرار دارند، اینها چه باید بکنند؟ دوم این که ما مهاجرین سیاسی چه میتوانیم بکنیم؟ در مورد بخش اول، ما در فوق العاده پس از اعلام نتایج انتخابات، به تاریخ 5 خرداد این وظایف را این گونه برای پیروز شدگان بر شمردیم: کوتاه سازی دست غارتگران و ارتجاع مذهبی از اهرمهای قدرت اجرائی، نظام قضائی، ارگانهای امنیتی، قوه مقننه، بنیادها و ارگانهای مهم اقتصادی، رسانههای ارتباط عمومی و سرانجام و پیش از همه آنها تصفیه صفوف نیروهای مسلح ایران از افراد وابسته به بازار و ارتجاع مذهبی که نشان دادند از رویاروئی نظامی با توده مردم بیم و هراسی ندارند! در مورد بخش دوم و یا وظیفه اپوزیسیون: من اعتقاد دارم، پیش از هر چیز ضرورت دارد ابتدا ما ساختار تشکیلاتی ارتجاع حکومتی و غارتگران اجتماعی را بشناسیم و با چهرههای اساسی و مهرههای واقعی گرداننده اقتصاد و سیاست در جمهوری اسلامی آشنا شویم. ما باید با این شناخت، در کارزار وسیع و همگانی افشای این سازمانها و چهرهها شرکت کنیم و از این طریق هم به آقای خاتمی برای عمل به وعده هائی که داده کمک کنیم و هم مردم را بیش از پیش آگاه ساخته و در صحنه برای ایجاد تحولات نگهداریم. ما برای این شناخت و این وظیفه هیچ چارهای نداریم، جز این که بدانیم "بازار" ایران یعنی چه و یعنی که؟ کمیته امداد امام خمینی که عسگراولادی اداره میکند یعنی چه؟، جمعیتهای موتلفه اسلامی که روحانیون قم را هم زیر پرو بال خودشان دارند یعنی چه و گردانندگانش یعنی که؟ جامعه وعاظ چه نقش و قدرتی در جمهوری اسلامی دارد؟ حجتیه در ایران چه میکند؟ فراماسونری نوین چگونه در ایران و در پیوند با انگلستان و اخوان المسلمین جهانی تجدید بنا شده است؟ رهبری مملکت در دست آیت ا لله مهدوی کنی است و یا علی خامنه ای؟ آستان قدس رضوی که حجت الاسلام واعظ طبسی آن را اداره میکند چه نقشی در ترورها، سازمان دادن انصار حزب ا لله، جنایات و قتلها و کشتارها دارد؟، سران حزب موتلفه اسلامی در قتل عام زندانیان چه نقش کلیدی داشتند؟ این حاج احمد خمینی، چطور شد که یک شبه با انبوهی از اطلاعات پنهان چمهوری اسلامی سرش زیر آب رفت و همه این اطلاعات به خاک سپرده شد؟ صندوقهای قرض الحسنه در بازار چگونه صدها هزار خانواده فقیر را به اسارت گرفته و به خیابانها میکشانند؟ بنیاد مستضعفان چگونه تبدیل به بنیاد پهلوی زمان شاه شد؟ انبوه مجروحان و معلولان جنگ را چرا دولت تحت پوشش ندارد و آنها را، که رقمشان تا 600 هزار نفر تخمین زده میشود، به اسیران جنگی این بنیاد تبدیل کرده است؟ بنابراین میبینید که چه کار عظیم و وسیعی در برابر اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور قرار دارد. یعنی شناخت دو باره و واقعی ایران امروز و جمهوری اسلامی موجود! البته اگر این اپوزیسیون بخواهد فعال و تاثیر گذار روی حوادث ایران باشد! البته همین جا من به شما بگویم که در داخل کشور، اپوزیسیون غیرمذهبی هم، در حد توان خود در این پیکار و شناخت و افشاگری عمل میکند. و ما نزد خودمان برخی فعالیت هائی را که در این عرصهها صورت میگیرد داریم و برخی را هم در شمارههای اخیر راه توده منتشر کرده ایم. من فکر میکنم یکی از مباحثی که حتما باید به آن پرداخت، زمینههای واقعی شکاف در میان متحدان مذهبی حکومت است. به نظر ما این شکاف بسیار جدی که متاسفانه میخواهند در مهاجرت آن را جنگ حیدری و نعمتی جلوه دهند و همه را سراپا یک کرباس، از آغاز پیدایش نتایج شکست برنامه "تعدیل اقتصادی" دولت هاشمی رفسنجانی شروع شد. یک عده میخواستند این برنامه را تعدیل کنند و گروه مقابل که همین طرفداران ناطق نوری باشند، معتقد بودند و هستند که باید این برنامه را علیرغم فقر و مسکنتی که برای 70 درصد مردم پیش اورده پیش برد. قیام مردم اسلام شهر، نقطه عطفی در اتحاد دو جناح حکومتی بود که با حذف چپ مذهبی قدرت را قبضه کرده بودند. شکست این اتحاد، به جدائیها و صف بندیهای نوین در حاکمیت جمهوری اسلامی انجامید، که انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری نتایج عملی و علنی آن را نشان داد. این مباحث را باید با دقت بررسی کرد تا بتوان تصویر روشن تر و دقیق تری از اوضاع ایران داشت و مشکلات آقای خاتمی و نقش ممکن اپوزیسیون برای کمک به آغاز تحولات در ایران را تشخیص داد! - علیه رای مردم، آن طور که شما مطرح کرده بودید، کودتا نشد، آیا هنوز هم اعتقاد به این نوع کودتاها دارید؟ - اولا هشدار را باید پیش از وقوع حادثه داد و مردم را هوشیار کرد والا نوشداروی بعد از مرگ سهراب به هیچ کاری نمی آید! ما طی چهار اطلاعیه افشاگرانه که عمدتا در داخل کشور انتشار یافت و در مهاجرت نیز تا حدودی پخش شد، سلسله اخبار و اطلاعاتی را پیرامون توطئههای حکومتی برای ابطال رای مردم، تقلب در رای مردم و حتی ترور و حادثه جوئی در داخل کشور افشاء کردیم، که تصور میکنم هنوز دیر نباشد اگر این اخبار و اطلاعات که حالا در اختیار شما نیز هست به اطلاع شنوندگانتان رسانده شود. همین اخبار و اطلاعات که بخش اندکی از افشاگری وسیع رایج در ایران است، عمق توطئهها و خطرات را نشان میدهد. به نظر من خطر هنوز رفع نشده است، نه تنها رفع و دفع نشده که به اشکال مختلف تشدید نیز خواهد شد. تمام بخت و امکان آقای خاتمی، حضور میلیونی مردم در صحنه برای حمایت از اقدامات اصلاحی اوست. اگر در این امر تاخیر شود و یا ارتجاع حکومتی بتواند این اصلاحات را به تاخیر انداخته و مردم را از خاتمی و از رای آنها مایوس سازد، آن وقت اشکال جدیدتر توطئهها برای رساندن فردی دیگر به عنوان کارگزار ارتجاع مذهبی و غارتگران سالهای اخیر ایران به قدرت اجرائی شکل خواهد گرفت. بنابراین تعبیر، هنوز هم خطر کودتا علیه رای و خواست مردم وجود دارد. |
راه توده 297 29 آذرماه 1389