راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مصاحبه سردبیر راه توده
درباره مانیفست اکبرگنجی
محتوای سخن
7 سال پیش ما را
در جنبش سبز ببینید!

 

گفتگو- در نخستین روزهای پس از انتشار کتاب تازه اکبر گنجی، به نام "مانیفست جمهوری خواهی"، سلسله مصاحبه های کوتاهی پیرامون این کتاب با برخی فعالان سیاسی وابسته به گرایش ها، احزاب و سازمان های گوناگون سیاسی صورت گرفت. این گفتگوها به ابتکار و همت یکی از خبرنگاران و تحلیل گران شناخته شده مقیم خارج از کشور صورت گرفت و مجموعه آنها، در سایت خبری گویا منتشر شد. آن چه در زیر می آید گفتگوی سردبیر راه توده، از میان این مجموعه گفتگوها، به نقل از سایت گویاست.

بحث های دینی، نمی تواند مانیفست اصلاحات شود!
اول، این بحثی که با انتشار کتاب آقای گنجی مطرح شده، به نظر ما یک بحث روشنفکری دینی است نه یک بحث سیاسی و به همین دلیل تاثیر چندانی هم در وضع سیاسی کنونی، بویژه در وضع متحول کنونی جامعه ما، به سود اصلاحات نمی تواند داشته باشد.
دوم، آن که این نوع بحث ها مقداری نیروی بازدارنده هم در میان روحانیونی که دارند همراهی می کنند با اصلاحات و یا تردید می کنند در مخالفت با اصلاحات ایجاد می کند. ما در همین دورانی که آقای گنجی کتاب خودشان را تنظیم و منتشر کرده اند شنیده ایم کسانی دیگری از جمع روحانیون، حتی امثال آقای لنکرانی یا آقایان دیگری به این نتیجه رسیده اند و یا دارند می رسند که در حد درک خودشان مخالفت با اصلاحات را تعدیل بدهند و یا حتی با آن به نوعی همراه شوند.
خُب، این نوع بحث ها، حتی با همه صداقتی که می تواند پشت آنها نهفته باشد، به این روند لطمه می زند، در این نیروی مذهبی یک نوع مقاومت در برابر تحولات ایجاد می کند و یا جلوی تزلزل آنها در مقاومت در برابر اصلاحات را می گیرد.

مسئله دیگر اینست که این نوع بحث ها چه کمکی می تواند به اصلاح طلبان درون حاکمیت بکند؟
به نظر من، نه تنها به آنها کمکی نمی کند، بلکه بهانه هایی را هم فراهم می کند برای فشار بیشتر به اصلاح طلبان، که خُب مثلا "دیدید این آقای گنجی که می گفتیم راجع به آقای خمینی فلان صحبت ها را در کنفرانس برلین کرده و منکر می شد حالا خودش به قلم خودش دارد همان حرف ها را می نویسد؟" و یا "دیدید بالاخره بعد از مدتی در زندان همان حرف ها را به نوع دیگری تئوریزه کرد و حالا دارد منتشر می کند!"
با این تبلیغات فشار به اصلاح طلبان درون حکومت می تواند بیشتر شود و آنها را در محظورات بیشتری قرار دهد. البته این به آن معنی نیست که نباید این مسائل مطرح شود، مثلا در همان مجله ای که قبلا آقای سروش منتشر می کرد (کیان) این بحث ها می توانست و می تواند منتشر شود، اما نه به عنوان پرچم و مانیفست اصلاحاتی که عمیقا سیاسی و اقتصادی است. اساسا هم پایه های این نوع بحث ها در همان مجله کیان در سالهای دور ریخته شده بود و حالا بار سیاسی هم می خواهد به خودش بگیرد. با این سابقه می توان گفت که حرف و بحث نو و بدیعی از قلم آقای گنجی مطرح نشده است، مگر آن که حالا می خواهند جنبه سیاسی هم به آن بدهند که ما عمیقا با آن مخالفیم. اینها بحث های سیاسی نیست و ارتباطی هم با آن اصلاحات عمیق اقتصادی و سیاسی که ما از جنبش مردم می شناسیم ندارد. اساسا، گیر اصلاحات یا مشکل اصلاحات هم در حال حاضر این حرف هائی که آقای گنجی مطرح کرده نیست. این یک بحث فرمالیستی است نه محتوائی. یعنی به جای دیدن مقاومتی که با دلایل و ریشه های اقتصادی در برابر اصلاحات می شود، ما فرض را بر این بگذاریم که اگر فلان بند قانون اساسی نبود، این مقاومت هم نبود و مانع و سد راه هم همین بندهای قانون اساسی است!
و یا مثلا بند 4 از مقدمه قانون اساسی ریشه مشکلات است. یعنی همان بندی که مربوط است به تطبیق قوانین با اسلام.
البته، ما اطلاع داریم که در داخل کشور گروه هایی هستند که این بحث را عمیق تر پیش می برند، اما هدف آنها برای پیش کشیدن این بحث ها فراهم سازی زمینه های سیاسی تحولات است، نه یک بحث دینی، مثلا این تحول که جمهوریت را برتر از ولایت قرار بدهیم و یا بازنگری انجام شده در قانون اساسی در سال 68 را که مربوط به دوران بعد از آیت الله خمینی است و در آن ولایت مطلقه گنجانده شده لغو کنیم و یا حتی اختیارات ولایت فقیه را محدود کرده و به رفراندوم بگذاریم و یا ضوابطی برای انتصاباتی که رهبر می کند تعیین کنیم. حتی افرادی که نزدیک به جناح راست هستند هم یا از این بحث ها اطلاع دارند و یا نوعا در آنها شرکت غیر مستقیم هم می کنند. این فرق می کند با این بحث آقای گنجی و امثال وی که دین و اسلام با دمکراسی همخوانی دارد و یا ندارد؟ (بحث توده مردم نان و آب و کار است و البته آزادی، نه این که امام زمان هست یا نیست!)

در یک کلام اگر بخواهم بگویم، اینست که باید گشت دنبال مشکلات ریشه ای تر موجود بر سر راه اصلاحات. با بحث کنار زدن روحانیت مشکل حل نمی شود، بلکه اتفاقا باید روحانیت را هر چه بیشتر کشید به صحنه سیاسی، به سمت اصلاحات، باید روحانیت را از آسمان آورد به زمین و برد به خیابان و به میان مردم. ما معتقدیم در همین کنگره آینده 2 خرداد که می خواهد تشکیل شود، علاوه بر اصلاح طلبان خارج از حاکمیت و خارج از قشر روحانی، باید هر چه بیشتر روحانیون صاحب نام و صاحب اعتبار هم در آن شرکت داده شوند تا جبهه دوم خرداد پر قدرت تر بتواند عمل کند. باید توجه داشت که نیروی پر قدرتی که در آن سو ایستاده لباس روحانیت به تن دارد، ما باید در این سو و با همان لباس و مراتب دینی روحانی طرفدار اصلاحات داشته باشیم. مگر در انقلاب مشروطه چنین نبود؟ مگر در جنبش نفت چنین نبود؟ مگر در انقلاب 57 چنین نبود؟ چرا نباید اکنون هم چنین باشد؟
در تمام این سال ها، صحبت برسر این بوده که توده مردم را به صحنه بکشیم، توده مردم را سازمان بدهیم، توده مردم را پای صندوق انتخابات بکشیم، حالا باید پرسید با این بحث هاست که توده مردم را می توانیم به صحنه بکشیم؟ اساسا این نوع بحث ها، برای توده های مردم قابل فهم و قابل درک است؟

از آن سو، یعنی با نگاه مخالفان قسم خورده اصلاحات به ماجرا نگاه کنیم. واقعا نباید پرسید وقتی هاشم آغاجری با گفتن یک کلمه در باره ضرورت تقلید آگاهانه مردم از مراجع به اتهام سب نبی زندانی می شود و بزرگترین جنجال را برپا می کنند، چرا حالا چندان هم از انتشار و پخش جزوه مانیفست اصلاحات آقای گنجی پریشان نشده اند! به نظر ما آن آقایان، که احتمالا در جریان نوشتن این جزوه در زندان توسط آقای گنجی هم بوده اند بدشان هم نمی آید این بحث ها جایگزین بحث های اساسی در باره حاکمیت جمهوری اسلامی، خانه نشین شدن یک عده روحانی و بر مسند نشستن عده ای دیگر از روحانیون، حاکمیت غارتگرانه هزار فامیل روحانی، بحث آقازاده ها و آقاها و دیگر مسائلی از این دست شود و نورافکن ها خاموش شود!

راه توده 255 08.02.2010
 

بازگشت