راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نگاهی به اسناد گذشته
ماجراجوئی ها
و خوش باوری های
شاهپور بختیار

 

پس از راهپیمائی به خون کشیده شده "عاشورا" در تهران و عزم تازه کودتاچی های 22 خرداد برای به دار کشیدن زندانیان به جرم محاربه، یک فیلم (صدا) نیمه کاره، بدون ذکر هیچ مقدمه و توضیحی روی شبکه اینترنت قرار گرفت. پیش از آن نیز، این فیلم (صدا) را در محافل و دخمه های بسیج توزیع کرده و برای یک خونریزی جدید مقدمه چینی کرده بودند.

نه بسیجی هائی که زیر گوششان این نوار زمزمه می شد و شاید هنوز هم می شود، نه نسل جوانی که در صفوف جنبش سبز حضور یافته و نه فدائیان خارج از کشور رضا پهلوی و شاهپور بختیار که گذشته را از دست رفته میدانند و می خواهند سر پیری برای آینده سرمایه گذاری کنند، اطلاع ندارند و اگر هم اندک اطلاعی از آن سالهای دور و آن حوادث دارند یا فراموش کرده اند و یا خود را به فراموشی زده اند تا ندانند که:

آن سخنرانی پس از آن ایراد شد كه شعله های جنگ در کردستان ایران، در گیر و دار تلاش های هیات سه نفره دولت بازرگان و شورای انقلاب که شادروان فروهر و همچنین "صباغیان" عضو رهبری نهضت آزادی و وزیر در کابینه بازرگان نیز عضو آن بودند بالا گرفت و در واقع کبریت به انبار باروت جنگی کشیده شد که تاریخ سه دهه گذشته کردستان ایران را رقم زده است. با اعلام کشته شدن 60 پاسدار در کردستان و گزارش های تحریک آمیزی که از صدا و سیمای وقت پخش می شد و خبر از بسته شدن خلخال به پای زنان میداد(!) مصطفی چمران با توپ و تانک راهی کردستان شد و بدنبال او آیت الله خلخالی و شد آنچه که هنوز ادامه دارد.

ذکر اخبار آن دوران و سپس مصیبتی که آغاز شد، دست های پنهانی که در ایران و در داخل حاکمیت جمهوری اسلامی و درخاج – بویژه در عراق صدام حسین- نتایجی که در پی آن بودند و سپس وصل حمله ارتش صدام به خوزستان برای تکمیل جنگی که در کردستان ادامه داشت و .... خود یک کتاب است و جای آن در اینجا نیست. کسانی که قلم را می خواهند به مرکب تاریخ نویسی آلوده کنند، بهتر است پیش از آن به خود زحمت داده و کمی گذشته را مرور کنند.

حزب توده ایران، که در یک هیات سه نفره، مرکب از رفقا عموئی، شلتوکی (هر دو کرد کرمانشاهی و اعزامی از تهران) و غنی بلوریان (کرد و مقیم مهاباد و حاضر در رهبری حزب دمکرات کردستان ایران) بسیار کوشید که جلوی آغاز این جنگ گرفته شود. در همین ارتباط آقای ابراهیم یونسی (کرد) که نخستین استاندار کردستان درجمهوری اسلامی بود نیز با این تلاش همراهی بسیار کرد. همچنان که مرحوم آیت الله طالقانی در تهران.

پس از آغاز جنگ در کردستان ایران، رهبری وقت حزب توده ایران فاش ساخت که پیش از شروع این جنگ، اطلاعات محرمانه ای را بدست آورده و آن را دراختیار رهبری انقلاب و جمهوری اسلامی گذاشته بود. اطلاعاتی که بموجب آن امریکا، سلطنت طلب ها و ژنرال های شاه با همراهی شاهپور بختیار مشغول تحریکاتی در کردستان ایران برای یک جنگ داخلی هستند و لازم است رهبری انقلاب با هیات حل اختلاف همراهی و همکاری کرده و جلوی فاجعه جنگ در کردستان گرفته شود.

پیش از آن نیز اطلاعاتی درباره فعالیت های نظامی سپهبد پالیزبان، ارتشبد آریانا و جمعی دیگر از نظامیان شاه  در کردستان ایران در ارگان مرکزی حزب توده ایران "مردم" منتشر شده و پیش از انتشار این اخبار نیز اطلاعات دقیق تری در اختیار حاکمیت قرار گرفته بود.

این نظامیان و همچنین شاهپور بختیار، با خام خیالی و ماجراجوئی کامل، تصور کرده بودند بزودی در ایران انقلابی دوباره شده و سلطنت بازگردانده خواهد شد! به همین دلیل، نه تنها دو هیات برای کار دو فرستنده رادیوئی به سرپرستی مرحوم تورج فرازمند به عراق فرستاده شد، بلکه خود شاهپور بختیار با صراحت و اطمینان کامل در یک مصاحبه خبری با نشریه "پاری ماچ" شرکت کرد و به نکاتی اعتراف کرد، که بازخوانی دوباره آن، حتی امروز نیز حیرت آور است. چنان حیرت آور که ساده لوحی بختیار را بیش از پیش به نمایش می گذارد. او که يكبار ساده لوحانه تصور کرده بود با فرمان شاه نخست وزیر تحولات و آزادی سیاسی در ایران خواهد شد، اشتباه دوم را با نقشی مرتکب شد که در جنگ کردستان آتشبیار آن شد. در اشتباه نخست تصور کرده بود شاه پس از فروکش کردن جنبش انقلابی و تثبیت موقعیت خود و دربار سلطنتی اش همچنان "بختیار" را در سمت نخست وزیر حفظ خواهد کرد. او فراموش کرده بود که همه ژنرال های شاه در اطرافش مهره چینی شده بودند و شاهی که نتوانست سپهبد زاهدی – عامل کودتای 28 مرداد و بازگرداندن تاج و تخت او- را تحمل کند و چشم دیدن علی امینی را هم نداشت و دولت او را هم برکنار کرده بود، امکان نداشت پس از تثبیت دوباره موقعیتش بختیار را نگهدارد. اگر خیلی به او رحم می کرد، اجازه میداد در یک گوشه ایران به زندگی بی سروصدایش ادامه بدهد و هفته ای یک روزه هم سری به باشگاه "ایران" بزند و با دوستان دوران تحصیلی اش به زبان فرانسه صحبت کند. این حداکثر لطف شاه به او می بود.

در اشتباه دوم نیز او نتوانست بفهمد که در ایران یک انقلاب عظیم روی داده و همه چیز زیر و رو شده است و لازمه حضور سیاسی، روش و منش دیگری را می طلبد و نه جنگ و ترور و دار و دسته قبیله ای راه انداختن. که در همین گرایش ها و اعتماد های قبیله ای سر خود را هم بر باد داد.

 

اما آن مصاحبه تاریخی!

 

روزنامه مردم: شاهپور بختیار پس از بازگشت از بغداد که حضور وی درعراق برای اولین بار توسط حزب توده ایران افشا شد، در مصاحبه ای با نشریه فرانسوی "پاری ماچ" مطالب مهمی را طرح کرده است.

بختیار در پاسخ به این سئوال که "در سفر اخیر خود به عراق به چه مسائلی برخورد کرده؟" می گوید:

«عراقی ها خواستار ذره ای از خاک ایران نیستند، ولی می خواهند در برابر ملاهائی که قصد صدور انقلاب ایران به کشورشان را دارند، به مقابله برخیزند و به همین دلیل است که عراقی ها، کردهای ایرانی را مسلح می کنند و به تحریک قبال مرزنشین ایران می پردازند. مطمئن باشید اگر انقلاب دیگری در ایران صورت بگیرد، منشاء آن از عراق خواهد بود، زیرا تاکنون بیش از یک هزار افسر ایرانی در عراق تجمع کرده اند و بی شک اجتماع آنها درعراق برای ماهیگیری از شط فرات نیست.»

 


اصل و کامل مطلب را در "مردم" از اینجا بخوانید!

راه توده 270 07.06.2010

بازگشت