راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

منشور جنبش سبز را از پشت
عینک مشی توده ای چگونه باید دید!

 

منشور جنبش سبز که در سالگرد انتخابات 22 خرداد از جانب میرحسین موسوی انتشار یافت با واکنش های متفاوتی – عمدتا در خارج از کشور- روبرو شده است. نمونه ای از این واکنش ها را در همین شماره راه توده و به نقل از حسین لاجوردی و محمد علی عموئی می خوانید. تقریبا این دو دیدگاه، بازتاب دهنده بخش مهمی از مدعیان چپ و سلطنت طلب ها در خارج از کشور از یکسو و بازتاب دهنده دیدگاه بخش وسیعی از رهبران احزاب و سازمان های سیاسی داخل کشور از سوی دیگر است. یعنی آنها که در صحنه اصلی حضور داشته و دل در گرو سرانجام جنبش چپ دارند. از ما اگر سئوال شود: راه توده در کدامیک از این دو طیف جای می گیرد؟ پاسخ می دهیم: توده ای ها و بویژه آنها که مشی توده ای را عمیقا درک کرده اند، در صف دوم جای دارند. این مشی و سیاست تمام دوران 18 ساله انتشار راه توده است.
به همین دلیل است که ما نمی توانیم و در طول 18 سال گذشته نیز نتوانستیم با آن سیاستی که در جان کلام مطلبی که اخیرا و بمناسبت انتشار منشور میرحسین موسوی در نشریه "نامه مردم" منتشر شده موافق باشیم. ما این نگاه را نه واقع بینانه و منطبق با شرایط داخل کشور میدانسته و میدانیم و نه در اساس آن را مشی توده ای و سیاستی که ایجاد نیرو برای حزب ما بکند میدانسته و میدانیم. حزب و یا هر فردی که میان دو صندلی نشسته باشد، نمی تواند مدعی شود که روی صندلی نشسته است، و این همان مشی و سیاستی است که در دو دهه گذشته بر "نامه مردم" حاکم بوده است.
خود این جمله را از "نامه مردم" که متاسفانه بنام "حزب توده ایران" ممهور شده بخوانید و اگر قضاوتی جز آن داشتید که ما در بالا در چند جمله نوشتیم، نظر خود را بصورت پیام برای ما ارسال دارید.


نامه مردم می نویسد:

«حزب ما نقطه نظرات و دیدگاه های مشخص خود را در خصوص راه کارهای مبارزاتی داراست و همواره براین واقعیت که رژیم ولایت فقیه سد راه تحول جامعه ایران به سوی آزادی، عدالت اجتماعی و حق خدشه ناپذیر حاکمیت مردم بوده و درچارچوب این رژیم هرگز اصلاحات صورت نخواهد پذیرفت تاکید نموده است. در عین حال مبارزه در راه کسب آزادی های دموکراتیک و حقوق فردی و اجتماعی مردم میهن ما از مراحل مختلفی عبور می کند و از همین روست که ما در این مرحله از منشور پیشنهادی میرحسین موسوی در خطوط کلی آن حمایت کرده و آن را گامی مثبت و واقع بینانه در جهت ژرفش مبارزه و استحکام پایه های اجتماعی جنبش مردمی ارزیابی می کنیم.»

چه کسی می تواند مدعی شود که در آب شنا می کند، اما خیس نمی شود؟
چگونه می توان هم مدعی شد که در رژیم ولایت فقیه، هیچ امیدی به اصلاحات نیست و چنین حادثه ای "هرگز" روی نخواهد داد، و در عین حال از منشور پیشنهاد میرحسین موسوی که بر محور قانون اساسی جمهوری اسلامی تنظیم شده حمایت کرد و آن را گامی "مثبت" و "واقع بینانه" ارزیابی کرد.
بقیه اصلاحات و صغرا و کبرا ها جز خاک پاشیدن بر این تناقض نویسی و تناقض اندیشی نیست. "ژرفش مبارزه" و "استحکام پایه های اجتماعی جنبش" و ... در خوشبینانه ترین و محترمانه ترین پاسخ، بازی با الفاظ و مانور میان دو صندلی است!
این تناقض اندیشی ها هرگز بعنوان یک سیاست واضح و روشن ارزیابی نمی شود. می توان گفت و نوشت که "اصلاحات بی اصلاحات" زیرا ممکن نیست. بنابراین "سرنگون باد جمهوری اسلامی"!
چنین شعار و سیاستی حداقل اگر نیروئی در داخل کشور در اطراف خود جمع نمی کند، این حسن را دارد که خواننده آن تکلیفش با خودش و با نشریه ای که آن را می خواند روشن است. مثل تکلیفی که با سازمان هائی مانند راه کارگر و مجاهدین خلق روشن است. اما حزب توده ایران نه سازمان راه کارگر است و نه سازمان مجاهدین خلق.

راه توده 272 21.06.2010

بازگشت