راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

میخ بر تابوت
اتحادیه اروپا
ترجمه رضا نافعی

 

اروپا نمی تواند زیر پرچم "یورو" متحد باقی بماند. حریق در خیمه اتحادیه اروپا گسترده شده و زمان فرار بزرگان و باقی گذاشتن کوچکتر ها در حلقه آتش فرا رسیده است. این محتوای واقعی چند تفسیری است که در اشپیگل، بیلد تسایتونگ، یونگه ولت و... در هفته اخیر و در ادامه بررسی بحران اقتصادی در یونان منتشر کرده اند. بحرانی که دامن اسپانیا و پرتقال را نیز گرفته و اکنون مطبوعات آلمان با صراحت از مرگ "یورو" و حتی بازگشت "دویچه مارک" به آلمان می نویسند. حزب چپ آلمان در انتخاباتی که هفته گذشته در ایالت پرجمعیت و مرکزی آلمان بنام "نورد ان وستفالن" برگزار شد، با نزدیک به 6 در صد آراء به پارلمان محلی راه یافت و اکنون یکی از احزابی که برای ائتلاف سوسیال دمکرات ها و حزب سبزهای آلمان مطرح است. این در حالی است که آنها هنوز آمادگی خود را برای شرکت در دولت ائتلافی محلی اعلام نکرده اند. درعین حال که یک کارپایه چپ برای غلبه بر بحران اعلام داشته اند. بحرانی که همه مطبوعات آلمان پیش بینی می کنند بزودی گریبان آلمان، این قدرت اقتصادی اول اروپا را نیز خواهد گرفت.
روزنامه یونگه ولت که نظرات چپ آلمان را منتشر می کند نوشت:
"نائو توکان" وزیر اقتصاد ژاپن در توکیو اعلام کرد وزرای اقتصاد کشورهای هفتگانه با توجه به وضع بحرانی موجود یک کنفرانس تلفنی داشتند.
در ضمن، قرار است در کنگره حزب چپ که روزهای شنبه و یکشنبه در شهر روستوک آلمان برگزار می شود(برگزار شد) طرح استراتژی چپ برای مقابله با طرح بلوک راست حاکم برای غلبه با بحران به بحث گذاشته شود. حزب چپ در آستانه این کنگره طی بیانیه ای این شعار را اعلام داشت: "از اروپا در برابر دیکتاتوری بازار سرمایه حفاظت کنیم !”
در این بیانیه ضمن اعلام حمایت از جنبش اعتراضی مردم یونان، از شرکت کنندگان در کنگره خواسته شد تا برای تصویب استراتژی چپ برای غلبه بر بحران خود را آماده بحث و بررسی کنند.
روزنامه اسپانیائی "ال پائیس" گزارش داد: "نیکلای سارکوزی" در کنفرانس "بحران یورو و کمک به یونان" که هفته پیش در بروکسل بر پا شد بشدت خشمگین شده، با مشت روی میز کوفته و تهدید کرده که از گروه یورو خارج خواهد شد.
قصد سارکوزی اعمال فشار به مرکل و روش آمیخته به تعلل او برای موافقت با بسته کمک به یونان بود.
به گزارش این روزنامه فرانسه، ایتالیا و اسپانیا در همان کنفرانس علیه آلمان جبهه گرفته بودند.
سارکوزی تا آنجا رفته که مرکل را به قطع مناسبات سنتی محور فرانسه- آلمان تهدید کرد. اکنون توافق اخیر کشورهای اروپای برای ایجاد چتر نجات میلیاردی برای یورو،
پول مشترک کشورهای اتحادیه اروپا در بورس ها، از جمله بورس های اروپا یکبار دیگر زیرفشار قرار گرفته است. ارزش یورو رو به کاهش است. دلیل کاهش ارزش یورو کماکان وضع مالی متزلزل کشورهای عضو اتحادیه اروپاست.
بازار های بین المللی بورس همچنان در نوسان و بحران اند. بهای طلا از هزار یورو بالاتر رفت که رکورد تازه ای است. از زمان بالا گرفتن بحران یونان بهای طلا پیوسته به رکورد های تازه می رسد.
اما اشاراتی عمیق تر به بحران سرمایه داری را میتوان به نقل از نشریه مهم و مشهور "اشپیگل" آلمان خواند. بویژه آنجا که برای نخستین بار فاش می کند، امریکا پیشنهاد تشکیل یک محور مشترک را میان امریکا، فرانسه، انگلستان و آلمان داده است. یعنی رها کردن کشورهای کوچک و ضعیف اروپائی در اقیانوس توفانی بحران.
اشپیگل به تاریخ دهم ماه می (همین ماه) نوشت:
هیچ کس نمی داند که آیا پرتغال و اسپانیا هم به دره سقوط خواهند کرد یا نه؟ اگرسقوط کردند، چه کسی به آنها کمک خواهد کرد؟.
دور تا دور آلمان را کشورهائی گرفته اند که تلو تلو می خورند. آیا آنها وضع آلمان را نیز بحرانی خواهند کرد و با خود به اعماق دره خواهند برد؟
در حال حاضر صنعت پولی کشورهای اتحادیه اروپا را سخت زیر نظر گرفته است. این صنعت گذشت ندارد. هر لغت که از دهان یک سیاستمدار برجسته در بیآید با ترازوی زر سنج وزن می شود و تبدیل به سیلی از پول می گردد که سیاستمداران را مجبور باتخاذ تصمیمات تازه می کند.
صنعت پول منطق خود را دنبال می کند: کسب حداکثر سود با حد اکثر ایمنی. صحبت فقط بر سر این نیست که میزان رشد اقتصادی چقدر می تواند باشد. صحبت بر سر پروژه سیاسی اروپاست، مسئله بهم پوستگی قاره ای است که 70 سال پیش صحنۀ یک جنگ تام و تمام بود. آنچه در خطر است وحدت اروپا و بدنبال آن اهمیت اروپا درجهان است، در جهانی که فقط بازیگران بزرگ و آنها که مجهز به سلاحهای اتمی هستند، صاحب نفوذند.
ولی یک کشور چقدر می تواند صرفه جوئی کند که هم بازار داخلی اش از کار نیفتد و هم از بحران درآمده و دولتش لطمه نخورد؟ آیا یک دولت می تواند چنین برنامه ای را به اجرا بگذارد، بی آن که مردم در خیابان ها سنگر نبندند؟ وحشت از آغاز برخورد هائی شبیه به جنگ داخلی در اروپا، بورس ها را بشدت نگران کرده است.
برای آلمان مسئله جنگ یا صلح در اروپا مطرح نیست. اتحادیه اروپا یک واقعیت است. این اتحادیه وسیله ای است برای تامین علائق آلمان و اگر ضرورت ایجاب کند حتی با معارضه.
موافقت مردم آلمان با واحد پول یورو کاهش قابل ملاحظه ای یافته است. مردم سراسر آلمان معتقدند که ضرر یورو برا ی آنها بیش از سود آنست.
اروپا هنوز برای آلمان اهمیت حیاتی دارد. پرزیدنت اوباما به خانم مرکل- صدراعظم آلمان- تفهیم کرده است که در آینده دیگر نمی خواهد مذاکرات دوجانبه زیادی با رهبران اروپائی داشته باشد. او پیشنهاد کرد مذاکرات چهارجانبه باشد. با شرکت آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا. مرکل هم موافقت کرد، که البته غیر ازاین کار دیگری هم نمیتوانست بکند.
برای اوباما آلمان فقط بعنوان قدرت رهبری کننده در اروپا جالب است. مراودات با قدرت های بزرگ قدیم و جدید چین، روسیه، هند و برزیل برای پرزیدنت کافی است. اوباما برای کشورهای اروپائی نه وقت دارد و نه حوصله.
آمریکا دیگر، مثل دوران جنگ سرد ، برادر بزرگ آلمان نیست. آلمان تنها نیز بی اهمیت است. از اینروست که آلمان تنها بعنوان بخش مهم تر اروپا می تواند نقشی در جهان داشته باشد. اهمیت اقتصادی هم به آن افزوده می شود. در حدود 70 در صد از صادرات آلمان به کشورهای اروپائی فرستاده می شود که در آن تفاوت بهای ارزی وجود ندارد و از لحاظ حقوقی هم نسبتا مطمئن است. اما فراموش نباید کرد که اگر ارزهای فراوانی در اروپا رایج بود، کار بورس بازان آسان تر بود!
با توجه به این دلائل، سرنوشت آلمان به سرنوشت اروپا گره خورده است. صدراعظم مرکل باید یک رهبر اروپائی بماند چون آلمان بزرگ ترین کشور اتحادیه اروپاست. ولی آلمان نمی تواند اروپا را از بالا هدایت کند؛ چرا که هنوز زمان درازی از دوران نازی ها نگذشته است.
گرچه صلح میان کشورهای اروپائی تضمین شده است ولی در دوران های بحرانی پیشداوری های ملی بسرعت بیدار می شوند. از جمله در میان ما آلمان ها. از این رو اروپا را فقط با نرمش میتوان مدیریت کرد، نرمتر از آنچه مرکل در این اواخر کرد.»
صراحت در باره آینده ای که به سوی آن می رویم از این بیشتر؟

راه توده 266 17.04.2010
 

بازگشت