راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی - 30
شیره جان کارگر
اینگونه تبدیل به
ارزش اضافه میشود!
ف. م. جوانشیر
 

فصل هشتم – انباشت سرمایه

انباشت سرمایه، یعنی به كار بردن اضافه ارزش مانند سرمایه و یا تبدیل اضافه ارزش به سرمایه. ما تاكنون این مطلب را بررسی كرده ایم كه چگونه اضافه ارزش تولید می شود و چگونه سرمایه دار آن را تصاحب می كند. اما روند متقابل آن را هنوز بررسی نكرده ایم و نمی دانیم كه اضافه ارزش تولید شده چگونه به سرمایه بدل می شود و چگونه نظام سرمایه با تبدیل اضافه ارزش به سرمایه، تكامل و گسترش می یابد. و از این روند، كه انباشت سرمایه نامیده می شود چه نتایج اقتصادی و اجتماعی حاصل می شود.
اینك زمان بررسی این روند فرا رسیده است. اما قبل از آن كه بررسی خود را آغاز كنیم باید با یك مفهوم تازه اقتصادی آشنا شویم ، مفهوم باز تولید .

1- باز تولید چیست ؟
جامعه بشری صرفنظر از این كه در چه مرحله ای از تكامل باشد بدون مصرف مداوم پا بر جا نخواهد بود و مصرف مداوم بدون تولید مقدور نیست. بنابر این ادامه زندگی جامعه ایجاب می كند كه روند تولید و مصرف بطور مستمر و مداوم جریان داشته باشد. ما هر سال زمین را شخم میزنیم، گندم می كاریم، درومی كنیم، می كوبیم، آرد می كنیم، نان می پزیم و می خوریم و سپس باز هم این روند را از سر می گیریم، نه تنها در تولید و مصرف گندم، بلكه در مورد تولید و مصرف همه اشیا مورد نیاز جامعه نیز این روند مداوم وجود دارد و همین روند مداوم تولید اجتماعی به معنای وسیع كلمه یعنی تولید، توزیع و مصرف است كه باز تولید نامیده می شود.
وقتی روند تولید اجتماعی به طور پیوسته، لاینقطع و مستمر در نظر گرفته شود باز تولید نامیده می شود.
چنان كه می دانیم تولید اجتماعی ممكن نیست مگر با نیروی كار انسان و در درون مناسبات معین تولیدی. بنابر این وقتی از باز تولید اجتماعی سخن می گوئیم باید توجه داشته باشیم كه به همراه تولید و مصرف مداوم خواسته های مورد نیاز انسان هر بار مناسبات تولیدی و نیروی كار انسانی نیز باز تولید می شود .
مثلا" در جامعه فئودالی باز تولید خواسته های مورد نیاز جامعه – یعنی باز تولید اجتماعی الزاما عبارت از باز تولید مناسبات فئودالی است. هر سال كه گندم كاشته و مصرف می شود، رعیت به صورت رعیت و ارباب به صورت ارباب باقی می ماند. یعنی مناسبات ارباب – رعیتی باز تولید می شود.
باز تولید ممكن است ساده و یا گسترده باشد. باز تولید ساده یعنی این كه تولید اجتماعی هر بار به مقادیر ثابت تكرار شود و در همان سطح پیشین باقی بماند. باز تولید گسترده یعنی این كه هر بار دامنه تولید وسیع تر شود .

2- باز تولید ساده سرمایه داری
در جامعه های پیش از سرمایه داری، باز تولید اجتماعی معمولا ساده است . البته باز تولید ساده به معنای مطلق كلمه، یعنی هر سال تكرار عین تولید سال قبل نمی تواند وجود داشته باشد. چرا كه جامعه به هر صورت ولو به كندی پیشرفت می كند و بزرگ تر می شود. سطح تولید نیز با گذشت زمان بالاتر می رود. ولی گسترش تولید اجتماعی در جامعه های قبل از سرمایه داری به حدی كند است كه با كمی اغماض می توان از باز تولید ساده سخن گفت. اما خصلت اقتصاد سرمایه داری باز تولید گسترده است. تولید اجتماعی سرمایه داری سال به سال (البته با نشیب و فرازهای بحران آمیز كه از آن به جای خود سخن خواهیم گفت) گسترش می یابد و مقیاس عظیم تری می یابد. علت آن عملكرد قانون اضافه ارزش و عطش سرمایه دار به كسب هرچه بیشتر اضافه ارزش از یك سو و امكانات تولید صنعتی از سوی دیگر است. با این حال ماركس بررسی باز تولید سرمایه داری را از باز تولید ساده آغاز می كند تا چنان كه شیوه علمی اوست ابتدا در این حالت ساده تر قوانین باز تولید سرمایه داری و نتایج حاصل از این روند را بررسی كرده ماهیت آن را كشف نماید تا سپس به بررسی مرحله بغرنج تر بپردازد.
فرض می كنیم سرمایه دار منفردی به باز تولید ساده مشغول است – یعنی روند تولید را گسترش نمی دهد – یعنی همه اضافه ارزشی را كه به دست می آورد به مصرف شخصی می رساند و هر سال تولید خود را با همان مقدارثابت سرمایه و از همان سطح مفروض آغاز كرده به پایان می رساند.
فرض می كنیم كه این سرمایه دار پانصد هزار تومان سرمایه پیش می ریزد. اگر در رشته ای كه این سرمایه دار سرمایه گذاری كرده نسبت سرمایه ثابت به متغیر چهار به یك باشد او مجبور است چهار صد هزار تومان از سرمایه خود را به سرمایه ثابت اختصاص دهد – یعنی صرف خرید ماشین آلات و مواد خام و سایر وسایل تولید كند – و صد هزار تومان دیگر را به مصرف خرید نیروی كار – یعنی پرداخت دستمزد كارگران – برساند كه همان سرمایه متغیر است. پس از این كه این سرمایه به كار افتاد و یك دور پیمود، فرض می كنیم كه سرمایه دار صد هزار تومان اضافه ارزش به دست آورده را مصرف كند. در دور دوم ، این سرمایه دار روند تولید را باز هم با پانصد هزار تومان آغاز خواهد كرد و چون باز تولید ساده فرض شده به همان منوال پیشین عمل كرده، باز هم صدهزارتومان اضافه ارزش به دست آورده مصرف خواهد نمود و این روند به طور مداوم و مستمر تكرار خواهد شد.
از بررسی وضع این سرمایه دار چه نتیجه ای حاصل می شود؟ قبل از هر چیز این نتیجه مسلم و روشن كه وی با مصرف سالانه صد هزار تومان، سرمایه پانصد هزار تومانی را كه پیش ریخته بود در عرض پنج سال مصرف كرده و قاعدتا نباید بعد از پنج سال سرمایه ای در دست داشته باشد. اما وی همان پانصد هزار تومان را همواره در اختیار دارد. و اگر این شكل تولید – یعنی باز تولید ساده سرمایه داری ادامه یابد، سرمایه دار ما می تواند هزار سال مداوم هر سال صد هزار تومان خرج كند و سرمایه پیش ریخته اش دست نخورده بماند.
شاید ابتدا، یعنی نخستین روزی كه سرمایه دار، سرمایه پانصد هزار تومانی پیش ریخت، منشا این پول معلوم نباشد. شاید او ادعا كند كه این پول حاصل زحمت خود اوست و یا چنان كه در بعضی از درسنامه های اقتصادی ادعا می كنند حاصل ((صرفه جوئی و قناعت ورزی )) اوست. (ما در درس های آینده منشا این سرمایه بدوی را هم نشان خواهیم داد) اما وقتی روند تولید به طور پیوسته و مستمر در نظر گرفته می شود، وقتی باز تولید سرمایه بررسی می شود تردیدی باقی نمی ماند كه سرمایه پیش ریخته – منشا آن هر چه بوده – مصرف شده و جای آن به طور مداوم از اضافه ارزش یعنی زحمت پرداخت نشده كارگر پر شده است. در مثال ما فقط در عرض پنج سال، سرمایه بدوی سرمایه دار مورد نظر، توسط خود او مصرف می شود و سرمایه ای كه در دست او می ماند تمام و كمال اضافه ارزش غصب شده است.
نخستین بار كه سرمایه دار مورد نظر ما به بازار آمد و كارگر استخدام نمود، شاید می توانست ادعا كند كه دستمزد كارگر را با پولی كه با زحمت خویش گرد آورده بود پرداخته است. اما وقتی روند باز تولید را درنظر می گیریم می بینیم كه كارگر با همان پولی اجیر می شود كه خود تولید كرده است. در همین مثالی كه ما زدیم سرمایه دار در همان نخستین سال صد هزار تومان از پانصد هزار تومان سرمایه پیش ریخته خود را مصرف كرده است و لذا سال دوم كه تولید را از سر می گیرد، از سرمایه پیش ریخته اش فقط چهار صد هزار تومان باقی است كه آن هم بهای ماشین آلات و دیگر وسایل تولیدی است. او دیگر از سرمایه بدوی اش چیزی كه صرف خرید نیروی كار كند ندارد. پس پولی كه سال دوم بابت دستمزد كارگر می پردازد، از محل اضافه ارزش – یعنی از حاصل زحمت خود كارگران – است. از سال سوم سرمایه دار مورد نظر ما حتی برای تامین مصرف شخصی خود نیز محل دیگری ندارد جز اضافه ارزشی كه كارگران تولید كرده اند.
مثالی كه زدیم در مورد سرمایه دار منفرد بود. اگر باز تولید سرمایه داری را در مقیاس وسیع و در سرتاسر جامعه در نظر بگیریم و به فرض آن را باز تولید ساده تصوركنیم، خواهیم دید كه:
سرمایه ای كه در دست سرمایه داران است، چیزی نیست جز حاصل زحمت پرداخت نشده طبقه كارگر كه توسط طبقه سرمایه دار غصب شده است. طبقه كارگر با همان ارزشی اجیر می شود كه خود تولید می كند. مصرف شخصی سرمایه داران نیز از حاصل زحمت غصب شده كارگران است .
مناسبات تولیدی سرمایه داری بر این پایه استوار است كه كارگر محروم از مالكیت وسایل تولید بوده و مالك محصول كار خویش نیست. او تنها ارزش نیروی كار خود را به سرمایه دار تحویل می دهد. بنابر این هر بار كه تولید سرمایه داری یك دور كامل می پیماید، كارگر زحمتكش و مولد ثروت باز هم مالك چیزی نیست جز نیروی كار خویش كه برای ادامه زندگی مجبور به فروش آن است. در حالی كه در پایان هر دور كامل تولید، سرمایه دار همه محصول كارگر را تصاحب كرده و حتی آن بخشی از محصول را كه می باید صرف باز تولید نیروی كار كارگر شود صاحب شده است. او تنها به شرطی حاضر است به كارگر امكان زنده ماندن به دهد كه كارگر برای او كار كند و وسایل معیشت خود را در نازل ترین سطح تنها به صورت دستمزد دریافت نماید.
به عبارت دیگر باز تولید سرمایه داری حتی در شكل ساده آن فقط باز تولید محصول اجتماعی نیست، بلكه عبارت است از باز تولید مناسبات سرمایه داری: باز تولید سرمایه دار از یك سو و كارگر از سوی دیگر.
ماركس می گوید:
"كارگر خود پیوسته ثروت عینی را كه به صورت سرمایه، یعنی مانند قدرتی كه از او بیگانه است و بر او حكومت می كند و وی را مورد بهره كشی قرار می دهد، تولید می كند. سرمایه دار نیز نیروی كار را به مثابه سرچشمه ذهنی ثروتی كه از وسایل ویژه تجسم و تحقق خویش جدا گشته و به طور مجرد صرفا در وجود جسمانی كارگر جای دارد تولید می نماید، و یا به عبارت دیگر تجدید تولید دائمی با جاودان سازی كارگر شرط ضرور تولید سرمایه داری است (1). "

3- باز تولید گسترده سرمایه داری، تبدیل اضافه ارزش به سرمایه
چنان كه گفتیم، باز تولید ساده برای سرمایه داری، خصلت نما نیست. سرمایه داری باز تولید را می گستراند و هر بار با مقیاس وسیع تری تولید را از سر می گیرد اینك حالت باز تولید گسترده را بررسی می كنیم. سرمایه دار منفردی را در نظر می گیریم كه پانصد هزار تومان پیش ریخته و در رشته ای به كار می اندازد كه در آن نسبت سرمایه ثابت به متغیر چهار بر یك است و فرض می كنیم كه وی همان دور اول صد هزار تومان اضافه ارزش به دست می آورد .
100+400=500 سرمایه پیش ریخته
600=100+100+400 ارزش محصول تولیدی
حال اگر این سرمایه دار همه اضافه ارزشی را كه به دست آورده به مصرف شخصی نرساند و بخواهد بخشی از آن را بیاندوزد و به سرمایه اش الحاق كند، اضافه ارزش به دو قسمت خواهد شد: درآمد و انباشت یا سرمایه الحاق.
بخشی كه به مصرف شخصی سرمایه دار رسیده در آمد اوست و بخشی كه به سرمایه الحاق شده، انباشت است. در مثال ما اگر فرض كنیم كه سرمایه دار اضافه ارزش 100 هزار تومان به دست آمده را به طور مساوی میان در آمد و سرمایه تقسیم كند، 50 هزار تومان در آمد او خواهد بود كه به مصرف می رساند و 50 هزار تومان دیگر انباشت خواهد بود كه به سرمایه اصلی الحاق شده و امكان باز تولید گسترده را فراهم می آورد. به فرض ثابت ماندن نسبت تقسیم سرمایه به ثابت و متغیر، 40 هزار تومان از این سرمایه الحاقی به بخش ثابت خواهد رفت و 10 هزار تومان به بخش متغیر. و اگر نرخ اضافه ارزش ثابت بماند، 10 هزار تومان اضافه ارزش جدید ایجاد خواهد نمود و كل اضافه ارزشی كه از 550 هزار تومان سرمایه به چنگ سرمایه دار افتاده 110 هزار تومان خواهد شد :
110+110+440=كالا2
سرمایه دار اینك می تواند 50 هزار تومان خرج كند (مانند سال قبل ) و 60 هزار تومان به سرمایه اش بیفزاید و یا مصرف شخصی خود را بیشتر كرده با هزینه 60 هزار تومانی زندگی بهتری برای خود تامین نماید و باز 50 هزار تومان به سرمایه اش بیفزاید.
به این ترتیب ، سرمایه داری كه روز اول با 500 هزار تومان وارد بازار شده، سال دوم 550 هزار تومان به كار می اندازد، سال سوم 600 تا 610 هزار تومان، سال چهارم 700 تا 725 هزار تومان و … سرمایه او هم چون بهمنی كه از كوه كنده شده هرچه جلوتر می رود بزرگ تر وبزرگ ترمی شود .
تكرار مداوم تولید در سطح گسترده – یعنی باز تولید گسترده به سرمایه دار امكان می دهد كه هر سال بخشی از اضافه ارزشی را كه به دست آورده به صورت سرمایه نوین به كار اندازد و باز هم از بابت آن اضافه ارزش تازه ای كسب كند.
اگر درباره سرچشمه پانصد هزار تومان نخستین كه سرمایه دار پیش ریخته، جای گفتگو باشد – درباره منشاء 50 هزار تومانی كه سال بعد سرمایه دار ما به سرمایه اش افزوده دیگر مشكل می توان به جدول نشست. این پول آشكارا حاصل زحمت كارگر و اضافه ارزشی است كه او تولید كرده است. به طریق اولی نسل بعدی اضافه ارزش – یعنی ده هزار تومان اضافه ارزشی كه از كاربرد سرمایه جدید پنجاه هزار تومانی حاصل شده سرچشمه غیر قابل بحثی دارد.
ما در صفحات پیش توضیح دادیم كه چگونه اضافه ارزش تولید می شود اینك در می یابیم كه خود سرمایه چگونه تولید می شود. ما در گذشته دیدیم كه چگونه اضافه ارزش از سرمایه بیرون می آید، اینك می بینیم كه چگونه سرمایه از اضافه ارزش پدید می شود.
مطلب بسیار مهم دیگری كه از بررسی باز تولید گسترده سرمایه داری به دست می آید این است كه باز تولید گسترده سرمایه داری سبب گسترش مناسبات تولیدی سرمایه داری شده، افزایش تعداد مزدوران را ایجاب می كند. اگر سرمایه دار با سرمایه 500 هزارتومانی، 100 هزارتومان صرف خرید نیروی كار كرده و به فرض 20 كارگر را استخدام می كرد ( دستمزد سالانه هر كارگر 5 هزار تومان ) سال دوم با سرمایه 600 هزار تومانی – اگر سایر شرایط ثابت بماند – 22 نفر كارگر استخدام خواهد كرد و با سرمایه 700 هزار تومانی 28 نفر و الی آخر.
از اینجا نكته دیگری نیز روشن می شود و آن این كه سرمایه دار هر چه بیشتر سرمایه بیاندوزد، بیشتر می تواند بهره كشی كند و لذا بیشتر و باز هم بیشتر می تواند سرمایه بیاندوزد .
به قول یك اقتصاددان بورژوائی ایرانی:
" جریان تجمع سرمایه یك پدیده " خود تقویت كننده است ". زیرا سرمایه گذاری باعث افزایش درآمد می شود و این امر امكان پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر را فراهم می كند."(2)
در صفحات بعد خواهیم دید كه باز تولید گسترده سرمایه داری ایجاب می كند كه هر بار بخش بزرگتری از سرمایه، به سرمایه ثابت بدل شود و نسبت تقسیم سرمایه بین ثابت و متغیر تغییر كند. این امر از نیاز نسبی به كارگر می كاهد و یا دقیق تر بگوییم آهنگ افزایش تعداد كارگران را به نسبت رشد سرمایه كندتر می كند. ولی به هر صورت تغییری در این واقعییت حاصل نمی شود كه:
باز تولید گسترده سرمایه داری به معنای باز تولید گسترده مناسبات سرمایه داری است و بر تعداد كارگر در جامعه به طور مداوم می افزاید و هر بار تعداد بیشتری از افراد جامعه رابه مزدوران سرمایه بدل می كند .
مزدوران جدید از كجا می آیند؟ منشاء آن ها دو تاست: یكی این كه نظام سرمایه داری چنان نظامی است كه فرزندان كارگر را به كارگر مزدور بدل می كند. افزایش جمعیت خانواده های كارگری نیروی كار جدید برای طبقه سرمایه دار است. دیگر این كه نظام سرمایه داری، تولید كنندگان كوچك شهر و ده را ورشكست می كند و به صفوف پرولتاریا می راند. آنان از اضافه ارزشی كه طبقه كارگر تولید كرده است پرداخت می شود . طبقه كارگر با اضافه كار امساله خود سرمایه ای به وجود می آورد كه سال بعد تعداد زیادتری كارگر استخدام خواهد كرد .
تولید سرمایه داری تولید كالائی است كه در آن قاعدتا" باید معادل ها با هم مبادله شود. در ظاهر سرمایه داری نیز چنین می نماید. سرمایه داری كه ابتدا 500 هزار تومان سرمایه پیش ریخته، مدعی است كه این سرمایه حاصل زحمت خود اوست، اما زمانی كه روند باز تولید گسترده جریان می یابد، و او هر بار بخشی از اضافه ارزش تولید شده توسط كارگران را بر سرمایه خود ملحق كرده و توسط این سرمایه الحاقی كارگران جدیدی استخدام می كند در واقع از مبادله معادل ها و معامله برابر، چیزی جز شكل میان تهی باقی نمی ماند. این شكل از محتوی خویش بیگانه است. خرید و فروش مدام و مستمر – ولو برابر – نیروی كار فقط شكل است. اما محتوی عبارت از آن است كه سرمایه دار به طور مداوم بخشی از كار غیر را تصاحب می كند، بدون این كه معادل آن را پرداخته باشد. سرمایه دار آنچه را كه بدون پرداخت معادل تصاحب كرده، وسیله قرار می دهد تا بازو باز هم مقادیر بیشتر و بیشتری از كار پرداخت نشده غیر را تصاحب كند – یعنی مبادله های نا برابر انجام دهد. شكل ظاهری این مبادله ها، خرید و فروش آزاد نیروی كار مبادله برابرهاست، اما محتوی آن ها مبادله های نابرابر و تصاحب كار پرداخت نشده غیر است – هر بار به مقادیر بیشتر.
از باز تولید گسترده سرمایه داری می توان دید كه چگونه جامعه سرمایه داری به دو قطب تقسیم می شود. در یك قطب تعداد معدودی سرمایه دار مالك وسایل تولید و در قطب دیگر میلیون ها انسان محروم از مالكیت كه چاره ای جز فروش نیروی كار خویش ندارند، قرار می گیرند. آنان بر سرمایه سرمایه داران می افزایند و از طریق اردوی مزدوران را نیز پر شمارتر می كنند.
مقدار انباشت – سرمایه – یعنی بكار بردن اضافه ارزش مانند سرمایه – به دو عامل مربوط است:
1- حجم اضافه ارزش.
2- نسبت تقسیم اضافه ارزش بین مصرف سرمایه دار و انباشت.
روشن است كه هر چه حجم اضافه ارزش بیشتر باشد، سرمایه دار آسان تر می تواند بخش بیشتری از آن را بیاندوزد. ما در صفحات پیش دیدیم كه حجم اضافه ارزش بنوبه خویش مربوط به درجه بهره كشی از كارگر و تعداد كارگرانی است كه در آن واحد مورد بهره كشی قرار می گیرند. اندازه هر دوی این عوامل در جریان باز تولید گسترده سرمایه داری بزرگ تر می شود: هم درجه بهره كشی از كارگر بیشتر می شود و هم بر تعداد كارگران افزوده می گردد.(ما دلایل این دو را درصفحات پیش توضیح دادیم) بنابر این:
هر چه جامعه سرمایه داری جلوتر می رود حجم اضافه ارزشی كه در اختیار طبقه سرمایه دار قرار می گیرد بیشتر بوده و لذا امكان انباشت سرمایه بیشتر است.
در مورد مصرف شخصی سرمایه دارن، ظاهرا" چنین به نظر می رسد كه آنان می توانند به دلخواه خویش مقدار كمتر یا بیشتری از اضافه ارزشی را كه به دست می آورند مصرف كرده و بقیه را انباشت كنند. اما در واقع امر تقسیم اضافه ارزش میان مصرف و انباشت كاملا اختیاری نیست. تلاش سرمایه داران برای كسب اضافه ارزش بیشتر و نبرد رقابت میان آنان انباشت مقادیر بیشتری از اضافه ارزش و گسترش تولید را الزامی می كند.
سرمایه داران كوشش خود را برای انباشت سرمایه به منزله فداكاری عظیمی نسبت به جامعه و نسبت به طبقه كارگر جلوه می دهند و چنین و انمود می سازند كه سرمایه دار "خیرخواه " به خاطر جامعه و برای تهیه كارگر برای كارگران بخشی از آنچه را كه می توانست مصرف كند روی هم می گذارد و به گسترش تولید اجتماعی همت می گمارد. مطبوعات امروز ایران پر است از ستایش سرمایه داران در این زمینه اما سرمایه داران در واقع به دنبال آنند تا مكانیسم بهره كشی را كه در دست دارند قوی تر و موثرتر سازند و پایه های حاكمیت خود را تحكیم بخشند.
درآغاز پیدایش سرمایه داری حجم اضافه ارزش زیاد نبود و سرمایه داران برای انباشت سرمایه و گسترش تولید در واقع نیز در مصرف شخصی قناعت می كردند. اما با گذشت زمان حجم اضافه ارزش چنان افزایش یافت كه سرمایه داران مجلل ترین زندگی های اشرافی را كه تاریخ به یاد ندارد به راه انداختند. هم اكنون نه تنها در كشورهای بزرگ سرمایه داری سلاطین بی تاج و تخت سرمایه زندگی رویائی برای خود ساخته و مصرف شخصی خویش را ابعاد غیر قابل تصوری بخشیده اند بلكه دركشور ما نیز كه در آغاز رشد سریع سرمایه داری است و به انباشت سرمایه نیازمند است مصرف شخصی سرمایه داران بزرگ باور نكردنی است. خرید جزیره در اقیانوس ها، خرید كاخ های مجلل در اروپا و امریكا، ریخت و پاش های غیرقابل توجیه، زندگی پر هزینه یك پا ایران و یك پا كنار دریاچه ژنو برای هر یك از اعضای خانواده های سرمایه داران نو كیسه ایران عادی تلقی می شود. سرمایه داری روز به روز به سوی زندگی طفیلی می رود و این قدرت را كه تولید اجتماعی را به حد ممكن گسترش دهد از دست می دهد.
در كنار زندگی طفیلی طبقه سرمایه دار كه مانع انباشت و گسترش تولید است، عواملی نظیر پیدایش و گسترش دستگاه عظیم بوروكراتیك دولتی، نظامی گری و مسابقه تسلیحاتی نیز خود مانع بزرگی است در راه انباشت سرمایه و گسترش تولید، كه خود از محدودیت تاریخی سرمایه داری حكایت می كند.


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 


(1) كاپيتال. جلد ال. ترجمه فارسی. ص 519-518 (تكيه از ماست)

(2) دكتر اردوبادی رئیس هیئت مدیره مركز توسعه صادرات . نشریه پنجمین كنفرانس اطاقهای بازرگانی .ص 285

 

 

راه توده 199 27.10.2008
 

 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت