راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی - 42
هرم سرمایه داری
تجاری ایران
در عصر پهلوی
ف. م. جوانشیر
 

فصل دوازدهم – اشكال گوناگون سرمایه و توزیع سود میان آن ها

2- هزینه گردش
گردش كالا طبعا هزینه ای ایجاب می كند. این هزینه بر دو نوع است یكی هزینه ای كه جزیی است از هزینه تولید مانند هزینه حمل و نقل انبارداری معقول و غیره. ما گفتیم كه این نوع فعالیت ها اگر چه در بخش بازرگانی انجام می گیرد بخشی است از فعالیت تولیدی دنباله تولید است و لذا بارآور است. هزینه ای هم كه به این فعالیت ها تعلق گیرد بخشی خواهد بود از هزینه تولیدی.
دومین نوع هزینه در عرصه گردش هزینه غیرتولیدی است كه فقط خاص سرمایه داری و مربوط به گردش سرمایه داری به معنای اخص آنست. گشتن به دنبال مشتری و نقد كردن ارزش و اضافه ارزش كار آسانی نیست. از انتشار آگهی تبلیغاتی گرفته تا ساختن ویترین ها و نگاهداری و انبار كردن كالا بیش از حد معقول و فقط به انتظار یافتن مشتری مناسب و در زمان ما رشوه دادن و كوتاه ساختن هزینه دارد. این هزینه تولیدی نیست برج است، كه البته سرمایه دار به حساب مصرف كننده نمی گذارد. كارگران و كارمندان بازرگانی كه در امر گردش كالا به معنای اخص سرمایه داری آن مشغول اند ارزش نوینی نمی آفرینند. با این حال استثمار می شوند. روزانه كار آن ها نیز به دو بخش لازم و اضافی تقسیم می شود، كه در زمان لازم برای ارزش نیروی كار آنهاست و زمان اضافی پرداخت نشده است و سرمایه دار تعلق می گیرد. ممكن است سئوال شود وقتی این كارگران ارزشی نمی آفرینند و طبعا اضافه ارزشی نیز نمی آفرینند پس تقسیم روزانه كار آن ها به چه معناست؟ پاسخ اینست كه كارگران بخش بازرگانی مشغول نقدكردن اضافه ارزشی هستند كه برادران آن ها در رشته های تولیدی به وجود آورده اند. كارگران بازرگانی طی زمان لازم آنقدر اضافه ارزش نقد می كنند كه برابر ارزش نیروی كار آنهاست و طی زمان اضافی هر قدر اضافه ارزش نقد كنند به سرمایه دار تعلق می گیرد.

3 - نقش سرمایه بازرگانی در ایران امروز
در كشور ما و كشورهایی نظیر آن، به دلیل بغرنجی نسج اقتصادی جامعه، وظایف چند جانبه ای دارد. و هنگام بررسی آن باید نكات زیرین را در نظر داشت:
1- سرمایه بازرگانی تنها سامانده كالاهای تولید شده در موسسات سرمایه داری داخلی نیست بلكه نقش واسط را میان اجزاء مختلف این نسج بغرنج ایفا می كند. تولید خرده كالایی را با تولید صنعتی، تولید مبتنی بر مناسبات پیش از سرمایه داری را با بازار سرمایه داری و بالعكس پیوند می دهد.
2- سرمایه بازرگانی ایران واسطه میان بازار داخلی ایران و اقتصاد چند شاخه ای آن با بازار جهانی و قبل از همه بازار امپریالیستی است.
در ایران نیز سرمایه بازرگانی مدتها پیش از سرمایه صنعتی پدید آمد و به مراتب بیشتر و سریع تر از آن رشد یافت و به قدرت برتر رسید. اینك این تناسب به سود سرمایه صنعتی در حال تغییر است ولی هنوز سرمایه بازرگانی ایران قدرت فراوانی دارد (در قیاس با صنعت).
قشر فوقانی سرمایه بازرگانی ایران از ده ها سال پیش با سرمایه امپریالیستی در آمیخت و دلالی آن را در ایران به عهده گرفت. همین قشر است كه به قشر كمپرادور دلال معروف است. با تكامل سرمایه داری انحصاری دولتی در مقیاس جهانی و پیدایش انحصارهای چند ملیتی در وضع سرمایه دلال تغییراتی حاصل شده و می شود. این سرمایه از حالت خالص بازرگانی بیرون آمده و ظاهر صنعتی و نیمه صنعتی (مونتاژ) به خود می گیرد كه چند و چون آن جداگانه بررسی خواهد شد.
سرمایه بازرگانی ایران در آغاز قرن اخیر گام هایی به سوی صنعت برداشت، ولی به علت وجود موانع جدی كه امپریالیست ها و ارتجاع داخلی در برابر آن گذاشتند راه خود را كج كرد و به سوی اتحاد با ملاكین پیش رفت و به خرید دهات و زمین های كشاورزی پرداخت و از آن بر اساس رژیم مزارعه بهره برداری كرد. و از این حیث نقش دو گانه ای ایفا نمود: بدین معنا كه از یكسو در حدودی كه برای سرمایه امپریالیستی و سرمایه صنعتی داخلی سودمند بود، دیوارهای اقتصاد طبیعی را شكست و تولید كشاورزی و تولید دستی روستایی ایران را بیش از پیش خصلت كالایی داد و كمك كرد كه بخشی از تولید ده ایران به كالا بدل شده به بازارهای داخلی و خارجی راه یابد و در عوض كال های صنعتی در بازارهای دهات به فروش رسد. اما از سوی دیگر سرمایه بازرگانی با پیوندی كه با سرمایه امپریالیستی و ملكداری نیمه فئودالی برقرار كرد به رشد سرمایه زیان زد و آن را از جاده خویش منحرف ساخت – دقیق تر بگوییم به این انحراف كمك كرد.
در حال حاضر هنوز اقتصاد ایران نسج بغرنجی دارد و خالص سرمایه داری نیست. هنوز هم بخش قابل ملاحظه ای از تولید داخلی: در كشاورزی و پیشه وری، در موسسات كوچك خرده كالایی تولید می شود و هنوز بخش بسیار مهمی از مصرف داخلی از خارج وارد می گردد. ولی در عین حال سرمایه صنعتی نیز در حال رشد است. بازرگانی این شاخه های جداگانه نسج بغرنج اقتصاد را به هم می پیوندد.
در داد و ستد با تولیدكنندگان كوچك سرمایه بازرگانی واسطه غارتگری است. نظام قیمت گذاری چنین است كه كالاهای مورد نیاز زحمت كشان شهر و ده به بهای بسیارگرانی در اختیار آنان قرار می گیرد و كالاهای تولید شده توسط تولیدكنندگان خرده كالایی به بهای بسیار ارزانی از آنان خریداری می شود.
مثلا در مهر ماه 1350، بهای پنبه در سرخرمن هر كیلو 19 ریال(1) و در همان وقت در بازار تهران 50 ریال بود(2) – بیش از دو برابر و نیم سرخرمن. بازرگانان پنبه را از دهقانان 19 ریال می خرند و سپس به 50 ریال می فروشند و پس از تبدیل آن به پارچه نخی به چند برابر قیمت به دهقانان بر می گردانند. چنین تفاوتی – اگر نه به این شدت در سایر انواع محصولات وجود دارد. در سرخرمن قیمت ها بسیار پایین می آید و چند ماه بعد كه دهقانان محصول خود را فروختند قیمت ها بالا می رود. (روشن است كه تولیدكنندگان بزرگ تابع قیمت های سرخرمن نیستند. آن ها معمولا" كالای خود را به طور عمده فروشی و به بهای بازار می فروشند).
در مورد كالاهای غیركشاورزی نیز كه در كارگاه های كوچك تولید می شود وضع به همین منوال است. بسیاری از تولیدكنندگان كوچك به سرمایه بازرگانی وابسته اند. آن ها كالاهای خود را از همان ابتدا برای بازرگان معین و طبق قرار قبلی تولید می كنند و به بهای ارزان تحویل می دهند(1) و سپس این كالا توسط بازرگانان درجات مختلف چند دست می گردد تابه بازار داخلی و یا برای صدور به خارج عرضه شود.
بازرگانانی كه كالاهای تولیدكنندگان كوچك را به چنین قیمت های نازلی از دستشان خارج كرده اند، كالاهای تولید شده در داخل و یا به خصوص كالاهای خارجی را به بهای گرانی به دهقانان و تولیدكنندگان كوچك تحویل می دهند. از این طریق بخش غیرسرمایه داری اقتصاد ایران نیز توسط سرمایه داری داخلی و بویژه خارجی به شدت استثمار می شود و سود متوسط مجموعه سرمایه اجتماعی بالا می رود. اینكه سرمایه انحصاری خارجی با چه نسبتی سود حاصله را با سرمایه داخلی تقسیم می كند و چگونه بر سر این تقسیم تضاد سرمایه داری ملی با سرمایه امپریالیستی پدید می آید، موضوع دیگری است كه باید جداگانه بررسی شود.
بازرگانی خارجی كشــور ما در دست ســرمایه های بزرگ است. امـا بازرگانان داخلی از هرم بزرگی تشكیل شده كه در قاعده آن تعداد سیار كثیری فروشندگان كوچك(1) قرار گرفته اند. هرچه به رأس هرم نزدیك تر می شویم از تعداد سرمایه داران كاسته شده بر میزان سرمایه فردی آن ها افزوده می شود. این شبكه در مجموع خویش وظیفه ساماندهی اضافه ارزش كالاها و همچنین وظیفه غارت تولیدكنندگان كوچك را به عهده دارد. اما از این غارت به قشر فروشندگان كوچك سهمی نمی رسد. آن ها در تلاش معاش و به امید اینكه به سرمایه دار بزرگ بدل خواهند شد چه بسا با ناشایسته ترن وسایل و شیوه ها به غارت مصرف كنندگان كم مایه – از كارگر گرفته تا دهقانان – می پردازند. اما سرمایه دارانی كه در رأس هرم نشسته اند همه این اموال غارتی را از چنگ بازرگانی سرمایه داری در جهت ورشكستگی فروشندگان كوچك و بدل شدن آنان به كارگران – از جمله كارگران بازرگانی – پیش می رود.

راه توده 212 09.02.2009
 

(1) سالنامه آماری كشور، 1351، ص 276

(2) تهران اكونومیست، سوم مهرماه 1350

(1) این نوع معامله سلف خری و سلم كاری نامیده می شود. بازرگانان خریدار، محصولی را كه دهقان چندماه دیگر به دست خواهد آورد از قبل معامله می كنند و بابت آن بیعانه أی به او م یدهند و تعهد می گیرند كه كالا به بهایی ارزانتر از بازار تحویل داده شود. این نوع معامله سلف خری و یا بنابر فقه اسلام بیع سلم نامیده می شود ویكی از راههای غارت تولیدكنندگان كوچك است.

(1)درسال 1348 تعداد كل خرده فروشی ها از 200 هار بیشتر بود. سالنامه آماری كشور سال 1351. ص 556

 

بازگشت