راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی - 55
در آمد ملی
چگونه درایران
محاسبه می شود!
ف. م. جوانشیر

 

 

فصل چهاردهم – درآمد ملی، تولید، توزیع و تجدید توزیع آن


6- نظری به درآمد ملی در ایران
الف – محاسبه درآمد ملی
 

در كشور ما محاسبه درآمد ملی سابقه بسیار كوتاهی دارد و تنها از اواخر دهه پنجاه میلادی ارقامی از درآمد ملی منتشر می شود. این ارقام چندان قابل اعتماد نیست.

 زیرا: اولا" هنوز در كشور ما آمارگیری صحیح و كاملی وجود ندارد. ثانیا" درآمد ملی با روش اقتصاد سیاسی بورژوائی محاسبه می شود و در آن كوشش به عمل می آید كه جنبه طبقاتی تولید و توزیع درآمد ملی از نظرها پنهان ماند و دقیقا معلوم نشود كه این درآمد از كجا می آید و به كجا می رود. ثالثا مقامات حاكم ایران درست در همین ده بیست سال اخیر كه محاسبه درآمد ملی را آغاز كرده اند گرایش شدیدی به بزرگ كردن ارقام و استفاده تبلیغاتی از آن نشان می دهند.

برای اینكه این شیوه نادرست محاسبه تولید درآمد ملی را نشان دهیم ارقام دولتی درآمد ملی را در سه سال نمونه: یعنی سال 1340 (آستانه اصلاحات ارضی) 1350 (پایان اصلاحات ارضی و پیش از افزایش جهشی درآمد نفت) و سال 1355 (پس از افزایش درآمد نفت)، در زیر می آوریم و بررسی می كنیم:

 

ارقام به میلیارد ریال 

رشته های تولیدی

1340

1350

1355

گروه كشاورزی

7/96

3/172

1/430

گروه نفت

7/33

3/180

4/1741

گروه صنعت ومعدن

3/53

0/205

4/939

گروه خدمات

2/122

4/375

7/1468

جمع

9/301

0/933

6/4579

كسر میشود آنچه از كشور

 

 

 

خارج شده (به استثنای نفت)

4/0-

0/19-

0/5-

كسر میشود استهلاك سرمایه درآمد ملی

0/25-

0/60-

0/198-

درآمد ملی

3/240

0/854

7/4375

 چنان كه می بینید رشد ارقام بسیار سریع است. مقامات دولتی برمبنای آن ارقام ادعاهای بسیار بزرگی مطرح می كنند كه از موضوع بحث ما خارج است. آنچه ما در چهارچوب اقتصاد سیاسی باید یادآوری كنیم اینست كه این محاسبه درآمد ملی نادرست است زیرا:

اولا گروه نفت به طرزمعیوبی وارد محاسبه درآمد ملی شده به طوری كه نقش انحصارات و دول امپریالیستی در غارت بی رحمانه درآمد ملی پرده پوشی شده است. در موقع محاسبه درآمد ایران ابتدا باید درآمد نفت را بطور كامل وارد كرد و سپس سهمی را كه انحصارات و دول امپریالیستی از آن غارت می كنند كسر نمود تا معلوم شود درآمد واقعی ایران چیست و چگونه غارت می شود.

سال 1340 كه درآمد ایران از نفت فقط 7/27 میلیارد ریال به حساب گذاشته شده، سال بعد از كاهش شدید و غیرمنطقی بهای نفت و آغاز تشكیل سازمان كشورهای صادر كننده نفت (اوپك) است. در این سال انحصارات امپریالیستی از درآمد واقعی نفت فقط حدود 6% به ایران داده اند، كه چگونگی آن را در بخش مربوط به نفت توضیح دادیم. در سال 1350 كشورهای نفت خیز پس از ده سال نبرد توانسته اند مبلغ كمی بر درآمد خود بیافزایند ولی تازه فقط حدود 7% از درآمد نفت نصیب كشور ما شده است. پس از افزایش جهشی بهای نفت تغییر محسوسی در این نسبت حاصل شد و درآمد نفت به نسبت 56% و 44% میان كشورهای امپریالیستی و كشورهای نفت خیز تقسیم شد. ولی در سال های پس از آن بر اثر كاهش ارزش دلار و تورم شدید در بازارهای جهانی سرمایه داری و ثابت ماندن و یا افزایش نامتناسب بهای نفت درآمد واقعی كشورهای نفت خیز رو به كاهش می رود و این نسبت به زیان آن ها در حال تغییر است.

اگر ملاحظاتی را كه یاد كردیم در نظر بگیریم قاعدتا می بایست هنگام محاسبه درآمد ملی ایران درآمد حاصل از نفت را به شرح زیر وارد محاسبه كرد(1).    

 

1340

1350

1355

درآمد ملی ایران از نفت

7/370

3/1800

2500

سهم غارتی امپریالیست ها

0/337

0/1620

1400

آنچه برای ایران باقی می ماند

7/33

03/180

1100

 

ثانیا نقص بزرگی كه در محاسبه بورژوائی درآمد ملی به چشم می خورد اینست كه در این شیوه محاسبه یك رقم چند بار در حساب آمده و به اصطلاح به محاسبه مضاعف میدان وسیعی داده شده است. این محاسبه مضاعف بخصوص در مورد درآمد نفت كه نصیب ایران می شود محسوس است. برای درك این مطلب باید قبل از همه به رقم خدمات توجه كرد كه بدون ارتباط ارگانیك با تولید داخلی كشاورزی و صنعتی ایران و تنها در ارتباط با درآمد نفت به سرعت رو به افزایش گذاشته و در عرض پانزده سال تقریبا" 14 برابر شده است.

گروه خدماتی كه در محاسبه درآمد ملی ایران می آورند رشته های حمل و نقل، بانكداری، بیمه کارگری، دلالی، بازرگانی داخلی، كرایه مسكن، خدمات دولتی و خدمات خصوصی را در برمی گیرد. بزرگترین رقم را خدمات دولتی و خدمات خصوصی و كرایه  مسكن تشكیل می دهند. این ارقام آشكارا محاسبه مضاعفند. دولت یكبار درآمد نفت را وارد درآمد ملی می كند و یكبار دیگر هزینه ای را كه از همین درآمد صرف خدماتی نظیر آموزش یا بهداشت كرده. یكبار درآمد گروه های اجتماعی را وارد محاسبه می كند و یكبار دیگر مبالغی را كه آن ها از همین درآمد برای خدمات خصوصی (پزشك، حمام سلمانی و ) و یا بابت كرایه مسكن پرداخته اند.

اما محاسبه مضاعف به همین جا پایان نمی یابد. بخش مهمی از درآمد بازرگانی داخلی و بانكداری و حمل و نقل و بیمه کارگری و حتی بخشی از درآمدصنایع و كشاورزی وابسته به نفت و محاسبه مضاعف است،

ثالثا در تبلیغات دولتی، درآمد ملی را با قیمت های جاری ملاك قرار می دهند. و به این ترتیب هر چه گرانی شدیدتر باشد ارقام درآمد در روی كاغذ و در تبلیغات دولتی باد می كند و بزرگتر می شود و درست در زمانی كه زندگی توده مردم بر اثر گرانی بدتر شده ارقام درآمد ملی از بهبود سریع اوضاع اقتصادی كشور و افزایش قدرت آن حكایت می كنند. البته در سالنامه های آماری كه در دسترس قشرهای وسیع مردم نیست ارقام درآمد ملی را به قیمت های ثابت نیز می دهند ولی البته این ارقام پایه تبلیغات دولتی نیست.

با توجه به نكاتی كه گفتیم اگر درآمد ملی ایران را دور از محاسبه مضاعف و با در نظر گرفتن غارت امپریالیستی و از روی قیمت های ثابت سال 1388 حساب كنیم ارقام تقریبی زیرین را خواهیم داشت:

ارقام به میلیارد ریال

 

1340

1350

1355

گروه كشاورزی

88

124

221

گروه نفت

370

1800

2500

گروه صنعت

66

118

444

حمل ونقل

29

47

57

خدمات بانكداری

7

35

125

بازرگانی داخلی

24

56

119

جمع

554

2180

3466

سهم غارتی امپریالیستی

337

1620

1400

استهلاك سرمایه استوار

21

56

94

آنچه از درآمد ملی می ماند

196

506

1972

     

درباره محاسبه فوق باید دو نكته را تذكر دهیم: یكی اینكه غارت امپریالیستی بیشتر از این هاست و ما فقط منابع نفتی را كه مهمترین رقم است به حساب آورده ایم در حالی كه محافل امپریالیستی از هزار راه دیگر، از سرمایه گذاری ها در رشته های مختلف گرفته تا مبادله تجاری نابرابر و تحمیل تعداد كثیری كارشناس خارجی بخش قابل ملاحظه ای از باقیمانده درآمد ملی ایران را نیز از كشور خارج كرده، غارت می كنند. نكته دوم اینكه در بخش بازرگانی و بانكداری و دلالی و بیمه و غیره بطور كلی ارزش نوینی تولید نمی شود. این رشته ها هنگام توزیع درآمد ملی سهمی از آن را تصاحب می كنند بدون اینكه خود تولید كننده درآمد باشند. ما این موضوع را در صفحات پیشین به تفصیل توضیح دادیم ولی از آنجا كه ارقام دولتی ایران بر مبنای اقتصاد سیاسی بورژوائی تنظیم شده و بجای ارزش نوین، ارزش به اصطلاح افزوده یعنی سهم هر رشته به هنگام توزیع داده شده است ما مجبور بودیم برای محاسبه كل درآمد ملی سهمی را كه به این رشته ها تعلق گرفته به حساب بیاوریم، گرچه در خود این رشته ها تولید نشده باشد.

 

ب نقش توده های زحمتكش غیرپرولتری و تولید خرده كالائی در تولید ملی

در موقع محاسبه درآمد ملی ایران نقش نفت را در درآمد ملی كشور و غارت امپریالیستی منابع ثروت كشور بیان كردیم و گفتیم كه نقش نفت خود یكی از ویژگی های مهم جامعه معاصر ایران است.

ویژگی مهم دیگری كه به هنگام بررسی درآمد ملی ایران باید بدان توجه داشت نقش تولید كوچك و توده زحمتكش غیرپرولتری در اقتصاد ایران است. چنانكه در بررسی رشد سرمایه داری در ده ایران توضیح دادیم هنوز در تولید كشاورزی ایران بقایای قابل ملاحظه ای از اقتصاد طبیعی و مناسبات كالائی پیش از سرمایه داری باقی است. بیش از 50% محصولات برای مصرف خود تولیدكنندگان كاشته می شود و كمتر از 50% آن به بازار می آید. كشتزارهائی كه فقط با نیروی كارگر مزدور كاشته شود درصد بزرگی نیست. بنابراین كه بخش درآمد ملی ایران كه از كشاورزی بدست می آید هنوز بطور عمده حاصل زحمت كارگران مزدور نیست بلكه حاصل زحمت دهقانان و خانواده های آنهاست.

در سال 1350 ارزش افزوده(2) كشاورزی ایران به قیمت جاری 172 میلیارد ریال بود (به قیمت ثابت 124 میلیارد ریال) كه 120 میلیارد ریال آن در كشاورزی و 50 میلیارد ریال در دامپروری و بقیه در جنگلبانی و ماهیگیری بدست آمد. بیش از 83% این مبلغ درموسساتی (مزارعی) بدست آمده كه بطور عمده با نیروی كار كاركنان فایلی اداره می شود. تردیدی نیست كه حتی در این بخش از تولید زراعی مناسبات سرمایه داری رخنه فراوان كرده و از كار مزدوری بطور بالنسبه وسیعی استفاده می شود كه ما بجای خود توضیح دادیم. آنچه اینجا می خواهیم توجه خواننده را بدان جلب كنیم روی دیگر مدال یعنی نقش بقایای مناسبات پیش از سرمایه داری است.

علاوه بر كشاورزی در صنایع و حمل و نقل و توزیع نیز هنوز سهم موسسات كوچك و تولید خرده كالائی قابل ملاحظه است. از 198 هزار كارگاه صنعتی كه درسال 1350 آمارگیری شده فقط 5850 كارگاه یعنی فقط 3% بیش از ده نفر كارگر داشته اند. بسیاری از آنچه كارگاه صنعتی نامیده شده دكان كوچك پیشه ورزی است، كه در آن استادكاری یك یا دو شاگرد را استثمار می كند ولی خود نیز مشغول كارمولد است. در همان سال تعداد كارگاه های روستائی نساجی 427 هزار گزارش شده كه اكثریت قاطع آن ها كارگاه خانگی است اگر چه در آن ها هم مناسبات سرمایه داری رخنه می كند.

 

 


(1) درگروه نفت مجموعه درآمد شركت ملی نفت ایران را از جمله درآمد حاصل از تصفیه و توزیع و فروش نفت در داخل كشور. مالیات شركت نفت به دولت. مالیات كارگران وكارمندان و غیره وارد می شود كه در یك محاسبه دقیق می بایست همه آنها را درنظر گرفت. ولی ازآنجا كه هدف ما فقط دادن یك تصور كلی است. از ورود در این مسائل خودداری كردیم.

(2) ارزش افزوده را كه اصطلاح اقتصاد سیاسی بورژوائی است با اضافه ارزش نوین اشتباه نكنید. ارزش افزوده نه برابر اضافه ارزش است و نه برابر ارزش نوین، بلكه عبارت از تفاوت میان داده ها و گرفته های هر رشته است كه با كمی اغماض می توان آنرا تفاوت میان هزینه ودرآمد گرفت. درآمارهای ایران استهلاك سرمایه استوار را نیز جزو ارزش افزوده به حساب می اورند. در تطبیق با اقتصاد سیاسی ماركسیستی میتوان گفت كه ارزش افزوده در هر رشته اقتصاد عبارت از سهمی است كه ارزش نوین كل اجتماعی به این رشته تعلق گرفته به اضافه بخشی از استهلاك سرمایه. ممكن است ارزش افزوده در یك رشته كمتر از ارزش نوینی باشد كه در این رشته تولید شده و یا برعكس. برای درك دقیق مطلب باید به طرز تشكیل سود نبودن آمار دیگر، ما اجبارا" از ارزش افزوده استفاده كرده ایم.



راه توده 225 01.06.2009
 

 


 

بازگشت