راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آخرین مقاله تحلیلی کیانوری- سخنی با توده ای ها
ارتجاع داخلی
زمینه ساز
توطئه های خارجی

 

اگر امروز توده های مردم در مقابل توطئـه ها و ماجراجویی های ارتجاع داخل و خارج از خود واكنش لازم را نشان نمی دهند، برای آن است كه پیآمدهای آنرا دست كم می گیرد. اگر همه نیروهای انقلابی و دمكراتیك بر وجود این خطر تاكید ورزند و اگر توده های وسیع مردم برای یك لحظه درك كنند كه در پس ماجراجویی های ضد انسانی و ضد انقلابی ارتجاع حاكم در داخل و خارج از كشور چه آینده خونینی تدارك دیده می شود، در آن صورت نیروی مقاومت بسیار عظیمی بوجود خواهد آمد.
 

خطراتی که کشور را تهدید می کند
با توجه به سیاست امپریالیسم و ارتجاع نسبت به انقلاب ایران و با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت كه در حال حاضر سه خطر بسیار بزرگ كشور ما را تهدید می‌‌كند:
1- خطر مداخله نظامی امپریالیزم؛
2- خطر حذف كامل نیروهای مردم گرا از مجموعه نظام ج. ا.؛
3- خطر قدرت گرفتن باز هم بیشتر ارتجاع در تناسب نیروهای جناح های درون ج. ا..

1- خطر مداخله نظامی امپریالیسم بسیار جدی تر از آن چیزی است، كه همه ما در تصور داریم. ارتجاع نیز به اندازه كافی نیرو در اختیار دارد كه بتواند امكانات لازم مداخله امپریالیزم را از هر نظر در داخل و خارج فراهم كند.
در سطح جهانی تلاش می شود تا همسایگان عرب ایران را هر چه بیشتر تحریك كنند، موقعیت امپریالیزم را در منطقه خلیج فارس تحكیم كنند و بالاخره زمینه تجزیه تمام بخش های جنوبی كشور را فراهم آورند.
با انواع حقه بازی ها تلاش می شود حساسیت نیروهای انقلابی را نسبت به خطر بسیار جدی مداخله امپریالیستی در كشور ما كاهش دهند. اینكه دعوای ارتجاعیون حاكم در ج.ا. با امپریالیسم "جنگ زرگری" است، یا نیست و اینكه بخش اساسی حاكمیت ج. ا. در اختیار نیروهای ارتجاعی است، حتی برای یك لحظه خطر مداخله نظامی امپریالیسم را كاهش نمی دهد. تجربه كشور همسایه ما "عراق"، این واقعیت را با وضوح تمام به اثبات می رساند. ارتجاعی بودن صدام حسین و حكومت دیكتاتوری عراق موجب آن نگردید كه امپریالیستها، زمانی كه منافعشان اقتضاء كرد، با تمام نیرو به این كشور هجوم نیآورده، اقتصاد آن را ویران، حاكمیت ملی آن را مورد تجاوز و زحمتكشان این كشور را به مرگ و نیستی محكوم نسازند.
این تصور، كه طرح جدی بودن خطر امپریالیسم و توطئه تجزیه كشور ممكن است موجب توهم توده ها نسبت به ماهیت ارتجاع حاكم در ج. ا. گردد (نكته ای كه با كمال تاسف نه تنها در داخل كشور، بلكه در نشریات جناح چپ مهاجرت نیز مطرح است)، از بیخ و بن نادرست است. اگر امروز توده های مردم در مقابل توطئـه ها و ماجراجویی های ارتجاع داخل و خارج از خود واكنش لازم را نشان نمی دهند، برای آن است، كه پیآمدهای آنرا دست كم می گیرند. اما اگر همه نیروهای انقلابی و دمكراتیك بر وجود این خطر تاكید ورزند و اگر توده های وسیع مردم برای یك لحظه درك كنند كه در پس ماجراجویی های ضد انسانی و ضد انقلابی ارتجاع حاكم در داخل و خارج از كشور و روی دیگر سكه آن، یعنی "مبارزه" امپریالیسم علیه تروریسم و بخاطر "حقوق بشر"، چه آینده خونینی تدارك دیده می شود، در آن صورت نیروی مقاومت بسیار عظیمی بوجود خواهد آمد، كه می‌تواند پیشرفت نقشه های ارتجاع و امپریالیسم را مانع شود.

مداخله نظامی امپریالیسم در ایران به سود كیست؟
پاره ای تصور می‌كنند، هر چند احتمال مداخله امپریالیستی در كشور ما وجود دارند، اما این مداخله علیرغم همه زیان های آن، لااقل این حسن را خواهد داشت، كه شر ارتجاع حاكم را از سر مردم ما دور خواهد كرد. ین تصور (كه اغلب در محافل خصوصی هم به آن اشاره می شود) بسیار كودكانه تر از آن است كه بتوان آن را جدی گرفت. باز هم تجربه مداخله نظامی امپریالیسم در عراق، كه نه صد سال پیش، بلكه همین یكی دو سال پیش و نه در آن سوی دنیا، بلكه در همسایگی كشور ما صورت گرفت، درست خلاف این را اثبات می‌‌كند. علیرغم همه لاف و گزاف های "جرج بوش" در مورد ضرورت "حتمی و بی قید و شرط" بركناری صدام حسین، كه هدف از آن فریب دادن نیروهای اپوزیسیون در عراق و خنثی كردن مقاومت آنان و توده های مردم در مقابله با تجاوز آمریكایی بود، آیا صدام حسین بر كنار گردید؟ یا اینكه برعكس، دقیقا هنگامی كه ادامه عملیات نظامی ممكن بود موجب تضعیف موقعیت وی، حتی در سطح رهبری حزب بعث گردد، به اقدامات نظامی فورا پایان داده شد؟ آیا باید امپریالیست ها را تا این اندازه ابله به حساب آورد كه حتی برای یك لحظه این فكر را در مغز خود راه دهند كه دارودسته های ارتجاعی را، كه این همه به منافع آنها خدمت می‌‌كنند كنار زده و حاكمیت را به نیروهای مترقی واگذار نمایند، كه با منافع آنها مبارزه كنند؟ كدام نمونه این چنین را در تمام تاریخ سراغ داریم، كه توقع داریم كشور ما دومین آن باشد؟ مداخله امپریالیسم تنها با یك هدف ضد ملی و ضد مردمی، به قصد تجزیه كشور، به قصد نقض حاكمیت ملی، به قصد تضعیف نیروهای مترقی و به قصد حفظ یك نیروی ارتجاعی و یا حداكثر و در صورت امكان یا لزوم، جایگزین كردن آن با نیروهای ارتجاعی دیگر، ممكن و قابل تصور است.
آنچه كه مسجل است، آن است كه اگر همه نیروهای مترقی و انقلابی درست عمل كنند و در راه بسیج توده های مردم بكوشند، روند تحولات در كشور ما - دیرتر یا زودتر- به كنار رفتن ارتجاع به نفع نیروهای مترقی خاتمه خواهد یافت و این یك پیروزی انكارناپذیر است. اما اگر پای مستقیم و آشكار نظامی امپریالیسم به تحولات داخلی ایران كشیده شود، هیچ تردید نباید داشت، كه توده های مردم و نیروهای مترقی ایران بزرگترین بازنده حوادث و ارتجاع برنده كامل آن خواهد بود و درست به همین دلیل است كه ارتجاع داخل و خارج، با این شدت و حدت بدبنال یافتن وسیله ای هستند كه بتوانند از آن طریق پای امپریالیسم را مستقیما به میهن ما باز كنند. آنها با آگاهی از خطر كنار زده شدن ارتجاع حاكم و كنار ماندن ارتجاع خارج كشور، كه خیزش های اخیر مردم آنرا نشان می دهد، در تدارك گمراه كردن مردم و جلب حمایت امپریالیست ها برای سرعت عمل برای دخالت مستقیم در امور داخلی ایران هستند. اینست آن نكته محوری، كه هنگام انعكاس اخبار و تحلیل رویدادهای اخیر باید به آن توجه لازم را نشان داد. حزب ما نباید وظیفه خود را در این زمینه فراموش كند.
2- دومین خطری كه امروز كشور ما را تهدید می‌‌كند، خطر حذف كامل جناح مردم گرا از مجموع ج. ا. است. برای آنكه بتوان از این خطر بسیار بزرگ جلوگیری كرد، لازم است تا همه نیروهای انقلابی و دمكراتیك حمایت خود را از آنها دریغ ندارند. ارتجاع تنها در صورتی كه مطمئـن شود تلاش در جهت كنار گذاشتن نیروهای مردمی از ج.ا. موجب برآمدن یك موج سنگین مقاومت گردیده و نیروهای انقلابی را سریعا در كنار یكدیگر قرار خواهد داد، ممكن است ناچار شود از نقشه های خود صرف نظر كند. مسئله دفاع از نیروهای مردمی درون حاكمیت ج.ا، تنها به معنی دفاع از آخرین امكانات علنی و نیمه علنی باقی مانده برای نیروهای انقلابی نیست، تنها به معنی ممانعت از یك كشت و كشتار تازه، این بار در صفوف پائین ج.ا. نیست، تنها به معنی حفظ تكیه گاه های قدرت مردمی در درون حكومت - كه در شرایط معین مسلما به نفع انقلاب خواهد بود- نیز نیست. مسئله در عین حال عبارت از آن است، كه آن بخش از توده های محروم مذهبی كه از انقلاب و آماج های آن دفاع می‌كنند، صف واقعی دشمنان انقلاب را بهتر بشناسند و همچنان در صحنه مبارزه برای پیشرفت انقلاب و علیه ارتجاع باقی بمانند. اینهاست آن گوشه هایی از حقایقی كه اگر امروز نگوئیم و پیرامون آن به بحث و بررسی نپردازیم، فردا در برابر تاریخ سرفراز نخواهیم بود. ما مجاز نیستیم با حوادث فقط از جنبه رویدادی برخورد كنیم. باید دلائل، ریشه ها و پیامدهای این حوادث را هم بگوئیم؛ اینست ادامه منطقی سیاست حزب توده ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب. این سیاست، متكی به رویدادهای لحظه به لحظه كشور و برخاسته از واقعیات موجود جامعه ایران بود و اكنون وقتی توده ای ها را دعوت به ادامه آن سیاست می كنیم، هدف پایبندی به همین روش و شیوه است، نه بازگشت به حوادث و سال هایی كه سپری شده اند و آنها كه با حمله به سیاست گذشته حزب و مخالفت با ادامه آن در شرایط كنونی، سعی می‌‌كنند مانع تداوم این شیوه تحلیل و نگرش نسبت به جامعه و رویدادهای آن در حزب ما شوند، و یا شده اند، اگر منفعل در برابر حوادث جامعه ایران نباشند، پس باید در صف مغرضین جای داشته باشند.

راه توده 217 16.03.2009

 


بازگشت