راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

تحلیل هفتگی رویدادهای ایران
گلوی حزب توده ایران را گرفتند
تا بتوانند فاجعه را بر کشور حاکم کنند

 

امروز سخن گفتن از نقش سرمایه داری تجاری ایران، در نابودی تولید ملی، تشدید تاریخی اختلاف طبقاتی، گسترش تاریخی ترین فساد و غارت در کشور... سخن بدیع و بکری نیست واگر جزئیات آن را ندانند، با کلیات آن آشناهستند. هنر سیاسی آن بود که در همان سال های ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی بتوان آن فاجعه اقتصادی را حدس زد که دو دهه بعد، ایران را به کام خود کشید. بازگشت به گذشته ، نه برای افزودن بر افسوس دیروز را باید خواند و نسبت به امروز حساس بود، تا بتوان فردا را حدس زد!

سلطه سرمایه داری تجاری بر جمهوری اسلامی یکشبه صورت نگرفت. همچنان که تبدیل سپاه پاسداران به رقیب تفنگ بدست این سرمایه داری نیز یکشبه ممکن نشد. این هر دو رویداد، طی زمان و پس از فعل و انفعالات بسیار مهم سیاسی در کشور ممکن شد و انقلاب 57 را به کام خود کشید.
امروز سخن گفتن از نقش سرمایه داری تجاری در ایران، در نابودی تولید ملی، تشدید تاریخی اختلاف طبقاتی، گسترش تاریخی تر فساد و غارت در کشور... سخن بدیع و بکری نیست و هر کس، در هر موقعیتی قرار داشته باشد، اگر جزئیات آن را نداند، با کلیات آن آشناست. هنر سیاسی آن بود که در همان سال های ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی بتوان آن فاجعه اقتصادی را حدس زد که دو دهه بعد، ایران را به کام خود کشید. این همان هنری بود که رهبری وقت حزب توده ایران داشت و در همان 3-4 سال اول تاسیس جمهوری اسلامی به کرات نوشت و گفت که سرمایه داری تجاری با گام های بلند به سوی قدرت سیاسی – اقتصادی در کشور حرکت می کند و آینده ای تیره و تار در انتظار مردم است. آن دوربینی، شاید در آن سالها، حتی برای بسیاری از رهبران و فعالان سیاسی خارج و داخل حاکمیت قابل تصور نبود، اما امروز همه آنها بر این واقعیت مهر تائید می زنند. در آن سالها که نسل جوان امروز ایران آن را اساسا نبوده است تا به خاطر داشته باشد، حزب توده ایران در یک جنگ تبلیغاتی بدلیل پیش بینی فاجعه اقتصادی امروز، متهم می شد به این که می خواهد "راه رشد غیرسرمایه داری" را در جمهوری اسلامی حاکم کند و زمینه وابستگی کشور به اتحاد شوروی و برقراری سوسیالیسم را در کشور فراهم آورد. بسیاری از آنها که امروز چون سلطه سرمایه داری تجاری کلاهی و نظامی را می خورند، این کارزار تبلیغاتی علیه حزب توده ایران را بخاطر دارند. همه آن جنگ روانی که روحانیون طرفدار نظام سرمایه داری در کنار سرمایه داری تجاری سنتی ایران در آن سهم بسزائی داشتند، برای تحکیم و تثبیت موقعیت این سرمایه داری در جمهوری اسلامی و برقرار دیکتاتوری این طبقه بر جامعه بود. والا نه راه رشد غیر سرمایه داری برابر سوسیالیسم است، نه حزب توده ایران می توانست و یا می خواست یکشبه سوسیالیسم درایران برقرار شود و آن واقع بینی ها و بیان دردانگیز آنها از جانب حزب توده ایران برای تعین راه رشد غیر سرمایه داری در ایران بود. تمام نگرانی حزب توده ایران بر محور دفاع از قانون اساسی و 3 بخش گنجانده شده در آن پیرامون سمت گیری اقتصادی کشور بود. یعنی اقتصاد دولتی، تعاونی و خصوصی!
حزب توده ایران به شهادت تحلیل هفتگی 28 شهریور 1361 که در ادامه می خوانید، علیه سلطه تجارت بر تولید و فاجعه غارت کشور و مردم بانگ برداشته بود. این بانگ را با توقیف روزنامه ارگان مرکزی حزب توده ایران، بستن دفتر حزب، جلوگیری از هر نوع انتشارات حزبی و سپس یورش به حزب توده ایران سعی کردند در گلو خفه کنند و به آن راهی بروند که نتیجه آن را امروز در واردات 60 میلیارد دلاری، اسکله های واردات قاچاق، تباهی سپاه پاسداران در جریان آلودگی به این سیستم و سرانجام کودتای 22 خرداد برای حفظ و گسترش آن شاهدیم.
بازگشت به گذشته و مرور آنچه پشت سر مانده، نه برای افزودن بر افسوس ملی و نه برای ستایش از خویش، بلکه برای این آشنائی است که بدانیم پدیده های امروز یکشبه شکل نگرفتند و حوادث فردا نیز ریشه در رویدادهای امروز دارد. به همین دلیل دیروز را باید خواند، به آن اندیشید و نسبت به امروز حساس بود و پیگیر، تا بتوان حدس زد فردا چه خواهد شد!
 

حال از تحلیل 28 شهریور 1361 ( نزدیک به 5 ماه پیش از یورش اول به حزب توده ایران) بخوانید:

به چند نمونه در زمینه مصرف و صادرات و واردات از طریق آمار هفته گذشته توجه کنید: یکی از مقامات شهرداری تهران َاخیرا اعلام کرد که:
"40 نفر میدان دار کلیه خرید و فروش میوه را در سطح شهر در دست دارند. این افراد به اضافه اعوان و انصارشان بیش از 1400 نفر شامل می شوند، که سرمایه کلان دارند و هر ساله بر درآمدهای کلان خویش می افزایند. طبق تحقیقاتی که انجام شد، سالانه به طور متوسط حدود 3 میلیون تن میوه وارد میادین تهران می شود، که بار فروشان و سلف خران با خرید فروش این میوه ها سالانه چهار میلیارد تومان (دو باره بخوانید) را به جیب خود سرازیر می کنند."

این گفته مقام شهرداری، یعنی سود نفری 100 میلیون تومان (!) و دست دوم هایش نفری 10 میلیون تومان (!) باور کردنی نیست، ولی مربوط به همین امسال است.

و اما صادرات: آمار رسمی امسال حاکی است که:

صادرات غیر نفتی کشور در سال 1360 به حدود بی سابقه ای کاهش یافته و از نظر وزن 2/34% و از نظر ارزش 8/45% تقلیل یافته است. "طی هفت سال اخیر صادرات غیر نفتی: از 39 میلیارد ریال به قیمت ثابت یازد میلیارد ریال در سال 1360 کاهش یافته است."
با این سیر نزولی وحشتناک، چگونه می توان به توازن بازرگانی خارجی و نیل به استقلال اقتصادی- در صورت تسلط سرمایه داری- امید داشت؟ فقط دو سال 59 و 60 را مقایسه کنید، که در این فاصله ارزش کالاهای صادراتی غیر نفتی ما تقریبا نصف شده است. به نوشته اداره آمار: "این خود نشان دهنده وضعیت اسفبار صادارات غیر نفتی کشور در سال های اخیر به خصوص سال 1360 می باشد که مسئولین امر باید در این زمینه بررسی لازم را به عمل آورده و علل و عوامل واقعی این کاهش بی سابقه را پیدا کنند."
علت و عامل اساسی چیزی جز سیطره کلان سرمایه داری بر اقتصاد کشور و برخورداری آن ها از حمایت و همکاری عناصر معینی در درون حاکمیت و در مقامات حساس دولتی نیست. تا بازرگانی خارجی تمام و کمال ملی نشود و دولت بر تولید اساسی کشور و بر شبکه اصلی توزیع کنترل نداشته باشد، وضع همین خواهد بود. و حتی به علت توطئه خرد کننده این سرمایه داران و عوامل آن ها، بدتر هم خواهد شد:

"رقم کل صادرات کشور از 55666 میلیون ریال در سال 1358 به 45950 میلیون ریال در سال 1359 و بالاخره به 30624 میلیون ریال در سال 1360 رسید. یعنی طی سه سال بعد از انقلاب به شدت سیر نزولی یافت و به نصف رسید." (آمار رسمی- اطلاعات هفتم شهریور 1361)
تا آن عوامل و علل باقیست، این روند ویرانگر و ایران برباد ده ادامه خواهد داشت. به راستی که عرصه اقتصادی حساس ترین عرصه نبرد و تعیین کننده سرنوشت مقابله خط استقلال طلبانه با خط وابسته کننده است.
و اما واردات: "طی همین سه سال واردات کشور بیش از دو برابر شده است." (همان آمار) در سه سالی که تقریبا سراسرش محاصره اقتصادی وجود داشت و جنگ تحمیلی جریان می یافت، سرمایه داران غارتگر و دلالان حریص توانستند واردات را از 686028 میلیون ریال در سال 1358 به 841 776 میلیون ریال در سال 1358 و بالاخره 785 465 1 میلیون ریال در سال 1360 برسانند."

این سیر صعودی هولناک واردات، وابستگی ما را بیشتر، خصلت مصرفی را ریشه دارتر و عدم توازن وحشتناک را به رغم نجومی 159 435 1 میلیون ریال رسانده است. در سمینار اخیر بررسی مسائل صنایع کشور گفته شد که: "ورود ماشین آلات، یعنی کالاهای سرمایه ای نسبت به سال قبل 21% کمتر شده است. "یعنی تصور نکنید که ازدیاد سرسام آور واردات به علت وارد کردن ماشین آلات و کالاهای ضرور اقتصادی مولد و استقلال بخش بوده است. برعکس، همان نظام غارتگر سرمایه داری و سودجو مانع سیر کشور ما به سوی خودکفایی و داشتن صنایع و ماشین آلات می شود و آن وقت قانون دولتی کردن بازرگانی خارجی، به این بهانه که "شرعی نیست"، به مرحله عمل در نمی آید.
در سمینار معلوم شد که "دولت سه میلیارد دلار برای تامین وسایل یدکی مواد اولیه در نظر گرفته است." این سه میلیارد دلار توسط چه کسانی، به جیب چه کسانی می رود؟ باز هم از سمینار معلوم شد که "آن دسته از لوازم یدکی و مواد اولیه که قبلا از منابع منحصر به فرد انحصارات امپریالیستی تامین می شد، هم اکنون از طریق واسطه ها با قیمتی بسیار گران تر وارد می شود."
این است نتیجه تداوم نظام سرمایه داری، که وابستگی و غارت و عقب ماندگی را، علیرغم همه شعارها، با خود دارد. این سه میلیارد دلار غیر مستقیم از طریق ترکیه و پاکستان و قطر و... " و مستقیم تر از طریق ژاپن و آلمان غربی و... به جیب همان منابع منحصر به فرد" می رود. آری، سرمایه داری در عصر ما به هر شکل و بهانه ای (صالح، سالم، با آبرو و...!) به ناچار و حتما به سرمایه داری وابسته خواهد انجامید، با انحصارات چند ملیتی پیوند خواهد خورد و زمینه ساز وابستگی عمومی و نفی استقلال و انقلاب خواهد شد.

راه توده 240 26.10.2009
 

بازگشت