راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مرور راه توده سال 1374
سالهای غفلت
مدعیان چپ
و کودتای خزنده
جناح راست ارتجاعی

 

سال 73 با قتل احمد خمینی پایان یافت و سال 74 با قیام اسلام شهر آغاز شد. حادثه نخست نشان داد كه رهبر و رهبری جمهوری اسلامی در مسیر پشت كردن به انقلاب و بازسازی مناسبات و شیوه های شاهنشاهی تا كجا حاضر است به پیش رود و حادثه دوم نشان داد كه چه موانع بلندی در این راه دربرابرش قرار دارد. قیام اسلام شهر دو جناح عمده حكومت را رویاروی هم قرار داد. سیاست تعدیل اقتصادی و بازسازی مناسبات سرمایه‌داری در چارچوب توصیه های صندوق بین‌المللی پول تحت عنوان "تعدیل اقتصادی" با موافقت هر دو جناح و تایید كامل علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در كشور اجرا می شد. اما درشیوه و سرعت اجرای این سیاست اختلاف نظر وجود داشت.
جناح تكنوكرات های مذهبی كه هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت در راس آن قرار داشت معتقد بود كه برنامه تعدیل اقتصادی باید منجر به گسترش حدی از توسعه صنعتی در كشور شود و این ممكن نیست مگر با جلب همكاری یا لااقل بیطرفی طبقه كارگر و جذب طبقه متوسط و نخبگان و روشنفكران و در نتیجه تحمل حدی از آزادی های فرهنگی، مطبوعاتی و سیاسی در جامعه. قرار دادن دبیر كل سابق خانه كارگر در راس وزارت كار و اجازه انتشار و گسترش برخی مطبوعات- دو روزنامه سلام و همشهری نمونه های این دوران اند- و تحمل در عرصه آزادی های فرهنگی و سیاسی بازتاب این سمتگیری بود.
برعكس جناح راستگرایان معروف سنتی كه امروز به نام اصولگرا شناخته می شوند، معتقد بود كه ایران با داشتن نفت به عنوان "مزیت نسبی" نیازی به توسعه صنعتی و جذب متخصص و روشنفكر و طبقه كارگر یا متوسط ندارد. این جناح برنامه تعدیل اقتصادی را وسیله ای برای بریدن از آرمان های عدالت خواهانه انقلاب، تبدیل كردن ایران به تجارتخانه منطقه و پیوند زدن منافع خود با شركای جهانی می دید. در این شرایط و با توجه به اینكه ایران یك انقلاب عظیم را پشت سرگذاشته است، راه پیشبرد برنامه تعدیل نه در گسترش آزادی های مطبوعاتی و سیاسی، بلكه در بستن كامل فضا و تقویت دستگاه سركوب است. اما اهرم دستگاه سركوب در دست كیست؟ در دست نظامیان. از این مقطع جناح راست باصطلاح سنتی به ضرورت اتحاد با نیروهای نظامی و گسترش سریع نفوذ خود در این نیرو پی برد و گام به گام این نیرو را از انقلاب جدا کرده و به پشتوانه حکومتی خود تبدیل کرد.
البته هر دو جناح با وارد كردن نظامیان به امور اقتصادی كوشیده بودند آنان را با سیاست مورد نظر خود همراه كنند، اما تفاوت در اینجا بود كه در چارچوب سیاست تكنوكرات های مذهبی شریك شدن سپاه در فعالیت های اقتصادی تنها در این حد بود كه سپاه مانعی دربرابر اجرای برنامه تعدیل بوجود نیاورد نه آنكه برای خود نقش سیاسی قائل شود. در حالیكه در چارچوب سیاست سرمایه داری تجاری، سپاه یك متحد گریزناپذیر و یك اهرم تعیین كننده برای سركوب و ادامه برنامه تعدیل محسوب می شد. این سیاست با بلندپروازی های اقتصادی و سیاسی فرماندهان سپاه كه برای خود نقشی بسیار فراتر از این چارچوب ها در نظر گرفته بودند همخوانی داشت. در نتیجه فرماندهان سپاه حتی اگر با همه سمتگیری های اقتصادی راست سنتی و سرمایه داری تجاری موافق نبودند با آن متحد شدند. علی خامنه ای نیز كه تا آن زمان كاملا در هماهنگی با سرمایه داری تجاری عمل كرده بود، وزن خود را باز هم بیشتر در این سمت انداخت و حمله به "تهاجم فرهنگی" غرب را تشدید كرد كه منظور از آن ضرورت تعطیل كردن مطبوعات و بستن بیشتر فضای سیاسی كشور بود. بدین سان فضای سیاسی كشور صحنه یك نبرد بر سر مسایل اجتماعی و فرهنگی شد كه در پشت آن مبارزه میان منافع مختلف طبقاتی و سمتگیری های مختلف سیاسی – اجتماعی قرار داشت.
بدینسان سال 1374 به سال اتحاد نظامیان و سرمایه داری تجاری برای تدارك حذف هاشمی رفسنجانی و تكنوكرات های مذهبی تبدیل شد، كه همچنان بر درستی و ضرورت ادامه سیاست های اقتصادی و فرهنگی و مطبوعاتی خود پافشاری می كردند.
امروز كه راه توده آن دوران را ورق نمی زنیم، قطعا نمی توانیم ادعا كنیم كه مسئله دقیقا به همین شكل كه گفته شد برای ما روشن بود، ولی می توان گفت كه تقریبا عناصر چنین دركی را راه توده تعقیب می كرد و به آن نزدیك شده بود. همین نزدیكی و همین درك بود كه در پایان سال 1374 به شركت در انتخابات مجلس پنجم و رای به ائتلاف عملی كارگزاران سازندگی و چپ مذهبی انجامید.
مثلا راه توده در شماره 34 تیرماه 1374 دقیقا به این موضوع اشاره کرد كه چگونه منافع سرمایه تجاری با منافع نظامیان گره می خورد و چگونه یكی از دیگری نقش سركوب را می طلبد و چگونه دیگری این نقش را می فهمد و به آن پاسخ می دهد. راه توده نوشت:


"نشریه "پاسدار اسلام"، كه در واقع نقش پاسداری از سرمایه‌داری تجاری و یا بقولی "اسلام سرمایه‌داری" و "اسلام عربستان سعودی" را عهده دارد است و ارگان حوزه علمیه قم معرفی می شود، با صراحت در آخرین شماره خود، خواهان سركوب خشن مخالفان حكومت شده است. آنها اجازه تیراندازی به نیروهای انتظامی را برای مقابله با مردم كافی نمی دانند، بلكه خواهان تصمیم قاطع تر دربرابر مخالفان هستند و می نویسند كه باید با "شورش ها" و با مخالفان با شدت بیشتری رفتار شود. اینها همان دست های خونین پشت صحنه اند، كه كشتار فاشیستی زندانیان سیاسی را سازمان دادند و اكنون در تدارك سازمان دادن آن بصورت آشكار (شبیه آنچه در كودتای اندونزی بدست ژنرال "سوهارتو" در دهه 1960 انجام شد) در سراسر ایران هستند...
زمینه های نظامی این یورش چگونه تدارك دیده می شود؟ چرا در تهران شایع است، كه حكومت تحت پوشش "جلوگیری از بهانه های امریكا برای حمله به ایران" خیال تصفیه نهایی ارتش و سپاه پاسداران را دارد؟ زمزمه در مجلس اسلامی "پیرامون قوای نظامی متمركز، مدرن و فرمانبردار"، اما محدود از نظر نفرات، ریشه در كجا دارد؟ این شایعات و زمزمه ها برای تدارك آن نقشه ای جریان ندارد، كه نشریه "پیام انقلاب"، بعنوان ارگان سپاه پاسداران درباره آن مطلب می نویسد و وظیفه سپاه را در آینده نزدیك مشخص می كند؟ همزمان با همان شماره از نشریه "پاسدار اسلام"، كه در حوزه علمیه قم منتشر می شود و خواهان سركوب مخالفان است، نشریه "پیام انقلاب" ارگان روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز لیست بلندبالایی از نشریات مستقل و نیمه مستقل را منتشر ساخته، كه گویا در جهت خلاف مصالح اسلام حركت می كنند و باید بسته شوند! در این لیست نام نشریات وابسته به جریانات مذهبی و یا غیرمذهبی در كنار یكدیگر ردیف شده اند. "تكاپو" در كنار "ایران فردا" – "جامعه سالم" در كنار "امید" – "دنیای سخن" در كنار "پیام دانشجوی بسیجی" – "كلك" در كنار "كیان" و .... در واقع راستگرایان و ارتجاع غالب در یك جبهه متحد، زمینه های یورش به جبهه پراكنده طرفداران آرمان های اولیه انقلاب 57 (آزادی – استقلال – عدالت اجتماعی)، همه ملیون و دگراندیشان میهن دوست را تدارك می بینند. حكومت با تبلیغ خطر محاصره اقتصادی كامل از سوی امریكا، بدین صورت و در عمل علیه مخالفان وابستگی به امریكا بسیج می شود. سران حكومت در حرف و شعار علیه وابستگی سخن می گویند، اما در عمل نقشه شوم بستن دهان و بریدن گلوی همه طرفداران استقلال ملی را برای جلب حمایت امریكا و ماندن بر سر قدرت تدارك می بینند."
 

راه توده در همین شماره با اشاره نگرانی حكومت از انتخابات اسفند ماه 1374 مجلس می نویسد:


"همه میهن دوستان (مذهبی یا غیرمذهبی، به مفهوم ایدئولوژیك آن) در صف واحدی ایستاده اند، تا جلوی برگزاری یك انتخابات فرمایشی را بگیرند. حكومت نیز با همه توان می خواهد این صف واحد را در هم شكسته و مانع حضور نمایندگان مخالف حكومت در مجلس شود.
تلاش های ضدملی اخیر مجلس اسلامی و جلسات محرمانه در جهت همین سیاست است. برخی از این طرح ها مربوط به تغییر قانون انتخابات است و برخی دیگر مربوط به تغییر در قانون مطبوعات. در هر دو زمینه، هدف گسترش اختناق كامل در كشور است. هدف فوری، سركوب مطبوعات غیردولتی و تعطیل نشریات غیروابسته به حكومت تا پیش از انتخابات، با افزودن اختیارات فوق العاده شورای نگهبان، كه رهبری كامل آن را جناح رسالت عهده دارد است و تغییر قانون مطبوعات نیز اختیارات را به وزارت ارشاد اسلامی می دهد، كه هدایت واقعی آن در دست همین جناح و گروه بندی اقتصادی- سیاسی است.
فشار ارتجاع برای رسیدن به این هدف، به كمك مجلس اسلامی فقط محدود به تلاش عوامل مستقیم و وابسته به راستگرایان حاكم در مجلس نمی شود. آنها از تریبون های خود پیشاپیش این خواست ها را اعلام می كنند و اتفاقا از دو سنگر مهم این شلیك آشكار را بطرف مطبوعات نیمه آزاد و نیمه دولتی و خواستاران برگزاری انتخابات آزاد، پس از آزادی احزاب، آغاز كرده اند."
 

راه توده در جایی دیگر به فاسد كردن سپاه اشاره می كند و می نویسد:


"سیاست نوین جهانی امپریالیسم فقط برای ایران و یا روسیه تدوین نشده است، كه در چارچوب همین كشورها به بحث پیرامون آن بپردازیم و آن را محكوم كنیم. از فردای فروپاشی ناگهانی اردوگاه سوسیالیسم، این سیاست گام به گام تكمیل، اصلاح، تدقیق شده و در سراسر جهان پیگیری و اجرا شده است. رخنه فساد در میان نیروهای نظامی، همان اندازه كه ارتش سرخ را برای گلوله باران پارلمان این كشور به خدمت گرفت، در ایران نیز كه این فساد بخشی از انقلابیون مذهبی دیروز را، كه سلاح نیز در اختیار دارند و نقش پاسداری از انقلاب را رسالت خود می دانند، تا حد به رگبار بستن مردم ناراضی از حكومت ایران در برگرفت. آنها، در خدمت به منافع سرمایه داری تجاری حاكم، مافیای دلال ایران، به روی مردم اسلحه كشیدند. اگر مقابله با نیروهای انقلابی در سال های گذشته، بویژه در سال های نخست انقلاب از سر ناآگاهی بود، اگر آنچه در زندان ها گذشت، در بخش اجرایی بدست كسانی بود كه – حداقل – ساده دل بودند، امروز نمی توان مدعی شد، كه نیروی نظامی ویژه سركوب، همگی فریب خورده اند و خود سهمی مستقیم در این سركوب ندارند.
اینكه مقاومت ها، در برابر این نیرو و از میان دیگر نیروهای نظامی حكومت چگونه شكل خواهد گرفت، مورد بحث نیست. سخن از رخنه فساد و دلالی و تجارت و شریك شدن به اصطلاح انقلابیون مذهبی دیروز با حاجی آقاهایی است كه مملكت را می چاپند و زیر پوشش "ولایت" و "مرجعیت" و "اسلام ناب محمدی" و ... اقتصاد انگلی بر جامعه حاكم شده اند. آنها در برابر همین ولایت و مرجعیت و اسلام ناب محمدی اگر بخواهد مانع این چپاول شود از هیچ عملی فروگذار نخواهند كرد، حتی برقراری یك دیكتاتوری كمتر "ناب محمدی" و بیشتر غارتگر و خونریز، كه البته التزام عملی اش به ولایت فقیه یكباره به التزام عملی و علنی به امریكا تبدیل خواهد شد. بخشی از انقلابیون مذهبی دیروز، هماهنگ با سیاست نوین امپر یالیسم امریكا، به تجار و معامله گران بزرگ در حكومت جمهوری اسلامی تبدیل شده اند و به همین جهت مقابله با حكومت موجود و سیاست های حاكمی می بایستی از معبر شناخت این واقعیت عبور كند."
 

و راه توده 22 تیر ماه 73


"سران حكومت سعی دارند گردانندگان و فرماندهان اصلی دستگاه چندگانه نظامی – امنیتی را در سرمایه گذاری های خصوصی (تجارت – ساختمانی و ...) شریك كنند. امید حكومت آنست، كه فرماندهان سابقه دار نظامی در پیوند با سرمایه‌داران بازار و تشكل های آنان (نظیر اتاق بازرگانی و ...) این فرماندهان را، اگر هم در دفاع از رژیم تزلزل هایی دارند، در دفاع از منافع خودشان مصمم كنند. "علینقی خاموشی" رئیس اتاق بازرگانی و نماینده پرنفوذ مجلس اسلامی، طراح واقعی این طرح است. این سیستم كه در پاكستان متكی بر "قومیت" است، در ایران ظاهرا متكی به شبكه روحانیت حاكم و سرمایه‌داران حامی این روحانیت در بازار و تجارت شكل می گیرد. تشكیل موسسه "پیشگامان سازندگی" از جمله تدابیری است، كه در چارچوب طرح فوق به اجرا گذاشته شده است. "مصطفی میری" مدیر مسئول امور مالی این موسسه، در مصاحبه ای، كه در روزنامه های دولتی چاپ شد، گفت: "... موسسه پیشگامان سازندگی با تایید مقام معظم رهبری و بدستور ریاست جمهوری تشكیل شده و توسط یك هیات امنای یازده نفره اداره می شود. چند تن از اعضای موسس عبارتند از محسن رضایی (فرمانده سپاه پاسداران)، علیرضا افشار (فرمانده بسیج)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات)، محسن رفیقدوست (سرپرست بنیاد مستعضعفان)، علینقی خاموشی (رئیس اتاق بازرگانی و صنعت) و ..." در هیچیك از نشریات دولتی میزان سرمایه این موسسه و منبع تامین كننده آن ذكر نشده است و تنها اعلام شده كه مقام رهبری 2 میلیارد تومان برای این طرح اختصاص داده است."


بدینسان سال 1374 به سالی تبدیل می شود كه مسئله تشكیل یك جبهه برای آزادی ها به مسئله اساسی كشور تبدیل می شود.
ما، اکنون یعنی در سال 1389 غول اقتصادی "پیشگامان سازندگی" را دربرابر داریم که کودتای 22 خرداد از دل آن بیرون آمد. غفلت های دیروز برای توجه به آنچه در جمهوری اسلامی می گذشت را، امروز باید جبران کرد. این جبران ممکن نمی شود، مگر با درک مسیری که طی شد و آنچه اکنون جریان دارد. اگر در آن سالها که راه توده بانگ ضرورت توجه به تحولات داخل حکومتی را بلند کرد، اما به آن توجه نشد، اگر دیروز که راه توده بر خلاف همه احزاب و سازمان های اپوزیسیون خارج و حتی داخل کشور بانگ برداشت که باید در انتخابات مجلس پنجم شرکت کرد و جلوی تمرکز قدرت در دست جناح راست و ارتجاعی جمهوری اسلامی را گرفت، اما بجای توجه به استدلالهای ما، گفتند که راه توده حامی کارگزاران سازندگی و هاشمی رفسنجانی شده (از جمله در نامه مردم)، امروز که گذشته آشکار شده، چرا نباید با اتخاذ سیاست و مشی واقعی جبران مافات کرد؟

راه توده 266 17.05.2010

بازگشت