بازگشت

صفحاتی از تاریخ حزب توده ایران

حزب توده ایران

با پرچم ضد فاشیسم

به میدان در آمد

عبدالصمد کامبخش

(1)

 

نه حزب کمونیست از تاریخ معاصر ایران ( از انقلاب مشروطه و جمهوری گیلان تا سال های پایانی جنگ دوم جهانی) حذف شدنی است و نه حزب توده ایران از این تاریخ ( از سال های پایانی جنگ دوم جهانی تا لحظه کنونی) زدودنی. در جای جای این تاریخ آغشته به خون و جنایت، هرکجا به خیزهای جنبش مترقی و مردمی برخورد می کنیم، نقش این دو حزب برجسته است. مهم این نیست که در هر دوره ای ارتجاع داخلی و دشمنان ترقی و بالندگی این ملت چگونه کوشیده اند این نقش را حذف کنند و یا به خیال خویش در صفحات تاریخ تاریکی که می نویسند پاک کنند، مهم آنست که جنبش مترقی ایران و بویژه توده ای ها چقدر کوشیده اند این توطئه ها را خنثی ساخته و به نسل جدید و تازه نفسی که به میدان در می آید، این تاریخ را معرفی کنند، از چهره آن غبار زمان را روئیده و دفتر آن را از نو بگشایند. این همتی است که پس از کودتای 28 مرداد، بزرگانی در حزب توده ایران بدان کمر همت بستند که نام و یادشان هرگز نباید فراموش شود. از آن جمله اند عبدالصمد کامبخش، اردشیر آوانسیان، طبری و... امثال جوانشیر، نیک آئین، آگاهی و... فرزندان خلف این همت بودند و خود تکامل دهنده کوشش آن ها. عزم راه توده برای به سینه اینترنت سپردن مجموعه آن تلاش ها، گشودن راه در پیش پای نسل تازه ایست که چه در جبهه چپ و چه در جبهه ملیون و مذهبیون مترقی اگر با این تاریخ آشنا نشود، نه گذشته را شناخته و نه آینده را پیدا خواهد کرد. نقش و تاثیر تاریخی توده ای ها، از جمله در این همت معنا پیدا می کند. بحث، تنها این نیست که نام بزرگانی فراموش نشود که حق آب و گل در بام جنبش انقلابی و مترقی ایران دارند، بحث بر سر انتقال میراث جنبش توده ای ها و انقلابی به نسل تازه ایست که اگر بر آگاهی آن ها بر تاریخ واقعی همت نگماریم، فرصت های بزرگ را سوزانده ایم.

برای باز انتشار آنچه به قلم شادروان کامبخش می خوانید، این را مقدمه ای بدانید که بر دیگر آثار بازانتشار یافته و بازانتشار یابنده حاکم است.

 

بخش اول

1- اوضاع عمومی

دوران مورد بحث در این مقاله از نظرتقسیم بندی فعالیت حزب توده ایران شامل دوره پس از نخستین کنگره حزب تا آغاز جنبش آذربایجان است و از نظر وضع سیاسی و اجتماعی عمومی عبارتست از مرحله پیشروی های اتحاد شوروی پس از پیروزی استالینگراد تا پایان پیروزمندانه جنگ علیه آلمان هیتلری و سپس علیه ژاپن.

شکست نیروهای آلمان هیتلری زیر دیوارهای استالینگراد ضربه شکننده ای بود که بر ستون فقرات فاشیسم وارد آمد. با پیشروی های بعدی، ارتش شوروی در واقع سرنوشت جنگ اعم از آن که کشورهای دیگرعضوائتلاف ضدهیتلری دست به اقدامات جدی نظامی بزنند یا نه روشن می شد.

این کامیابی ها دول ائتلاف ضد هیتلری را برآن داشت که در کنفرانسی به مسائل مربوطه به چگونگی ادامه جنگ واقدامات لازم به منظور تسریع پیروزی و مسائل مربوط به دوران پس از جنگ را مورد مطالعه مشترک قرار دهند.

در تاریخ 28 نوامبر1943 این کنفرانس مرکب از سران سه دولت بزرگ در تهران تشکیل گردید واعلامیه های مشترک، خواه درباره تشکیل و پایان موفقیت آمیز خود کنفرانس و خواه در مورد تضمین استقلال اقتصادی و سیاسی ایران از جانب سه دولت بزرگ انتشاریافت. ولی کامیابی کنفرانس تهران بهیچوجه به معنای وجود صلح و صفا و یکدلی میان دول ائتلاف ضدهیتلری نبود. نزدیکی پایان جنگ مسائل مورد اختلافی را با حدت روز افزون مطرح می ساخت: شناختن دولت مهاجر لهستان ) در این مسئله روزولت و چرچیل در مقابل استالین قرارداشتند(؛ تقسیم آلمان پس از جنگ به سرزمین های کوچک )پیشنهاد روزولت که با مقاومت استالین روبرو بود(؛ وبالاخره مهمترین موضوع، یعنی چگونگی گشایش جبهه دوم که چرچیل مصرا خواستار گشایش این جبهه در بالکان بود ) منظور انگلستان از این پیشنهاد از یک سو به درازا کشاندن جنگ وتضعیف بیشتر بنیه شوروی و از سوی دیگر برقراری تسلط خود در بالکان بود(.

با همه اینها کنفرانس تهران موفقیتی بزرگ بود. مهمترین مسئله ـ گشایش جبهه دوم- بنحوی که پایان سریع جنگ آن را میطلبید حل گردید.

بطور کلی خصائص دوران پس از کنفرانس تهران را می توان چنین خلاصه کرد:

- تغییر روز افزون تناسب نیروهای وارد جنگ بنفع کشورهای ائتلاف ضد هیتلری؛

- افزایش اعتبار و نفوذ شوروی بعنوان عامل اصلی پیروزی نهائی بر فاشیسم؛

- آغازاوج جنبش رهائی بخش ملی در کشورهای مستعمره و وابسته از یک سو و تلاش کشورهای امپریالیستی برای فرونشاندن هرگونه جنبش و پی ریزی سیاست نواستعماری به منظور ادامه تسلط اقتصادی خود در کشورهایی که به آزادی سیاسی نائل آمدند و استثمارملل از طریق جدید؛

آغاز مرزبندی در داخل ائتلاف ضدهیتلری و عمیق شدن روز افزون شکاف بین جناحین آن: کوشش اتحاد شوروی برای تقویت مبارزه مردم جهان در راه سوسیالیسم و آزادی ملی و امپریالیسم امریکا و انگلیس در راه اختناق و درهم شکستن این مبارزه.

 

در چنین اوضاع و احوالی، وضع سیاسی ایران و مبارزه بین نیروهای مترقی و ارتجاع در داخل کشور نیز وارد مرحله جدی تر می شد و حدتی روز افزون کسب می نمود. ارتجاع ایران به خود آمده بود و با کمک کشورهای امپریالیستی درصدد جلوگیری از رشد جنبش تا حد سرکوب آن بود.

درعین حال امپریالیستهای انگلیس وامریکا کوشش داشتند از وضعی که ائتلاف ضد هیتلری بوجود آورده بود همه جانبه استفاده کنند، بنابراین با عجله در راه تحکیم مواضع خود و فراهم ساختن زمینه برای تسلط اقتصادی و سیاسی خود پس از جنگ در تلاش بودند.

فعالیت جوشان میسیون مالی امریکا به ریاست دکترمیلسپو، مذاکرات مخفی و سازش های دوجانبه و سه جانبه بین امپریالیسم امریکا و انگلیس و دولت ایران در مورد امتیاز استخراج نفت در مناطق وسیع جنوب خاوری، خاور و حتی شمال ایران، ورود مستشاران نظامی امریکائی برای ارتش و ژاندارمری اقدامات معجلانه ای بود که به کمک دولت های دست نشانده می بایست انجام گیرد. در مواردی که ممکن بود رقابت به اصل هدف لطمه وارد کند- مثلا در مورد گرفتن امتیاز نفت- دو رقیب امپریالیستی سازش را به طرفیت ترجیح می دادند تا هرچه زود تر و دور از دردسر لقمه چرب سهمی خود را بربایند.

تنها نیروی متشکلی که در آن زمان در مقابل این دستبردهای داخلی و خارجی قرار گرفت و مردم ایران را در مبارزه برای بهبود وضع داخلی و جلوگیری از تجاوزهای استعماری زیر پرچم خود گرد می آورد حزب توده ایران بود.

این نکته ایست که جملگی، حتی خارجیان بر آن بوده اند. الول ساتون Elwell Satton  متخصص انگلیسی مسائل ایران و محقق مسئله نفت که ما بعدا در موضوع نفت به نوشته هایش مراجعه خواهیم کرد، در کتاب معروف خود بنام "نفت ایران" احزاب آن روزی را چنین تعریف می کند:

"اکثریت اینها ) این احزاب( سازمان های کوچکی بودند فاقد نفوذ زیاد. ولی بین آن ها حزب بزرگ کاملا متشکلی وجود داشت که در مرحله نخستین ) پس از دوران دیکتاتوری ( تشکیل یافته بود و آن حزب توده بود که استخوان بندیش همان عده 53 نفری بودند که آن ها را در سال 1937به اتهام فعالیت کمونیستی به زندان افکندند و پس از استعفای رضاشاه آزاد نمودند.

تحولات جبهات جنگ و پیشرفت های ارتش شوروی اثر ژرفی در افکار عمومی مردم ایران گذاشت. نیروهای دموکراتیک و ضد امپریالیستی جان می گرفتند و به تدریج به حزب توده ایران تمایل می یافتند. این نیروها در دورانی که هنوزجنگ بپایان نرسیده بود عبارت بودند از کارگران، دهقانان، روشنفکران مترقی و قسمتی از پیشه وران. بورژوازی ملی و حتی خرد بورژوازی شهر در آن موقع فقط نیروهای بالقواه ای محسوب  می شدند که می توانستند برای آینده در رزرو نیروهای ضد امپریالیستی قرار گیرند. منافع مادی آن ها هنوز در معرض خطر مستقیم از جانب امپریالیسم نبود. آنها در نتیجه انحصاری که در اثر وارد نشدن کالاهای خارجی در بازارداخلی بدست آورده بودند منافع هنگفتی می بردند. طی تمام مدت جنگ اینها تنها در کنار مبارزه اصلی و در تضاد با مهمترین نیروهای ضد امپریالیستی یعنی طبقه کارگر قرار داشتند که برای بالا بردن دستمزد نازل خود- سهم ناچیزی از منافع کلان- مبارزه می کرد.

هشتم ماه مه 1945 جنگ علیه آلمان فاشیستی با پیروزی ائتلاف ضد هیتلری به پایان رسید. نهم مه جلسه فوق العاده مجلس شورای ملی تشکیل گردید و رئیس مجلس نطقی حاوی تبریک به شرکت کنندگان در جنگ علیه آلمان ایراد نمود.

دوازدهم ماه مه در تهران نمایش عظیمی از طرف حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی به افتخار این پیروزی تشکیل گردید که بیش از چهل هزار نفر در آن شرکت کردند و منتهی به میتینگ عظیمی شد که جلوی کلوپ مرکزی حزب برگزارگردید.

حزب توده ایران در همان روزی که دولت ایران علیه آلمان فاشیستی اعلان جنگ داد موضع عمیقا انترناسیونالیستی خود را نسبت به آلمان روشن ساخته و رسما اظهارنموده بود که: "... ما با آلمان فاشیستی و استبدادی مخالف بوده وهستیم و تا روزی هم که هرگونه حکومت استبدادی جهان گشا در این کشور برقرارباشد خط مشی ما تغییرنخواهد کرد. ولی نباید اشتباه نمود. ما با ملت آلمان که فلاسفه، نویسندگان، شعرا، هنرمندان بزرگ... پدید آورده کینه نژادی نداریم و هر وقت این ملت خود را از یوغ فاشیسم نجات داد و حکومت کاملا ملی تشکیل داد ما روابط خود را با آلمان دموکرات مانند کشورهای دموکراتیک دیگر برقرار و تقویت می کنیم[1]."

در این روز پیروزی نیز حزب توده ایران می توانست با سربلندی همان مطلب را تکرار کند و اظهاراطمینان کند به اینکه ملت آلمان سرانجام راهی را خواهد رفت که فرزندان بزرگ این ملت پیش پایش گذارده اند.

پایان جنگ به مبارزه بین نیروهای مترقی و دمکراتیک و ارتجاع داخلی و خارجی حدت بیشتری بخشید. حزب توده ایران که به حکم جبر تاریخ در پیشاپیش جنبش رهائی بخش قرار داشت آماج حملات بازهم شدیدتر ارتجاع و امپریالیسم قرار گرفت. ارتجاع به تصور اینکه گویا اتکاء عمده حزب توده ایران وضع زمان جنگ و وجود نیروهای شوروی در کشور است خود را برای حمله محوکننده ای پس از پایان جنگ آماده می ساخت.

از اینرو است که در آستانه پایان جنگ و پس از پایان آن همواره دولت های مرتجع تر و برای سرکوب جنبش مصمم تری روی کارمی آمدند: حکیمی، محسن صدر )صدرالاشراف(    معروف جلاد باغ شاه.

در تلاش برای اختناق جنبش رهائی بخش و سرکوب حزب توده ایران اگر در بدو امر امپریالیسم امریکا به امید فریب و جلب قسمتی از نیروهای مترقی دست به حمله آشکار نمی زد، امپریالیسم انگلیس که پایگاه های موجود خود را در خطر مستقیم و جدی می دید رسما در مقابل حزب توده ایران قرارگرفت. روزنامه های مزدور سفارت انگلیس تبلیغات وسیعی علیه حزب آغاز کردند. مقالات ضدتوده ای از جرائد انگلیس ترجمه و به این جرائد برای انتشار ارسال می شد.

در مورد یکی از این مقالات روزنامه "رهبر" ارگان مرکزی حزب در شماره 22 مرداد 1324 )سوم ژوئیه 1945( تحت عنوان "حزب توده و سیاست انگلستان" نوشت:

" مقاله کلیفرد بر ضد حزب توده در روزنامه " دیلی میل" ظاهرا یک امر عادی است[2]  ... اما همین که اداره تبلیغات سفارت انگلیس با شتاب هرچه تمامتر این مقاله را ترجمه می کند و رسما به روزنامه های "بی طرف" و منتصب به سفارت انگلیس می فرستد قضیه جنبه تازه و جدی تری به خود می گیرد. با این عمل اداره تبلیغات سفارت انگلیس برهمه کس واضح و روشن می شود که سفارت انگلستان در تهران مخالف حزب توده است..."

 

درعین اینکه اوضاع و احوال عینی موجود در این دوره از تاریخ معاصر ایران لبه تیز فعالیت ضدامپریالیستی نیروهای مترقی را متوجه امپریالیسم انگلیس می نمود حدت مبارزه حزب توده ایران علیه امپریالیسم امریکا )چنانکه خواهیم دید( بهیچوجه کاهش نیافت. صف مشخصه نقش حزب توده ایران در تاریخ معاصرکشور ما همین است که همواره با تمام نیروی خود علیه هر جهان گشا و امپریالیسمی که در مقام تجاوز نسبت به میهن ما قرارگرفت، برعلیه هرگونه استعمارکشور ایران جانانه مبارزه کرده است.

ارگان مرکزی حزب توده ایران در آن موقع بدرستی نتیجه گیری کرده است که:

"استعمار در ایران هرگز با چنین مبارزه قوی، هماهنگ و موثری روبرو نشده بود. استعمار با دندانی فشرده و چشمانی از خشم خونین به این حزب می نگرد و با تمام وسائلی که دارد می کوشد تا این نهضت را مختنق سازد... استعمار طلبان خود به خوبی می دانند که تا چه اندازه کوشش ما درعقیم گذاشتن نقشه های محیلانه و ماهرانه آن ها مفید و موثربوده است[3]".

حزب توده ایران در این دوران با تمام نیرو علیه جبهه متحد امپریالیسم و ارتجاع داخلی نبرد کرد. خود گذشتگی ها نمود، قربانی ها داد ولی بیش از آنچه تلف نمود کامیابی بدست آورد: طبقه کارگر و زحمتکشان ایران از این نبردها با تجربه تر و برای مبارزه آینده آماده تر و آبدیده تربرون آمدند.

 

ادامه دارد


 


[1] ـ روزنامه مردم، شماره 157، 2 دی 1322 )24 دسامبر1943(

[2] ـ در این مقاله از جمله گفته شده بود که حزب توده ایران همان روش نازی های آلمان را دارد.

[3] ـ روزنامه "رهبر" ارگان مرکزی حزب توده ایران 458

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                           بازگشت