بازگشت

دنیا - شماره 4 سال 1347

صفحاتی از تاریخ حزب توده ایران

عبدالصمد کامبخش

سیاست ملی

حزب توده ایران

در مجلس شورای ملی

(3)

 

 

3 ـ مبارزه حزب علیه امپریالیسم و ارتجاع داخلی

مبارزه در راه دموکراسی علیه ارتجاع داخلی در کشورهای وابسته نظیر ایران از مبارزه در راه استقلال و آزادی ملی علیه امپریالیسم جدا نیست.

این نکته بویژه در دوران مورد بحث صدق می کند. اوج جنبش خواه ارتجاع داخلی و خواه امپریالیسم را سخت نگران ساخته بود وامکان آن می رفت که نقشه های آن ها را عقیم بگذارد. کوشش امپریالیست ها این بود که هرچه زودتر راه بهره کشی های آینده خود را در ایران هموارسازند. بویژه آن که بزعم آن ها اتحاد شوروی که هنوز بسختی درگیر جنگ بود و می بایست خواهان حفظ مناسبات حسنه با موتلفین خود باشد ممکن بود در مواردی سیاست چشم پوشی پیش گیرد.

امپریالیست های امریکا وانگلیس با آن که در زمینه سازی برای پیشبرد سیاست خویش در رقابت دائمی و پشت پرده ای بودند تا آنجا که امکان داشت منافع مشترکی برای خود تامین کنند، همصدا وهماهنگ عمل می کردند.

پس از آن که مجلس در نیمه بهمن ماه 1324 رسمیت یافت و کابینه سهیلی استعفا داد بین دو امپریالیسم و متولیان وابسته مجلس و بر سر کابینه جدید سازش شد و دولت ساعد که در حقیقت محصول این سازش بود سرکار آمد. شکی نبود که این محصول برای مردم ایران محصولی زیان آوراست.

موضع ساعد برای حزب توده ایران کاملا روشن بود و لذا خواه به هنگام تشکیل نخستین کابینه وی و خواه پس از ترمیمی که کمتر از یک ماه پس از تشکیل کابینه اول انجام گرفت با مخالفت شدید حزب توده ایران مواجه شد و در هر دو مورد فراکسیون توده در مجلس به کابینه وی رای عدم اعتماد داد.[1]

در حقیقت هم چنانکه حدس زده می شد ساعد از همان ماه های اولیه زمامداریش به انجام ماموریت اصلی خود پرداخت.

 

نفت ـ مهمترین مسئله ای که موجب روی کار آمدن و هم رفتن ساعد شد موضوع امتیاز نفت بود. از آنجا که در این مورد هنوز از یک سو روشنی کمتری در اذهان وجود دارد و از سوی دیگر بویژه مخالفان حزب توده ایران کوشش دارند موضع واقع بینانه و میهن پرستانه این حزب را دگرگون جلوه دهند لازم است در این باره اندکی مبسوط تر صحبت شود.[2]

در اکتبر1943 نمایندگانی از جانب گروه نفتی "رویال دج شل" محرمانه برای مذاکره در موضوع گرفتن امتیازاتی در نواحی جدید به ایران آمدند که در واقع باید گفت همان نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس )نفت جنوب(  بودند.

بدیهی است با وجود میلسپو و رخنه ای که مستشاران امریکائی در نقاط حساس داشتند موضوع نمی توانست محرمانه بماند و لذا چندی بعد در فوریه 1944 شرکت های بزرگ نفتی امریکا- "استاندارت اویل نیوجرسی"، "ساتاندارت واکوئوم" و "سینکلر" نیز نمایندگانی از جانب خود به همین منظور اعزام داشتند. چنانکه می بینیم مذاکرات اولیه در کابینه سهیلی به هنگام وزارت امورخارجه ساعد آغازشده بود و در واقع کابینه ساعد ادامه دهنده کاری بود که خود از همان آغاز مستقیما در مذاکره اش شرکت داشته و ابراز خوش خدمتی نموده است.

از آنجا که رقابت دو امپریالیسم می توانست به منافع هر دوی آن ها لطمه وارد کند راه سازش بین آن ها پیش کشیده شد. در ماه آوریل 1944 در کنفرانس نفت در واشنگتن که مسئله استخراج نفت ایران نیزمطرح گردید سازشی بین امریکا و انگلیس بوجود آمد دائر بر اینکه هیچیک از دو کشور به فشاردیپلوماتیک برای گرفتن امتیاز نفت متوسل نخواهند شد... و معلوم بود که موضوع مربوط به مذاکرات تهران است.[3]

اکنون دیگر مذاکره مناطق وسیعی را در برمی گرفت که شامل جنوب خاوری، خاور و حتی قسمتی از شمال می شد- یعنی ناحیه امتیازات سابق تزاری که دولت شوروی آن ها را لغو نموده بود.

بدیهی است که پس از این سازش، دولت ایران نیز در موضعی کاملا آزاد و دور از قید قرار گرفت و مذاکرات با موافقت دولت ایران وارد مرحله جدی شد. از طرف دولت دو نفر متخصص نفت- هربرت هور )پسر رئیس جمهور سابق امریکا( و آ.آ. کرتیس-  به حساب دولت ایران از امریکا به ایران دعوت شدند و نیز کمیسیون مختلطی برای مطالعه پیشنهادات واصله مرکب از رکس ویویان ) عضومیسیون میلسپو( از جانب امریکا و انتظام، پیرنیا، نخعی از جانب ایران تشکیل گردید.

هنگامی که موضوع مذاکرات در جرائد رسوخ نمود و بتدریج پرده از روی کار برداشته شد دولت شوروی برخلاف انتظارامریکا و انگلیس تصمیم به اعزام کمیسیونی برای دادن پیشنهادات درباره استخراج نفت گرفت و دولت ایران را در تاریخ ششم سپتامبر1944 )15 شهریور1323( از تصمیم خود مطلع نمود. این کمیسیون به ریاست کافتارادزه معاون وزارت امورخارجه شوروی پس از جلب موافقت دولت سهیلی در تاریخ 19 شهریور1323 ) دهم سپتامبر1944(  وارد تهران شد.

کابینه سهیلی که غافلگیرشده و هنوز تکلیفش از جانب امریکا و انگلیس معلوم نشده بود، مدتی کمیسیون اعزامی دولت شوروی را در حال انتظار ولی با ابراز نظر مساعد نگاه داشت تا آن که در تاریخ 4 اکتبر1944 کافتارادزه رئیس کمیسیون اعزامی شوروی در مصاحبه مطبوعاتی پیشنهادات دولت شوروی را علنی کرد- پیشنهاداتی که خواه از لحاظ سهمیه ایران و خواه از نظرشرائط استخراج، سیاست نفتی آن زمان انحصارات امریکا و انگلیس را در هم می ریخت و می توانست در صورت عملی شدن سرآغازی برای دعوی تجدید نظر از جانب کشورهای دیگرنفتی بشود ) ضمنا شرایط پیشنهادی امریکا و انگلیس هیچگاه اعلام نگردید(.

طرح شرایط شوروی شکل دیگری به کار داد. ساعد در تاریخ 16 اکتبراعلام نمود که دولت تصمیم گرفته است بطورکلی به هیچیک از متقاضیان امتیاز ندهد و این تصمیم گویا در دوم سپتامبر یعنی قبل از ورود کمیسیون شوروی گرفته شده است.

عدم صحت این مطلب آشکار بود زیرا در چنین صورتی دولت به آسانی می توانست هنگام اطلاع دولت شوروی در مورد اعزام کمیسیون این موضوع را اعلام دارد.[4]

همصدا با اعلامیه دولت ایران سفرای امریکا و انگلیس هم اطلاع دادند که دول متبوعه آن ها با این تصمیم دولت موافقند و هیچگونه ادعائی ندارند. آن قسمت از متولیان مجلس هم که وظیفه دار دفاع از منافع انحصارات نفتی بودند اکنون می توانستند نفس راحتی بکشند و در لباس میهن دوستی جلوه گری کنند.

 

موضع حزب توده ایران-  حزب توده ایران زمانی موضع گرفت که پرده ها بالا رفته بود ولی دولت هنوز حاضر نبود سکوت را بشکند. حزب در مطبوعات خود مصرا از دولت می خواست که در این باره توضیحاتی بدهد. فراکسیون توده روز دهم اوت 1943 ) 19 مرداد 1322( هنگامی که نخست وزیر به مجلس آمده بود موضوع را مطرح ساخت. از طرف فراکسیون دکتر رادمنش از دولت توضیحاتی خواست.

بدوا مطلب را از زبان الول ساتون بیان کنیم. وی می نویسد:

"دهم اوت در مجلس وکیل حزب توده رادمنش از نخست وزیرخواست که گزارش این مذاکرات به مجلس داده شود و اضافه کرد که دولت باید بی طرف باشد و اگربرای خود مشاورینی انتخاب می کند اینها از کسان آنهائی که امتیاز می خواهند نباشند. او گفت ما اصولا علیه هرگونه امتیازبه خارج هستیم.

برای روشنی بیشتر عین نطق را نقل می کنیم:[5]

"از چندی به این طرف همه آقایان مطلع هستند که در جرائد خارجی و داخلی مفصلا راجع به نفت شرق مطالبی خوانده ایم که آقای دکتر میلسپو برای همین کار دو مستشار از امریکا استخدام کرده اند و می خواهند راجع به نفت با آقایان مستشاران مشورت کنند و یک جریان دوم هم دیده می شود و آن مجالسی است که جناب آقای نخست وزیر در این هفته های اخیر دادند و از یک عده از آقایان جلساتی تشکیل می دهند و مشورتهائی بهمان منظور که در روزنامه ها نوشته می شود می کنند و این جلسات هم گویا مربوط به نفت است و امیدوارم که این دو جریان یک جریان باشد و بنده خواستم عرض کنم که بنده با رفقایم با دادن امتیازات به دولت های خارجی بطور کلی مخالفیم. همانطور که ملت ایران توانست راه آهن را خودش احداث کند بنده یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما می توانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج کنیم و شاید بتوانیم به موضوع بدبختی مردم این مملکت بهبودی بدهیم. اگر فرض کنیم که این مورد استثنائی است من تعجب از عجله در این قضیه می کنم که چرا ما در یک چنین موقع بحرانی که تمام دنیا در آتش می سوزد در این امر اینقدر تسریع می کنیم و به عقیده بنده بهیچوجه صلاح نیست و مقتضی نیست در چنین موقعی ما با عجله یک اقدامی بکنیم که شاید قرن ها در آتیه تاسف آن را بخوریم. بنابراین از جناب آقای نخست وزیر خواهش می کنم آنقدری که اطلاع دارند توضیح بدهند".

از این موضعگیری رسمی حزب توده ایران چند نکته استنتاج می شود که می توان پایه قضاوت درباره اقدامات بعدی حزب نیز باشد:

1- حزب توده ایران با دادن هرگونه امتیازی مخالف بوده است.

2- حزب توده ایران معتقد است که مردم ایران خود قادرند منابع ثروت خود را در دست بگیرند و این حزب اضافه می کرد در صورتی که دولت این مورد را استثنائی می داند و تصمیم قطعی به دادن امتیاز دارد نباید چنین تعجیلی در کار داشته باشد که بدون مطالعه لازم و در نظر گرفتن مصالح مردم و مملکت عمل کند.

3- حزب توده ایران معتقد بود در چنین صورت استثنائی، مطالعه دقیق، هر کسی را که به مصالح کشور علاقه دارد به این نتیجه خواهد رساند که شرائط شوروی را ارجع بداند زیرا اولا دولت شوروی نمی تواند ) و به حق هم نمی تواند( موافق باشد که در مناطق مرزی وی انحصارات امپریالیستی پایگاه هائی داشته باشند؛ ثانیا این عمل را ماده 13 قرارداد فوریه 1-2-19 منع کرده است. حکومت شوروی الغاء امتیاز نامه نویل را مشروط به این کرده است که استخراج نفت در این مناطق بهیچ دولت ثالثی داده نشود و این قرارداد در جهت تامین استقلال سیاسی و اقتصادی ایران بوده است و باید از هر جهت رعایت گردد.

حزب توده ایران یقین داشت که انحصارهای امپریالیستی به این زودی زیر بار قبول شرائطی نظیر آنچه که شوروی مطرح کرده است نخواهند رفت و ترجیح می دهند ادعائی نداشته باشند تا موقع مناسب تری برسد- چنانکه همینطور هم شد.

در این زمینه نتیجه گیری الول ساتون نیزشایان توجه است. وی می نویسد:

"اگر فرض ما درباره این که منظور روس ها این بوده است که کمپانی های امریکا و انگلیس به شمال ایران راه نیابند درست بوده است... در آن صورت باید چنین نتیجه گرفت که به منظور خود نائل آمدند و باید فقط تعجب کرد از اینکه محافل رسمی انگلیس این حادثه را شکست روس ها می دانند..."[6]

مایکل بروکس روزنامه نگارانگلیسی در کتاب خود " نفت وسیاست خارجی"[7] پس از ذکر اینکه شرائط عادلانه پیشهادی شوروی تا آن روز سابقه نداشته است می نویسد:

" سفیرامریکا در ایران ژرژ آلن در17 سپتامبر1947 اظهارداشت که امریکا از تصمیم دولت ایران در صورت رد پیشنهاد شوروی پشتیبانی کامل خواهد کرد و وزیرخارجه امریکا مارشال در نامه ای که به سفیر ایران در واشنگتن حسین علاء نوشت ذکر کرد که اگرامتناع دولت ایران از برگذاری امتیاز نفت به روسیه عواقب نامطلوبی به بار آورد دولت امریکا از ایران حمایت خواهد کرد".

بدیهی است این همه کوشش دول امپریالیستی برای رد پیشنهادهای شوروی حتی به قیمت صرف نظر کردن از امتیاز برای خویش بهترین نمونه آنست که اگر دولت ایران لازم می دید امتیازی داده شود و یا شرکت مختلطی تشکیل گردد در پیشنهادات شوروی از نظر منافع مردم ایران ارجحیت داشت.

مورد دیگری که به موضع حزب توده ایران و مطالب فوق در آن اشاره شده است نامه ایست که دکترمصدق درباره لایحه منع مذاکرات نفت که به مجلس برد برای ماکسیوف سفیر شوروی نوشته است. در این نامه چنین می خوانیم:[8]

"درجلسه 19 مرداد 1323 که بطور ناگهانی دولت برای سئوال بعضی از نمایندگان راجع به مذاکرات امتیاز نفت با شرکت های امریکائی به مجلس آمد و یکی از اعضاء فراکسیون توده چنین اظهار نمود:

"بنده و رفقایم با دادن امتیاز به دولت های خارجی به طور کلی مخالفیم، همانطور که ملت ایران توانست راه آهن خود را احداث کند یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی ما می توانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج نمائیم"

چون این بیان مطابق فکر من بود لازم دانستم در این مطالعات عمیق کنم و از روی مدارک نظریات خود را مستدلا در مجلس بیان نمایم" بنابراین مشغول تهیه لایحه ای شدم برای اینکه هر وقت پیشنهاد امتیازشرکت های امریکا در مجلس مطرح شود از آن استفاده نمایم خوشبختانه ورود جناب آقای کافتارادزه به تهران سبب شد که داوطلبان امریکائی از پیشنهاد خود صرف نظرکنند و فرصتی بدست نیامد که نظریات خود را در موضوع معادن نفت ایران در مقام مخالفت با شرکت های امریکائی بیان نمایم... و چون معتقدم که اتحاد شوروی حق بزرگی بر ما دارد و ما را از مخاطره حیاتی نجات داده است میل نداشتم ترتیبی پیش آید که از امتیازشوروی در مجلس عنوانی بشود و اینجانب از نظر مخالفت نظریاتی اظهار نمایم" این بود که برای جلوگیری از چنین حادثه ای در جلسه هفتم آبان 1323 مجلس شورای ملی نطق خود را ایراد نمودم و برای اینکه راهی برای مذاکره باز شود طرحی اتخاذ و خاطر نشان نمودم که مخازن نفتی ما بدون اینکه امتیازی داده شود مورد استفاده صنایع شوروی واقع گردد..."

سپس گفته می شود:

"جناب آقای سفیر- امیدوارم که نفرمائید من به مقام و موفقیت دولت شما بیش از خودتان علاقمندم" علاقه من به موفقیت دولت شما از نظرمصالح ایران است و چنانکه در مجلس علنا اظهار داشتم گذشته شما ثابت کرده است که هر وقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران غائب شده است روزگار ایران تباه شده است ..."

لایحه دکترمصدق که مضمون این نامه است در تاریخ 7 آبان 1323 ) 2 دسامبر1942( به مجلس تقدیم شد. این لایحه هرگونه مذاکره ای را درباره امتیاز نفت منع می کرد با قید آن که مجازات مرتکب از3 تا 8 سال حبس و محرومیت ابد از خدمات دولتی خواهد بود و فقط می توان درباره فروش نفت وارد مذاکره شد.

فراکسیون توده با دو فوریت و تصویب فی المجلس لایحه بدون آنکه بحثی در باره آن شده باشد مخالفت کرد و معتقد بود که لایحه باید مورد مطالعه قرار گیرد زیرا خود نیز نظریاتی داشت بویژه آنکه اکنون برای این لایحه عجله ای وجود نداشت. وقتی این نظر قبول نشد فراکسیون توده به لایحه رحیمیان که بلافاصله در جلسه بعد مطرح گردید و الغاء امتیاز نفت جنوب نیز علاوه شده بود رای داد. اعضاء فراکسیون توده تنها رای دهندگان به این لایحه بودند.

پس از مدتی در تاریخ 19 دسامبر) 24 آبان 1323( دکترمصدق عدم موافقت خود را با لایحه رحیمیان چنین توضیح داد که مجلس نمی تواند بدون مطالعه و تحقیق لازم به الغاء قراردادهای مصوب که جنبه بین المللی دارند رای دهد.

محافل ارتجاعی کوشیدند موضع روشن حزب توده ایران را تحریف کنند و در این زمینه سید ضیاء و دارودسته اش که برای رسیدن به هدف خود هر روز موضعی نو می گرفتند بویژه کوشا بودند.

روزنامه " رهبر" در افشاء این عمل سیدضیاء الدین نوشت:

"... سید ضیائی که در مصاحبه فلسطین و مقالات اولیه خود آن همه دم از دوستی با شوروی می زد و خود را "شاگرد مکتب انقلاب اکتبر" می خواست معرفی کند و چنین تظاهر می نمود که هیجان او نتیجه مشاهده هیجان پیشوایان انقلابی شوروی است، - همین سیدضیاء امروزکه حوادث نقاب از چهره اش افکنده است با بی پروائی خاصی... به بهتان زدن آغازکرده است... سید ضیائی که بارها به رفقای نماینده ما در مجلس پیشنهاد همکاری کرد و چندین بار تکرار نمود که من حاضرم با شرکت شما کابینه تشکیل بدهم و حتی گفت "اگر حکومت شوروی با من مخالفت نکند من در موقع زمامداری نفت را هم به آن ها خواهم داد"...

امروز دهان را به کلماتی باز می کند که بسیار برای سر بی مغز او بزرگ است... اینها نشانه یاس و اطمینان او به شکست است..."[9]

سیاست دو رویانه دولت ساعد و تسلیم وی در مقابل امپریالیست ها به حساب زیر پا گذاردن منافع ملت ایران موجب خشم محافل مترقی  و دموکراتیک گردید.

در نمایش بزرگی که هفتم نوامبر1944 به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر از طرف حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی با شرکت 40 هزار نفر در تهران تشکیل گردید از جمله شعارهای اصلی برکناری ساعد و اخراج میلسپو از ایران بود. نمایش دهندگان در معرض حمله پلیس قرارگرفتند. ولی دامنه این کارزار آنقدر وسعت داشت که جلوگیری از آن می توانست عواقب وخیمی به بارآورد. جمعا در تهران و استان ها و شهرستان ها از آن جمله در شهرهای جنوبی کشور، در حدود نیم میلیون نفر در نمایشات اعتراضیه علیه دولت و ساعد شرکت نمودند.

در نتیجه این کارزارکابینه ساعد جای خود را به کابینه بیات داد.

اکنون یکی از خواست های اساسی دیگر این کارزار یعنی موضوع اخراج میلسپو و مستشاران امریکائی مطرح بود.

میلسپو و مستشاران امریکائی- چنان که می دانیم[10] دولت قوام که در اثر پافشاری امریکائی ها در مرداد سال 1321 سرکار آمد، در آبان همان سال قانون استخدام مستشاران امریکائی به ریاست دکتر میلسپو را از مجلس گذراند. دومین کابینه سهیلی هم بعنوان رشوه به سیاست امریکائی ها در13 اردیبهشت 1322 از مجلس سیزدهم اختیارات فوق العاده برای میلیسپو گرفت که طبق آن تنظیم بودجه کشور، نظارت در مخارج، پرداخت ها و تعهدات مالی دولت، نظارت در اموراداری و استخدام و غیره همه در دست شخص دکتر میلسپو قرارگرفت.

امریکائی ها دکتر میلسپو را از چند نظر برای ریاست میسیون مالی خود در ایران مناسب می دیدند:

اولا- از نظر قبضه نمودن اقتصاد ایران و بویژه تصاحب منابع نفتی این کشور. دکتر میلسپو بعنوان متخصصی که مدتی طولانی در این زمینه مطالعه کرده و با مسائل مربوط به نفت سروکار داشته است یکی از مناسب ترین اشخاص بشمار می آمد.

ثانیا- دکتر میلسپو در سال های 1922- 25 به همین عنوان در ایران کارکرده و آشنائی کامل بوضع ایران داشت و مهمتر آن که تاحدی در محافل ناسیونالیست صاحب نفوذ معنوی نیز شده بود.

ولی این بار نقش مخرب میسیون مالی امریکا در نتیجه شتابی که در این زمینه بکار می رفت زودتر خود را نمایان ساخت ) کسر بودجه که در سال 1943 به 8 میلیون دلار رسید، پیشنهاد وام از امریکا و غیره( توضیح مطلب برای نیروهای مترقی آسان تر بود. در این زمینه نیز حزب توده ایران فعالیت پرثمری انجام داد. حزب توده ایران در میتینگ ها، انتشارات ویژه و مطبوعات خود و نیز از راه تجهیزکلیه جرائد "جبهه آزادی" همواره این موضوع را برای توده مردم روشن می ساخت که اختیارات تفویض شده به دکتر میلسپو موجب ورشکستی اقتصاد کشور خلاف منافع مردم ایران و مخالف قانون اساسی است ولذا هرچه زود تر نه تنها باید موضوع اختیارات 13 اردیبهشت لغوشود بلکه قانون آبان 1321 درباره استخدام میسیون مالی امریکا نیز باید لغو گردد.

بالاخره مجلس در تاریخ 19 دی 1323 ) 9  ژانویه 1945(  اختیارات دکتر میلسپو را که تا شش ماه پس از جنگ اعتبار داشت لغوکرد و فراکسیون توده با وجود این که به حکومت بیات موقع سرکارآمدن رای نداده بود در این موقع که از موضوع لغو اختیارات دکتر میلسپو پشتیبانی کرد و احتمال می رفت مورد اعتماد مجلس قرار نگیرد از نظراصولی رای اعتماد داد.

اکنون دیگر افکار عمومی با این موضوع تا آن حد موافق بود که اغلب مخالفین این لایحه نیز جرئت مخالفت علنی نداشتند و جز6 نفر که رای مخالف دادند الباقی 20 نفربه رای ممتنع قناعت نمودند.

حزب توده ایران که سیاستش مبارزه برای ریشه کن نمودن نفوذ امپریالیسم و از آن جمله طرد میسیون های خارجی بود مبارزه خود را برای طرد میلسپو متوقف نساخت.

فردای همان روز روزنامه "رهبر" ارگان مرکزی حزب نوشت که ما عمل مجلس را در این مورد لازم می دانستیم ولی آن را کافی نمی دانیم و خواستار اخراج میلسپو و کلیه مستشاران هستیم. این آغاز کارزار نوینی در این زمینه بود.

ولی از آنجا که برای دکترمیلسپو ماندن بدون اختیارات مثمرثمر نبود کار بدون پافشاری جدی پایان یافت و میسیون مالی امریکا ایران را ترک گفت.

 

یکی از شیوه های موثر مبارزه حزب توده ایران علیه امپریالیسم و ارتجاع افشاء مستدل فعالیت های پشت پرده آن ها ـ تطمیع و تهدیدها، دخالت های غیر مجاز امپریالیسم در امور داخلی کشور، فساد و نوکر منشی دستگاه حاکمه و غیره بود. شبکه وسیع سازمانی حزب خواه در ارتش و خواه در ادارات دولتی امکان می داد که این افشاگری از روی مدارک غیر قابل تکذیب انجام گیرد و برای اینکه بدون مدرک سخن نگفته باشیم به دو مورد اشاره می کنیم:

میلسپو برای تامین اکثریت در مجلس همواره با انواع رشوه ها متولیان موثر مجلس را اجیر خود می ساخت. از جمله مدارکی که در این زمینه حزب بدست آورد در مجلس ارائه گردید دستور میلسپو برای فروش 500 هزار متر پارچه از کارخانه بهشهر به رشیدیان- همه کاره سیدضیاء بود که بدون مجوز به قیمت کارخانه فروخته شده و در بازار سیاه به چندین برابر قیمت به فروش رسیده بود تا آن که درآمد آن در اختیارسیدضیاء گذارده شود.

سند دیگر گزارش رسمی کاملا محرمانه فرماندار شاه آباد غرب درباره دخالت مستقیم ماموران انگلیس در کارهای استانداری و فرمانداری ها بود. در این سند )که مانند سند قبلی توسط ایرج اسکندری عضو فراکسیون توده ارائه گردید(  فرماندارشاه آباد غرب به تصور اینکه رازی به وزارت کشور آشکار می کند می نویسد:

"... دستگاه اداری دولتی غرب تحت نفوذ و اداره کونسولگری و مامورین سیاسی انگلیس می باشد... استاندارمنطقه جز اراده مامورسیاسی انگلیس- کلنل پیت- کوچکترین تصمیمی از خود ندارد. انتخاب بخشداران و سرپرست ها بهیچوجه با موافق فرمانداری نیست... این اشخاص مستقیما با کونسول خانه انگلیس و مستشار سیاسی خارجی طرف مکاتبه و مراجعه شده اند..."

متن کامل این سند در مقاله زیرعنوان "برعلیه هرگونه استعمار کشور ایران مبارزه کنید" در شماره 574- 14ر3ر24 روزنامه " رهبر" منتشرشده است.

اغراق نخواهد بود اگر بگوئیم کمترسخنرانی در مجلس از جانب وکلای حزب توده ایران می شد که اسنادی از این قبیل ارائه نگردد.

 

ادامه دارد

 


[1] ـ رجوع شود به صورت جلسات مجلس شورای ملی/ بحث در اطراف برنامه دولت ساعد.

[2] ـ نگارنده با وجودی که خود در جریان وقایع بوده است از نظر عینیت بیشتر در قضاوت کوشش نموده است در مسائل مشخص بویژه موضعگیری حزب از منابع مختلف و خارجی بویژه از ترجمه روسی کتاب معروف

Persian oil

A Study in power Politics

London 1952

تالیف الول ساتون L.P.Elwell  sutton محقق انگلیسی که هیچگونه تمایل و سمپاتی نسبت به حزب توده ایران نداشته است و سابقا هم به آن اشاره شد استفاده کند که برای اختصار الول ساتون نوشته خواهد شد.

[3] ـ الول ساتون صفحه 141

 

[4] ـ همین سئوال را یکی ازمخبرین جرائد درتاریخ 19 اکتبردرکنفرانس مطبوعاتی به ساعد وپاسخ ساعد این بود که درانموقع تذکراین نکته فراموش شده بود- پاسخی که موجب خنده حضار گردید  الول ساتون 141و142

[5] ـ مشروح مذاکرات مجلس 19 مرداد 1322

[6] ـ الول ساتون صفحه 145

[7] ـ Michael Brooks: Oil und Forein Policy 1949 London

[8] ـ از کتاب " سیاست موازنه منفی" از حسین کی استوان جلد اول صفحات 246-247

[9] ـ روزنامه " رهبر شماره 463،22دی 1323  12ر1ر1945

[10] ـ رجوع شود به مقاله نگارنده در شماره 1 سال نهم مجله "دنیا" تحت عنوان " نخستین کنگره حزب"

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                           بازگشت