راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دو سیاست منجر
به فروپاشی
یا نجات کشور

 

در هفته‌های اخیر بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایران بطور جهشی شتاب گرفته و وارد مرحله کیفی نوینی شده است. افزایش بیسابقه بهای مرغ و دیگر مواد غذایی، سقوط ریال و بالا رفتن شتابگیر بهای ارزهای خارجی، نارضایتی عمیق و گسترده عمومی، فساد اداری، تبدیل شدن حکومت به امپراتوری دروغ و اختلاس و ... همه و همه در عرصه سیاسی و سطح بالای حکومتی بازتاب پیدا کرده و بصورت درگیری و شکاف بیسابقه حکومتی درآمده است.

مقامات حکومتی ریشه بحران را تحریم‌های خارجی معرفی می‌کنند. در این ادعا تنها بخش کوچکی از حقیقت نهفته است. ریشه بحران نه تنها اقتصادی، بلکه سیاسی است و ناشی از تحمیل یک حکومت نالایق و فاسد بر جامعه ایران است. آیت‌الله خامنه‌ای با تصور ایجاد حکومت یکدست، احمدی نژاد را بر سر کار آورد و تا آنجا که می‌توانست از وی حمایت کرد. نزدیک به هشت سال دولت نالایق و فاسد و اختلاس گر خامنه‌ای و احمدی نژاد عملا شیرازه همه امور کشور را از هم پاشاند. واردات 60 میلیاردی، خصوصی سازی تا حد فروش مخابرات یک کشور برای نخستین بار در جهان، تا اجازه دادن به فعالیت بانک‌های خصوصی وابستگان به حکومت که بیشتر به کلاهبرداری مشغول بودند تا عملیات سالم بانکی، منحل کردن سازمان برنامه و بودجه، سفرهای انتخاباتی استانی پرهزینه و بی نتیجه، عزل و نصب پیاپی وزیران و مدیران و ... عملا نظام اقتصادی و مدیریتی کشور را از هم پاشانده و راه را برای زد و بند و فساد و جابجا کردن منابع عمومی و سرازیر کردن آن به جیب عده‌ای خاص به زیان نظام تولیدی کشور و عموم جامعه باز کرد. کودتای 22 خرداد و تحمیل دوباره احمدی نژاد به این روند فروپاشی سرعتی بیسابقه بخشید. به نوعی که در حقیقت پس از کودتای 22 خرداد عملا دیگر دولتی در ایران وجود ندارد و امور با دستورات مستقیم و غیرمستقیم رهبر و ابلاغیه های مافیای لانه کرده در بیت رهبری توسط دولتی کودتائی پیش برده شده و حاصل آن همان است که مردم شاهدند.

در تمام این دوران درآمد فروش نفت بر روی واقعیت از هم پاشی زیربناهای اقتصادی کشور سرپوش می‌گذاشت. بنابراین تحریم‌ها و بویژه تحریم نفت ایران خود عامل ایجاد بحران نیست. تحریم‌ها موجب شده است آن درآمد عظیمی که همچون سرپوشی بر روی فروپاشی نظام اقتصادی و تولیدی کشور عمل می‌کرد برداشته شود. واگرنه درآمد کنونی نفت ایران هم اکنون و در همین شرایط در سطح متوسط دوران ریاست جمهوری خاتمی و بیش از دوران نخست وزیری میرحسین موسوی است. بنابراین آثار تحریم تازه از این ببعد باید خود را نشان دهد و بسرعت نیز نششان خواهد داد.

این فروپاشی اقتصادی طبعا بصورت فروپاشی سیاسی هم درآمده است. یعنی اکنون در سطح حکومت همه می‌کوشند که شانه خود را از زیر بار مسئولیت بحران خالی کنند و آن را به گردن دیگری بیاندازند. جلسه اخیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که بخشی از گزارش آن فاش شد نمادی از این تلاش است. در واقع احمدی نژاد در این نشست حضور یافته بود تا بگوید که وضع کنونی کشور حاصل اجرای نظریات و دستورهای علی خامنه‌ای است و به او ارتباطی ندارد. و این چیزی نیست جز وحشت از اینکه بزودی آوار و کاسه و کوزه بحران باید بر سر کسی شکسته شود و احمدی نژاد و دار و دسته و حامیان او خود را از این نظر در خطر می‌بینند. 

وضعی که بوجود آمده آشکارا تحقق سخنان و پیش بینی‌های آقای موسوی در دوران انتخابات است و عملا راه حلی ملی و میهن دوستانه برای خروج از بحران نیز جز در تحقق پیشنهادهای وی که امروز طرفداران اصلاحات از آن پشتیبانی می‌کنند نیست. مشکل در اینجاست که حکومت نمی خواهد به این راه حل تن دهد و دنبال ادامه همان راه‌های ضدملی و خودکامه است که تاکنون دنبال کرده و کشور را در آستانه خطر و فروپاشی قرار داده است. کشور ما اکنون به مرحله‌ای رسیده است که عملا دو راه بیشتر باقی نمانده : حفظ ایران با تن دادن به اجرای قانون اساسی، احترام به آزادی‌ها و حاکمیت مردم. یا اصرار بر نقض قانون و حفظ قدرت و خودکامگی و سرانجام رفتن به سوی فروپاشی و چند تکه شدن ایران.

 

 

 

                        راه توده  37    16 مرداد ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت