راه توده                                                                                                                                                         بازگشت

 

 

انرژی اتمي

از دل يک نياز ملي

نبايد فاجعه ملي بيرون بيايد

 

پل لانژون  Paul Langevin

ترجمه و تلخيص دکتر رادمنش

   

آنچه را مي خوانيد مقاله ايست علمي و در عين حال اجتماعي. زنده ياد دکتر رادمنش دبيرکل وقت حزب توده ايران، اين مقاله را در سال 1325 که روحانيون از راديو هم وحشت داشتند چه رسد به اتم، آن را ترجمه و در نشريه "نامه مردم" که سردبيری آن با زنده ياد احسان طبری بود منتشر کرد. بي شک بر اطلاعاتي که در اين مقاله مندرج است، کشفيات جديد اطلاعات بسيار گسترده تری افزوده است، اما پايه های اوليه آشنائي با نيروی اتم که در اين مقاله مطرح است، همچنان به قوت خود باقي است و به همين دليل نيز ما انتشار آن را در جنجال بزرگي که بر سر انرژی هسته ای در ايران برپاست و خطر نابودی آنچه با سرمايه ملي مردم ايران فراهم آمده و حاکميت آن را مي خواهد با توليد بمب اتم به بقای خود پيوند بزند ضروری مي دانيم. ضروری مي دانيم بدان جهت که:

 

1- حزب توده ايران، نه امروز و ديروز، که در دهه 1330 بهره گيری از انرژی اتمي و گسترش دانش اتمي را يک ضرورت ملي ارزيابي کرده بود و اين مقاله خود شاهدی بر اين خواست ملي است.

 

2- مردم ايران بايد بدانند به چه دليل دانش و پيشرفت هسته ای و اتمي يک ضرورت تاريخي و نياز دوران است. و الا حمايت شعاری، با چفيه و پيشاني بند سبز و فرياد اين بايد اعدام گردد و حمله به اين و يا آن سفارتخانه آن حمايت آگاهانه ای نيست که ضرورت دارد.

 

3- آنچه که با آن بايد مخالفت کرد نه تکنولوژی اتمي و دانش هسته ای در ايران و بهره گيری از اين دستآورد دوران، بلکه توليد بمب اتم در ايران و ورود به مناقشه خطرناکي است که هم آنچه را تاکنون بدست آمده برباد مي دهد و هم ويراني ايران را بدنبال خواهد آورد.

آنچه ما با آن مخالفيم همين بخش است و اتقاقا آنچه حاکميت مي خواهد از آن سوء استفاده کند و بحران پرنکبتي را که سراپای جامعه را گرفته زير چتر آن پنهان کند همين مورد اخير است.

 

4- ما با آگاهي ملي از نيروی اتم قطعا موافقيم، از جمله بدان دليل که با همين شناخت مي توان به جنگ آن خرافات و اوهامي رفت که حاکميت و مرتجعين مذهبي در جامعه بدان دامن مي زنند.

 

مقاله مورد نظر را ما نيز تا آنجا که درک کرديم تلخيص آن به اصل موضوع لطمه نمي زند خلاصه تر کرديم و کوشش کرديم حوصله خوانندگان خود را در نظر بگيريم.

 

با هم بخوانيم:

«نمي توان در مسئله بمب اتمي و اهميتي که اختراع آن در سرنوشت بشريت دارد مبالغه نمود. در حقيقت موضوع مهمتر از اختراع، سلاح جديد و مخوفي است که در پايان جنگ دوم، از سوی امريکا بکار گرفته شد.

ما در دوره جديدی قرارداريم. مناظری که بمراتب از حدود تخيلات کيميا گران قديمي تجاوز کرده است. ديگر صحبت از ترکيب طلا نيست، طلائي که بر خوشبختي  بشر چيزی نخواهد افزود. در اختيار بشريت ذخائر تمام  نشدني انرژی هائي که طبيعت در دل اتم ها مخفي کرده، قرار گرفته است. انرژی مزبور در هسته های اتم، که وجود آن با شناختن راديو آکتيويته کشف شده است، متمرکز مي باشد. کشف راديو آکتيوتيه با اسامي «هانری بکرل» Henri Becquerel و « پير» و« ماری کوری» Pierre et Mari Curie بستگي تام دارد. کشف مزبور برای آينده بشريت با اهميت کشف آتش برای بشر قابل مقايسه است.

در ابتدا راديوآکتيو به معالجات طبي محدود شده بود. اکنون موقع آنست که ملت ها از قدرت جديدی که علم دراختيار آنان گذاشته است، بنحو احسن استفاده نمايند و بر هر يک از ما واجب است که به حقيقت انقلاب فني عظيمي که کشف اتم موجباتش را فراهم ساخته است پي ببريم.

تقريبا تا هزار سال قبل برای انجام دادن انواع و اقسام کارهای مکانيکي از عضلات برده ها و نيروی کشش حيوانات استفاده مي گرديد. بعدها با ساختن کشتي های بادباني و آسياب های آبي از قدرت طبيعي هوا و آب نيز استفاده شد. ولي قدرت ناچيز وسائل مزبور به صنايع اجازه نداد از مرحله پيشه وری و صنايع دستي تجاوز نمايد. در اواخر قرن هفدهم امکان تبديل حرارت به کار، بوسيله ماشين بخار کشف گرديد. ماشين بخار، صنايع بزرگ حمل و نقل سريع زميني و دريائي و مبادلات بين المللي را بوجود آورد. در نتيجه با کشف مزبور دوره جديدی در تاريخ مدنيت آغازگرديد. بعدها قوانين اسرارآميز پديده های الکتريکي و مغناطيسي کشف شد. از قوانين اخير در ربع آخر قرن نوزدهم برای انتقال قوای توليد شده بوسيله ماشين بخار استفاده گرديد. در همين موقع بود که اختراع توربين های بخار و ماشين های انفجاری قدرت های بزرگي را در اختيار ايشان گذاشت.

به اين ترتيب طولي نکشيد که به انرژی مکانيکي، که مستقيما از جريان هوا و سقوط آبشارها بدست مي آمد، نيروهای تازه ای با تبديل انرژی شيميائي بکار مکانيکي بوسيله ماشين های بخار و ماشين های انفجاری و ماشين های احتراقي که با سوزاندن ذغال وچوب و نفت بدست مي آيند افزوده گرديد.

منابع اخير به طرقي کم و بيش متفاوت، از تشعشع نور آفتاب سرچشمه مي گيرد. اثر نور در مورد ايجاد بادها ناچيزاست ولي در مدتي کمتر از چند ماه باعث آب شدن برف و يخچال ها و در ظرف ده ها سال موجب نشو ونمای جنگل ها مي گردد. و بالاخره منابع مزبور در طول زمان دوره های بزرگ زمين شناسي )ژئولژيکي( معادن ذغال و نفت را، که تا اين اواخر مهمترين عوامل توليد انرژی بشماررفته بودند، در اختيار بشر قرار داده اند.

بازده ) راندمان( تبديل انرژی آفتاب به انرژی های موجود در زمين، بسيار ناچيز است. فقط مقدار کمي ازانرژی آفتاب مورد استفاده ما قرار مي گيرد. تاکنون برای تبديل مستقيم انرژی نوراني آفتاب به انرژی مکانيکي، و يا برای استفاده مستقيم از نور آفتاب برای گرم کردن ديگ های بخار، راه حل رضايت بخشي بدست نيامده است.

استفاده از منابع مذکور در بالا، صرفنظر از محدود بودن مقدار آنها، خالي از اشکال نيست. مثلا استفاده از قدرت آب مستلزم ساختن سدهای بزرگ و لوله های طويل است. همچنين استخراج معادن ذغال و نفت و حمل و نقل آنها زحمات و مشقات زيادی را در بردارد.

 

به کمک کشف خاصيت راديو آکتيويته، ما متوجه شده ايم که سرچشمه اصلي انرژی محتوی در خورشيد، که مقدار ناچيزی از آن بوسيله تشعشع به ما مي رسد، نيروئي است که از استحاله ئيدوژن به هليوم حاصل مي گردد.

مقايسه قدرت نسبي اعمال مکانيکي يا شيميائي، که بوسيله آب و هوا و ذغال و نفت حاصل مي شود، با قدرتي که در نتيجه عمل استحاله در آفتاب بدست مي آيد، اهميت انرژي حاصل از استحاله های اجسام را برای ما روشن مي سازد. نيروی حاصل از سقوط يک کيلو گرم آب، از ارتفاع هزار متر، سه هزار بار کمتراز نيروئي است که در نتيجه سوختن يک کيلوگرم ذغال يا نفت بدست مي آيد. و انرژی حاصل از احتراق يک کيلو ذغال يا نفت، بنوبه خود، بيست مليون دفعه کمتر از انرژيی ايست که در نتيجه استحاله يک کيلو ئيدروژن به هليوم حاصل مي شود. از اين رو با توجه به اينکه در خورشيد، در هر ثانيه پانصد ميليارد کيلوگرم ئيدروژن به هليوم تبديل مي شود، مي توان به اهميت شگفت آور انرژی موجود در خورشيد پي برد. از اين رو برای ما واضح مي شود، که تا چه اندازه مهم خواهد بود اگر بتوانيم عمل استحاله را خودمان انجام داده، از انرژی حاصل از استحاله های اجسام با راندمان رضايت بخشي مستقيما استفاده نمائيم.

امروز راه استفاده از انرژی حاصل از استحاله های اجسام در مقابل ما باز شده است. گرچه راه مزبور خطرات زيادی را در بردارد ولي خطرها مهمتر از امکان های حسن استفاده از آن نيست و با انتخاب طريق عاقلانه ای بخوبي مي شود از اين خطرها نيز اجتناب نمود.

 

در1896، يکسال پس از کشف اشعه «x» بوسيله رنتگن Roentgen، هانری بکرل کشف نمود که اورانيم Uranium و همچنين ترکيبات شيميائي آن، خود بخود و بطور دائم، اشعه ای را که او در ابتدا خيال مي کرد شبيه به اشعه ايکس است، از خود صادر مي نمايد. اشعه مزبور مانند اشعه ايکس صفحه های عکاسي را متاثر نموده، از موانعي که برای نورمعمولي حاجب هستند عبور مي کند و بعلاوه وقتي به هوا و گازی در مسير خود برخورد مي نمايد خاصيت هدايت الکتريسته به آن مي بخشد.

«پير» و «ماری کوری» از صفت اخير، که حساس ترين اوصاف آن و در نتيجه آسان ترين وسيله سنجش است، همين خواص را، که آن ها را خواص راديو آکتيويته ناميدند در توريوم Thorium، يکي از اجسام معروف عصر خود، کشف نمودند. بعدا" اجسام تازه ای که تا آن زمان شناخته نشده بودند مانند پلونيومPolonium  و راديوم Radium، که قدرت راديو آکتيوشان ميليون بار بيشتر از قدرت اورانيم است، در سنگ های معدن اورانيم کشف نمودند. بزودی تفحصات پيرکوری و فيزيک دان های انگليسي مانند رادرفوردRutherford  و سدیق Soddy نشان داد که ارسال اشعه جديد با استحاله هائي همراه است.

هر جسم راديوآکتيو خود به خود به جسم ديگری، که از لحاظ خواص شيميائي با جسم اولي متفاوت است و به نوبه خود معمولا راديو آکتيو است، تبديل مي گردد. اين اجسام با عناصر راديو آکتيو، که در نتيجه تبدلات متوالي حاصل مي شوند، سه دسته مشخص تشکيل مي دهند:

دسته اورانيم، دسته توريم و دسته آکتينويم Actinium که بوسيله دبيرن Debierne کشف گرديد.

نسل پنجم دسته اورانيم، راديوم، و نسل سيزدهم آن پلونيم و نسل چهاردهم آن سرب است. که جسم اخير فاقد خاصيت راديوآکتيو مي باشد.

زمان لازم برای اينکه جسم راديو آکتيو به جسم ديگری تبديل شود نسبت به هر جسم تغيير مي کند. زمان تبديل برای نصف يک مقدار جسم راديو آکتيو ممکن است از هزارم ثانيه تا چند ميليارد سال طول بکشد. مثلا تبديل نصف وزن يک مقدار اورانيم چهار ميليارد سال و تبديل نصف يک مقدار توريم ده ميليارد سال بطول مي انجامد. در صورتي که برای تبديل نصف يک مقدار راديوم يک هزار و ششصد سال و برای تبديل نصف «رادن»، که نسل بعد از راديوم است، چهار روز وقت لازم است.

پيرکوری در 1903، بر تظاهراتي که اجسام راديو آکتيو با تشعشع خود بروز مي دهند، ملاحظه نمود که از برخورد راديوم با يکي از املاح راديوم، در ضمن استحاله، حرارت عظيمي متصاعد مي شود. حرارت مزبور ميليون ها بار بزرگتر از حرارتي است که معمولا در فعل وانفعالات شيميائي حاصل مي شود. از اين رو برای اولين بار خاصيت سطحي تبدلات شيميائي، که به شخصيت اجسام مورد فعل و انفعال تغييراساسي نمي دهد، معلوم گرديد. بعلاوه واضح شد که استحاله ها باعث تغييرات عميقي در اجسام مي گردند.

 

معنای عميق کشفيات جديد را، بدون توجه به تئوری اتميک، که کشفيات مزبور از بسياری جهات موجبات تائيد و توسعه آن را فراهم کرده، نمي توان استنباط نمود. برحسب اين تئوری، بصورت ابتدائي اش، هر عنصر شيميائي از اتم های شبيه بهم تشکيل يافته است. اتم های هر عنصربا اتم های عنصر ديگراز لحاظ جرم و خواص شيميائي متفاوت است.

سبکترين اتم ها ئيدروژن و سنگين ترين آن ها اورانيم است. فاصله بين اين دو جسم اجسامي مانند هليوم و آهن و ازت و اکسيژن و سديم و کلر و گوگرد که از قديم شناخته شده اند و جسام ديگری مانند اجسام راديوآکتيو و ايزوتوپ های آنها، که در پنجاه سال اخير کشف شده اند، قرار دارند.

طريقه های مختلف برای شمردن و وزن کردن و اندازه گيری آنها، که بي اندازه کوچک هستند، بکار برده شده و معلوم گرديده که در يک گرم ئيدروژن و شانزده گرم اکسيژن و دويست و سي و هشت گرم اورانيم، يعني در يک مولوکول گرم از هر عنصر، 6061022 دانه اتم موجود است. عدد 60611022 را عدد «آوگادرو» مي نامند. اتم های عناصر مختلف از حيث شکل و جرم با هم متفاوتند. اگر اتم ها را به شکل کره فرض نمائيم قطر اتم ئيدروژن نصف قطر اجسام آلکالن Licalin مانند سديم و پتاسيم و غيره است. برای توجه به درجه کوچکي اتم، کافي است بدانيم که در فاصله يک ميليمتر مي شود5 ميليون دانه اتم ئيدروژن را پهلو به پهلو قرار داد.

کشف راديوآکتيويته به ما اجازه داد که از سازمان داخلي اتم اطلاع حاصل نمائيم. و معلوم شد که اتم ها از يک هسته مرکزی، با بار الکتريسته مثبت، که قطر آن يک ده هزارم قطر اتم است و 99 هزارم جرم اتم در آن تمرکز يافته تشکيل شده است. هسته مرکزي مزبور از الکترون های منفي Negaton که عده آنها برحسب جنس شيميائي اتم، از يک الکترون در ئيدروژن تا 92 الکترون در اورانيم، ممکن است تغيير يابد، محاصره شده است.

جنس الکترون اتم مستقل از جنس شيميائي اتمي است که به آن منتسب است. الکترون ها کاملا بهم شبيه هستند و وزن يک الکترون تقريبا يک دو هزارم وزن يک اتم ئيدروژن است. الکترون منفي با الکترون مثبت Positon، که در 1932 کشف گرديده است، تفاوتي جز از لحاظ علامت بار الکتريک ندارد. الکترون های منفي، در تمام اتم ها وجود دارند و از سازمان اساسي ماده محسوب مي شوند. در صورتي که الکترون های مثبت در داخل ماده موجوديت گذران و موقتي دارند و در نتيجه استحاله اجباری بعضي اجسام پيدا شده، مدت کوتاهي زيست مي نمايند. بار الکتريکي مثبت در هسته مرکزی اتم ها متمرکز است. بار هسته مرکزی در اتم های اجسام، که فاقد هرگونه بار الکتريکي مي باشد، بوسيله بار الکترون های موجود در حول هسته مرکزی حنثي مي شوند. وجود بارالکتريکي مثبت يا منفي در يک جسم، منوط به کمي يا زيادی الکترون هائي است که اتم های آن جسم مي بايست در شرايط معمولي حاوی باشند.

با وجود اختلافاتي که ظاهرا از لحاظ خواص شيميائي در اتم ها ديده مي شود، امروز ما مي دانيم که تمام مواد موجود در طبيعت از دو جزء اصل و اساسي تشکيل شده اند. الکترون Electron که در ابتداء شناخته شده است و پروتون Proton يا هسته ئيدروژن که بار آن مساوی و مختلف العلامه با بار الکترون و جرم آن دو هزار برابر جرم الکترون است. به اين ترتيب اتم ئيدروژن از يک پروتون و يک الکترون نزديک به يکديگر، بعلت قوای جاذبه و دافعه ای که بين آنها موجود است تشکيل شده است و مي توان گفت که انواع ديگر اتم ها نيز در نتيجه تراکم عده ای از اتم هاي ئيدروژن تشکيل مي يابند، تفسير بالا شکل کامل عقيده ايست که يک قرن و نيم پيش «پروت»Prout ، شيميدان انگليسي، بوسيله آن وحدت ماده را توضيح داده بود. صحت عقيده پروت در سي سال قبل بطور مشخص تائيد گرديد.

اطلاعات کنوني ما از ساختمان دقيق اتم، از سال 1932 شروع مي شود که در نتيجه تفحصات بت Bothe و بکر Becker در آلمان، فردريک Frederic و ايرن ژوليو کوری Irene Joliot- Curie در فرانسه و سرجيمز چادويک Chadwick در انگلستان، نوترون Neutron کشف گرديد. نوترون، بطوری که از نامش پيدا است، از لحاظ الکتريکي خنثي است که مي شود آن را حاصل اتحاد صميمي يک الکترون و يک پروتون که بهم چسبيده اند پنداشت. جرم نوترون نزديک به جرم پروتون يا نزديک به جرم اتم ئيدروژن است و در حقيقت کمي بيشتر از اين هر دو مي باشد. از لحاظ نظريه نسبي، مقدار انرژی محتوی در نوترون، بيش از انرژی موجود در اتم ئيدروژن معمولي است. از اين رو نتيجه مي شود که نوترون آزاد، حالت ناپايداری را دارا است. مي شود حدس زد که نوترون بعلت ناپايداری در حالت آزادی، بخودی خود با ارسال تشعشعي تبديل به اتم ئيدروژن مي گردد. و بعکس، نوترون ها وقتي که به نسبت مناسبي با پروتون ها جمع شوند و هسته های اتم های غير از ئيدروژن را تشکيل دهند حالت پايداری را دارند. هسته اتم هائي که از اجتماع عده ای پروتون و نوترون تشکيل يافته اند، برای اينکه اتم خنثي ساخته شود، بايد بوسيله عده ای الکترون مساوی عده پروتون هايي که در هسته موجود است، محاصره شده باشد. به اين ترتيب از اجتماع يک نوترون و يک پروتون هسته پايداری به اسم دوتون Deuton بوجود مي آيد.

 

هر قدر در رديف عناصر، برحسب وزن اتميک آنها پيش برويم به عده نوترون ها در هسته اتم های عناصر بيشتر از عده پروتون ها افزوده مي شود. وقتي که به اورانيم، سنگين ترين عناصر مي رسيم ملاحظه مي شود که در هسته آن صد وچهل و شش نوترون و نود و دو پروتون موجود است و برای اينکه اتم اورانيم از لحاظ الکتريکي خنثي گردد لازم مي آيد که در حول هسته آن 92 الکترون پخش شده باشد.

هر نوع اتم با دو عدد مشخص شده است. عدد پروتون هائي که در هسته مرکزی اتم موجود است و بنام «عدد اتميک»، که مساوی عده الکترون های خارج هسته مرکزی اتم خنثي است ناميده شده. اين عدد بطوری که ديده ايم مبين خواص شيميائي اتم است و در نتيجه محل اتم را در طبقه بندی عناصر مشخص مي نمايد. عدد ديگر از مجموع شماره نوترون ها و شماره پروتون های موجود در هسته مرکزی اتم نتيجه مي شود.

جرم نوترون خيلي نزديک به جرم پروتون يا جرم اتم ئيدروژن است. جرم هر اتم نسبت بجرم اتم ئيدروژن خيلي نزديک به مجموع اجرام عده پروتون ها و نوترون هائي است که هسته مرکزی آن دربردارد. حاصل جمع مزبور، که هميشه عدد کاملي است، «جرم اتميک» ناميده شده است.

جرم اتميک برحسب نظريه وحدت ماده، مساوی عده اتم های ئيدروژني است که از تمرکز آن ها، اتم مزبور بوجود مي آيد. از تمرکز دو اتم ئيدروژن اتم  دوتريوم، و از تمرکز چهار اتم ئيدروژن اتم هليوم، و از دوازده اتم ئيدروژن اتم کربن، و از چهارده اتم ئيدروژن اتم ازت، و از شانزده اتم ئيدروژن اتم اکسيژن و بالاخره از تمرکز دويست و سي و هشت اتم ئيدروژن اتم اورانيم بدست مي آيد.

تجربه ثابت کرده است که غير از اتم ئيدروژن، جرم هر اتم با تقريبي کمتر از صدم، مساوی است با حاصل ضرب عدد «جرم اتميک» آن در جرم اتم ئيدروژن؛ يعني مساوی است با جرم عده اتم ئيدروژن هائي که تمرکز آنها موجب تکوين آن اتم مي گردد.

از نظر بيان اينرسي انرژی * نتيجه مي شود که محتوی انرژيک اتم کمتر از مقدار انرژی محتوی مجموع اتم های ئيدروژن است که تمرکز آنها باعث تکوين اتم گرديده است. تفاوت جرم اتم و جرم مجموع عده ئيدروژن های لازم، در حين تکوين بصورت انرژی تشعشعي از آن خارج مي گردد.

به هر عده معيني از پروتون، که شخصيت شيميائي اتم را تعيين مي کند، مي توان بمنظور ساختن هسته پايدار اتم، عده ای نوترون اضافه نمود. اتم های ساخته شده مي توانند انواع مختلفي داشته باشند. انواع مختلف اتم مزبور از لحاظ خواص شيميائي کاملا شبيه بهم هستند و عدد اتميک آنها ) که مساوی است با عده پروتون های موجود در هسته و يا مساوی است با عده الکترون هائي که در حول هسته اتم خنثي قراردارند( که مشخص خاصيت شيميائي اتم است، با هم مساوی ولي جرم اتميک آنها ) مساوی حاصل جمع اجرام نوترون ها و پروتون یهای موجود درهسته مرکزی) بعلت تفاوت نوترون های موجود در هسته مرکزی با يکديگرمتفاوتند.

 راه توده

اغلب عناصری که در طبيعت وجود دارند انواع مختلف الوزن Isotopes مي باشند. انواع مزبور برای بعضي از عناصر، مانند قلع و جيوه ممکن است تا ده نوع برسد. اورانيم، سنگين ترين عناصر، هم مخلوطي از انواع مختلف است.

تحقيقات جديد در استحاله ها، وجود هسته های موقتي و کم و بيش ناپايداری را نشان مي دهد. هسته های ناپايدار مزبور با وجودی که عده پروتون ها و نوترون های آنها ثابت است، از لحاظ انرژيک با هم متفاوتند.

هسته های اورانيم و توريم و اتم های راديو آکتيو که مابين اين اجسام و سرب مي باشند در وضع بغرنجي قرار دارند و ساختمان اين قبيل هسته ها بخودی خود به وضع های جديدی تبديل مي گردند. تبديل حالت هسته های مزبور هميشه با انقطاع قسمت هائي از هسته و صدور انرژی بشکل «انرژی سينتيک» قسمت های جدا شده و ارسال انرژی تشعشعي شبيه به اشعه x ) اشعه گامای اجسام راديو آکتيو( همراه است.

اجسام راديو آکتيو طبيعي بخودی خود بدون دخالت يک عامل خارجي، از خود الکترون های منفي )اشعه بتای اجسام راديو آکتيو( و هسته های هليوم يا هليوم ) اشعه آلفای اجسام راديو آکتيو(  که هسته های پايداری هستند خارج مي نمايند.

هر وقت يکي از نوترون های هسته به يک پروتون و يک الکترون تقسيم گردد، يک الکترون از هسته مزبورخارج مي گردد و نوترون به پروتون، که از حيث وزن تقريبا مساوی نوترون است، تبديل مي شود. در نتيجه وزن اتميک بدون تغيير مي ماند. ولي بر عدد اتميک يک واحد اضافه مي گردد. در ورد صدور ذره a هسته اتم جسم راديو آکتيو، دو پروتون و دو نوترون از دست مي دهد. در نتيجه اين عمل از وزن اتميک اتم، چهار واحد و از عدد اتميک آن، دو واحد کاسته مي شود. در هر دو حال، چه در مورد صدور ذره «بتا» و چه در هنگام صدور ذره «آلفا»، در خاصيت شيميائي اتم راديو آکتيو تغييراتي حاصل نمي گردد. زيرا در حال اول يعني در مورد صدور «بتا»، استقرار حالت جديد تعادل، متضمن افزايش يک الکترون بر عده الکترون های حول هسته مرکزی اتم، و در حال دوم يعني در مورد صدور «آلفا»، استقرار حالت تعادل جديد، مستلزم نقصان دو الکترون از عده الکترون های موجود در حول هسته مرکزی اتم راديو آکتيو مورد آزمايش است. تجريه، تفسيرهای بالا را با کمال دقت تائيد مي نمايد. بخوبي آشکار مي شود که استحاله ها  در نتيجه تغيير هسته مرکزی اتم صورت مي گيرد و انجام شدن آن با دخالت پروتون ها والکترون ها و نوترون ها صورت پذيراست. بعلاوه در استحاله ها مقدار زيادی انرژی که با انرژی فعل و انفعالات شيميائي ) که در آنها فقط مداخله الکترون های حول هسته مرکزی ضروری است( غير قابل مقايسه است، دخالت مي نمايند.

واضح است که استحاله های خود بخودی اجسام راديو آکتيو تنها مربوط بوضع داخلي هسته مرکزی آنها است؛ و تغييرات خارجي از قبيل تغيير درجه حرارت يا افزايش فشار يا واقع بودن در ترکيب های مختلف شيميائي، مانع از انجام شدن استحاله طبيعي اجسام مزبور نمي شود. زيرا تغييرات اخير قط در خارج از هسته مرکزی به الکترون های موجود در حول هسته مرکزی مربوط است و موجبات هيچگونه تغييری را در هسته مرکزی اتم فراهم نمي نمايد.

 

کشف راديو آکتيويته مصنوعي نتايج فراواني داشته است. درعرض چند سال با بمباران کردن هسته های موجود در طبيعت، بوسيله پروتون و دتن و هليون و نوترون، توانسته اند بيش از هفتصد نوع جديد اتم راديوآکتيو بدست آورند. بعضي از اين انواع موارد استعمال علمي مهمي دارند و مي توانند بخوبي بجای اجسام راديو آکتيو طبيعي مورد استفاده قرارگيرند.

نمونه ای از اعمال هسته ای که امروز بسيار مهم است و از آن در مورد بمب اتمي استفاده مي شود که ما موظفيم استعمال آن را در جاده سودمندی بياندازيم، عمل نوترون بر روی بعضي از هسته های اورانيم است.

همانطوری که بي احتياطي يک سيگارکش ممکن است جنگي را آتش بزند، آيا استحاله ای که در بمب اتميک يا در استحاله ای که در «سوپر سانترال» حرارتي آينده، که مقداری اورانيم را به عوض ذغال و مازوت مصرف مي کند، آغاز مي شود، نمي تواند باعث انفجار کره زمين ما گردد؟ ما مي توانيم با کمال اطمينان به اين سئوال جواب منفي بدهيم. برای استحاله هائي که ما در شرايط فعلي بوجود مي آوريم چنين جنگلي وجود ندارد.

موادی که برای احتراق و استحاله در اجاق های جديد بکار برده مي شوند نمي توانند احتراق و استحاله خود را به اجسام مجاور خود و به موادی که زمين ما ازیآن ساخته شده است منتقل نمايند. همانطوری که وقتي ذغال در اجاقي مي سوزد نمي تواند باعث احتراق آجرهائي که با آن ساخته شده است گردد. نسبت اورانيومي که در اجسام مجاور وجود دارد بسيار ضعيف است و به اين دليل نمي تواند باعث انتشار استحاله گردد. شناسائي جرم اتميک به ما نشان مي دهد که قسمت اعظم اتم هائي که کره زمين ما را تشکيل داده اند بعلت ضعف انرژی قوی در آن ها بحدی پايدارند که استحاله آن ها نه تنها موجب صدور انرژی نمي گردد بلکه بعکس استحاله آن ها مستلزم استعمال انرژی های خارجي است. بنابراين هيچ گونه مصيبتي، اقلا از نوعي که مورد بحث ماست، وجود ندارد.

 

تنها مصيبتي که بايد از آن ترسيد استعمال اختياری امکانهای جديد بمنظور خرابي و ويراني است و اين وظيفه ماست که مانع ازیآن شويم و تکنيک استحاله ها را بسوی بهبودی دادن به سرنوشت انساني هدايت نمائيم. از اين رو استحاله که قدرت بي حد و حصری را دراختيار ما مي گذارد خدمت مهمي را مي تواند انجام دهد.

پيش از جنگ، قبل از آنکه وضع تحقيق علمي از لحاظ استعمال آن تغيير پذيرد، ژوليو کوری ساختن مراکز حراتي مخصوصي را پيش بيني نمود که هر يک از آن مراکز صد هزار کيلو وات بطور دائم توليد نمايند. و ساليانه فقط يک تن اورانيم، بعوض سه ميليون تن ذغال يا مازوت لازم برای سوخت مراکزی که با توربين های بخار فعلي مجهزند، مصرف کنند.

اين قدرت بيش از يک دهم تمام قدرت هائي است که امروز بوسيله کليه کارخانه های الکتريکي و آبي و حرارتي در فرانسه وجود دارد. بطوری که تمام مصرف الکتريکي کشور فرانسه در سال بوسيله استحاله کمتر از ده تن اورانيم و مقداری که بوسيله يک واگن مي شود حمل نمود تامين گردد. به آساني مي توان حساب نمود که نيروئي در اختيار هر يک از ساکنين فرانسه گذاشته شده است و بشکل مکانيکي مصرف مي گردد، معادل کاری است که ده آدم قوی هيکل انجام مي دهند.

اين آزادی مادی موجبات آزادی معنوی را فراهم مي سازد. کم شدن کار انساني باعث مي گردد که فرهنگ در طبقات وسيعي توسعه يابد. و با توسعه فرهنگ ماشين های دقيق تر و مهم تری ساخته خواهد شد و ماشين های مزبور بنوبه خود از زحمت انساني بيشتر خواهد کاست.

امروزبرای عملي کردن تکنيک جديد و راه انداختن ماشين های دقيق، معلومات و اطلاعات بيش از پيش عالي تری برای هر فردی از اجتماع و بنفع تمام اجتماع، به منظور فهم بيشتری از سازمان جهان و قوانيني که بر طبيعت و انسان حکم فرماست، ضروری است. »

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                               بازگشت