راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پیام های شما

و پاسخ های راه توده

 

ج-  فیلترینگ درایران هر روز توسعه بیشتری پیدا می کند. فکری برای ارسال روزانه مطالب سایت توسط emailکنید.

 

راه توده: دوست عزیز برای خاتمه بخشیدن به فیلترینگ از ما کاری ساخته نیست اما همانگونه که آقای روحانی در سخنرانی اخیر خویش در باره ارتباطات گفت، این در بر این پاشنه نمی تواند زمانی طولانی بچرخد. با تکنولوژی تاکنون هیچ قدرتی نتوانسته بجنگند و در برابر آن مقاومت کند. کمی صبر باید داشت و پایداری و ممارست تا این دوران نیز پشت سر گذاشته شود. درباره ارسال مطالب راه توده از طریق ایمیل نیز با کمال معذرت ما چنین سیستمی را نداریم و بنای آن را هم نداریم. فعلا از فیلتر شکن ها استفاده کنید.

 

----------------

بلبل- در باره سرمقاله راه توده 453 با عنوان " از روحانی طلبکار نباشیم- خود وارد صحنه شویم!" این نکات به نظر من رسیده است:

 

روشن است که در بطن گفتگوها و روند برقراری رابطه بین آمریکا و رژیم ولایی، آنچه در شرف تکوین است، تضمین کنندة بقا و تداوم دیکتاتوری حاکم است. به عبارت دیگر، آمریکا در شرایطی که توانسته است اقتصاد ملّی کشور ما را در چنبره تحریم‌های مالی به اسارت در آورد، حاضر شده است در تعامل با دیکتاتوری ولایت فقیه، عناصر سیاست خود را در منطقه بازچینی کند. امتداد منطقی همزیستی آمریکا با رژیم ولایی این است که آمریکا گزینه جدید خود در منطقه را بر اساس نقش و جایگاه جدید و مشخصی که برای عملکرد رژیم ایران در نظر گرفته می‌شود تعیین کند. از این‌رو به نظر می‌رسد که آمریکا پروژه‌های ”آلترناتیوسازی“ را برای ”تغییر رژیم“ به کمک طیفی از نیروهای سیاسی ایرانی به بهانه ”کمک‌های بشردوستانه“ و بردن دموکراسی، حداقل در مقطع مشخص کنونی کنار گذاشته است. به ‌درستی می‌توان گفت که این زمین‌لرزه بزرگی است که صحنه سیاست در ارتباط با معاملات رژیم ولایی و آمریکا را برای بخش‌هایی از نیروهای سیاسی کشورمان به‌کلی زیرورو کرده است. روشن است که در این شرایط، دلیل عینی برای تداومِ فعالیت بخش‌هایی از اپوزیسیون که زیر پوشش "دموکراسی– حقوق بشر" و با تبلیغات پُرسروصدا قرار بود با بهره‌گیری از امکانات مستقیم یا غیرمستقیم دولت‌های غربی و منطقه‌ای تغییری در ایران ایجاد کنند، دیگر وجود نخواهد داشت. آمریکا به‌صورتی بسیار حساب‌شده و با استفاده از تحریم‌های دخالت‌جویانه توانسته است بر روند تغییرهای ناگزیر در روبنای سیاسی کشور ما تأثیرهای معیّنی بگذارد. دولت آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا به طور عمده و در عمل بر نتیجه یکی از غیردموکراتیک‌ترین انتخابات (خرداد ۱۳۹۲)، یعنی روی کار آمدن دولت "تدبیر و امید" روحانی صحّه گذاشته‌اند. جالب توجه آنکه "رهبری" و دستگاه ولایت و اکبر رفسنجانی نیز این انتخابات را دموکراتیک اعلام کردند.

فرایند کنونی شکل‌دهی روبنای سیاسی ایران در پی انتخابات خرداد ۱۳۹۲ در پیوند تنگاتنگ با گفتگوهای محرمانه‌ای است که از مدت‌ها پیش بین آمریکا و رژیم ولایی آغاز شد. بازچینی عناصر سیاست نوین آمریکا باعث تقویت مواضع و فرادستی جناح‌های سیاسی و بخش‌هایی از سرمایه‌داری ایران شده است که از هواداران سرسخت " تعدیل"های اقتصادی و پیوند با "بازار آزاد" در چارچوب سرمایه‌داری جهانی‌اند. تبلور نهایی فرایند شکل‌دهی روبنای سیاسی و ادامه تغییر توازن قوا موجب تسریع رشد و انباشت عظیم سرمایه‌های متعلق به بورژوازی کمپرادورِ نوپا خواهد گشت و روبنای سیاسی را هرچه بیشتر و سریع تر به سوی سیاست‌های راستگرایانه ضدملّی در زیر سایه دیکتاتوری ولایت فقیه سوق خواهد داد. اکثریت غالب جناح‌های کلیدی در هرم قدرت رژیم ولایت فقیه، از جمله منتقدان ماورای راست، تندرو و دیگر نحله‌های رقیب " دولت تدبیر و امید"، از لحاظ ذهنی و نظری و نیز در عمل (یعنی شکل بهره‌بَری‌ مادّی آنها در اقتصاد سیاسی کشور) گرایش‌های راستگرایانه به سمت "اقتصاد بی‌نظارت" دارند (منجمله سپاه، باند احمدی نژاد و اصولگرایان در کل). لذا این طیف نیروهای راستگرا نیز به‌زودی تحت تأثیر نیروی جاذبه انباشتِ سرمایه‌های کلان وابسته قرار خواهند گرفت و خواسته یا ناخواسته، به میزان‌های گوناگون، در فرایند دگردیسی به سوی بورژوازی وابسته (کمپرادور) کشیده خواهند شد.

توجه به این رابطة وحدتِ دیالکتیکی منافع جناح‌های کلیدی بسیار پُراهمیت است، زیرا نشان می‌دهد که چگونه فرایند بازچینی عناصر سیاست آمریکا در منطقه و تعامل با رژیم ولایی، در حالی که اقتصاد ملّی ایران به اسارت گرفته شده است، همزمان موجب تقویت پیوند اُرگانیک میان این جناح‌ها و تشدید رودررویی آنها بر سر منافع مادّی شده است. بر اساس این تحلیل است که حزب تودة ایران از همان ابتدای مطرح شدن ریاست جمهوری حسن روحانی در خرداد 1392، قاطعانه با این نتیجه‌گیری که باید از دولت یازدهم در برابر جناح‌های تندرو و اصولگرا دفاع کرد مخالف بوده است. به اعتقاد ما، در شرایط مشخص کنونی، حتّی گزینة بین ”بد و بدتر“ نیز مطرح نیست و نخواهد بود، و بازچینی و تقسیم منافع مادّی، دیر یا زود و به اقتضای تداوم رژیم ولایی، می‌تواند باعث بازچینی درجة نفوذ سیاسی مجموعة جناح‌های قدرت در هرم قدرت رژیم ولایی گردد. اگرچه در حال حاضر جزئیات دقیق و برآمد این بازچینی درونی نیروها و جناح‌ها و جایگاه آنها در روبنای سیاسی را نمی‌توان به صورت دقیق پیش‌بینی و بیان کرد، ولی به‌درستی می‌توان گفت که این روندی است ناگزیر، و آنچه روند تحولات سیاسی کشور را رقم خواهد زد، شکل و شدّت رقابت میان این نیروها و جناح‌ها برای کسب جایگاه بهتر و بالاتر و حداکثر قدرت در اقتصاد سیاسی‌ای است که ”ثروت‌اندوزی خصوصی“ محور آن است.

نیروهای پیشرو و ترقی‌خواه کشور باید به این مسئله توجه داشته باشند که این بازچینی عناصر سیاست آمریکا در منطقه، به معنای تداوم رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه و گسترش و تعمیق الگوی اقتصادی نولیبرالی در ایران است، الگویی که آگاهانه و عامدانه بی‌عدالتی اجتماعی را برای تأمین منافع لایه‌های فوقانی جامعه دامن می‌زند. ما معتقدیم که در شرایط کنونی، دفاع از حق حاکمیت ملّی و مبارزه علیه دیکتاتوری برای گذار به دموکراسی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. از این‌رو، مبارزه برای حاکمیت ملّی و مبارزه در راه دموکراسی و عدالت اجتماعی در مسیرِ پیشِ رو، اجزای جدایی‌ناپذیر مبارزة عمومی نیروهای ترقی‌خواه و میهن‌دوست کشورند.

 

راه توده- دوست عزیز، آقای بلبل – شما ابتدا سرمقاله راه توده شماره 453 را عینا برای ما باز نویسی کرده اید و سپس مقاله ای را که در بالا عینا نقل کردیم. اما ننوشته اید که مقاله دوم را از کجا کپی کرده و برای ما ارسال داشته اید؟ خودتان نوشته اید؟ یا از نشریه نامه مردم برگرفته و برای ما فرستاده اید.

بهر روی، آنچه که برای ما ارسال داشته اید حتی با آن که مهر نامه مردم در پای آن نیست، نثر و اصطلاحات و نگرش نامه مردم است که بنظر ما ربطی به مشی تاریخ و نگاه همیشگی حزب توده ایران به تحولات جامعه ندارد و یکی از درگیری های ما با نامه مردم نیز همین است. بازچینی و یا ورچینی و تکرار پشت سر هم "رژیم ولائی" کدام گره ذهنی مردم را برای درک عمیق تر از آنچه در جامعه می گذرد باز می کند؟ تمام این صغرا کبرا ها برای توجیه تحریم انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و مخالفت با روحانی است که از بیم همسوئی کامل با راست ترین جناح های حاکمیت که علیه دولت توطئه می کنند، با صراحت ننوشته اید و یا ننوشته اند ما نیز مانند احمد جنتی و احمد خاتمی و مصباح یزدی و باند احمدی نژاد و بقیه این طیف مخالف روحانی هستیم! خب این را رک و راست بگوئید دیگه!

آنچه که درباره انگیزه امریکا نیز مدعی شده اید با واقعیت همخوانی ندارد همچنان که تثبیت دیکتاتوری که ما هم می کوشیم تثبیت و گسترده نشود، ربطی به حمایت امریکا از این دیکتاتوری ندارد. اینها حرف هائی است که بوی سالهای نوجوانی و جوانی را در مهاجرت و بدور از ایران سپری کردن و باصطلاح در باغ حوادث ایران نبودن است!

----------------

منصور بهمنی- سلام

 

در مقاله"بخت بد آقای خمینی ستایش او توسط حکومت کنونی است"به نقش شخصیت ها اشاره شده و ازجمله گفته شده"در حالیکه انقلاب ایران بدون سه چهره خمینی، بازرگان و کیانوری قطعا به راهی دیگر با شکل و محتوایی دیگر می رفت." اگر واقعاً نقش شخصیت ها در تاریخ چنین اهمیتی دارد که میتواند محتوای یک انقلاب را تغییر دهد، در آنصورت ترور هم میتواند همین نقش را داشته باشد و میتواند محتوای یک جنبش را تغییر دهد. آیا تناسب نیروها در جامعه تعیین کننده محتوای یک جنبش است که به تبع آن در شخصت هاتبلور پیدا میکند؟ یا برعکس؟

آیا ترور شخصیت هایی نظیر زنده یاد کیانوری برای ضد انقلاب کار مشکلی بود؟ مطمئناً خیر. ضد انقلاب هم بدرستی میداند که آن موقع تفکری که کیانوری سمبل آن بود، جریان مسلط بر حزب  و نیاز آن لحظه انقلاب بود و در صورت حذف کیانوری،توسط سایرین ادامه مییافت کمااینکه هم اکنون نیز راه توده بدرستی ادامه دهنده همان راه است.

 

راه توده- دوست گرامی آقای بهمنی. نه تاثیر ترور را باید مطلق کرد و نه نقش توازن نیروها را. طبیعی است که ترور هم بخشی از تاثیر گذاری روی روند رویدادها و تغییر توازن نیروها در یک جامعه انقلاب کرده و از انقلاب بیرون آمده است. ما در آن مقاله ای که شما اشاره کرده اید، کوشیده ایم این سه شخصیت را سمبل سه جریان اجتماعی نشان بدهیم که فکر می کنیم موفق نیز بوده ایم. شما تردید دارید که اگر موج ترور و انفجارهای مجاهدین خلق و گروه فرقان نبود و اگر موج اعدام ها نبود و اگر جنگ ایران و عراق نبود، مسیر انقلاب به گونه ای دیگر طی میشد؟ شما تردید دارید که اگر لنین ترور نشده و از صحنه سیاسی روسیه و انقلاب اکتبر کنار گذاشته نشده بود، مسیر انقلاب اکتبر می توانست به فاجعه فروپاشی اتحاد شوروی نیانجامد؟ این فقط یک نمونه است. جنگ داخلی در روسیه پس انقلاب اکتبر در قفقاز نیز بخش دیگری از آنست و دهها دلیل و نشانه دیگر.

در مورد ایران نیز همینگونه است.

----------------

غ. اعظمي-  درود به رفقای راه توده. با عرض خسته نباشید. بخاطر وسعت کار باز هم اشتباهاتی در متن مطالب هست. بویژه که گاه روسیه و سوریه را جابجا می نویسید.

ضمنا ماهر عبدالحفیظ” که اکنون توانسته رسما خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری سوریه کند متولد ۱۹۶۸ در شهر حلب است و از سال ۱۹۸۴ تاکنون عضو حزب کمونیست سوریه می باشد. او از نظر قانونی باید 35 امضاء از نمایندگان مجلس روسیه بگیرد تا بتواند رسما نامزدی اش اعتبار قانونی پیدا کند.

 

راه توده- دوست گرامی آقای اعظمی. از اطلاعاتی که درباره ماهر عبدالحفیظ نوشته اید تشکر می کنیم. در باره اشتباهات نیز بخشی از آن ناشی از انبوه مطالب است. مطالب را علاوه بر نویسندگان آنها، سه دوست و همکار راه توده باز خوانی می کنند. خب. از زیر چشمشان در می رود. این مسئله خاص راه توده نیست. در تمام مطبوعات و سایت های خبری و خبرگزاری های ایران نیز شما به کرات با این اشتباهات تایپی و گاه دیکته ای روبرو می شوید. درحالیکه امکانات و نفرات موظف آنها برای ویراستاری و بازخوانی به مراتب بیشتر از راه توده است.

بهرحال چشم. توصیه می کنیم با دقت بیشتری مطالب را ویراستاری کنند.

----------------

بهرام آذری آمونیایی- سلام به دست اندرکاران سایت پرمحتوا و خواندنی راه توده .امیدوارم عافیت داشته باشید. من از فعالان چپ در افغانستان هستم و همه روزه از سایت شما دیدن میکنم. هدف از این ایمیل ام این بود که ما به کتاب "بازی شیطانی" که از سوی شما ترجمه و نشر شده است، خیلی نیازمندیم. اگر ارسال آن رایگان باشد، لطفن یک نسخه ی پی دی ایف آنرا به ایمیل من بفرستید. از زحمات تان تشکر میکنم.

بادرودهای رفیقانه

بهرام آذری آمونیایی، کابل

 

دوست گرامی آقای بهرام آذری آمونیائی- کتاب بازی شیطانی بصورت کامل حتی پیش از چاپ و انتشار آن در راه توده منتشر شده است که ما لینک آن را برای شما ارسال می کنیم تا خود آن را چاپ کنید و بخوانید و احتمالا در اختیار دوستانتان قرار بدهید.

http://www.rahetudeh.com/rahetude/baziye-sheytani/html/aghaz-baziye-sheytani.html

سلام ما را به همه رفقا برسانید.

----------------

م- س- سلام.

 در مورد مطلب شما که در باره نظرات آقای طبری در مورد آقای خامنه ای چند سوال داشتم :

1- آیا  آقایان طبری، کیانوری و ... همانند آیات الهی می باشد که هر چیزی را که در گذشته گفته اند بایستی  به آن ایمان بیاوریم و بدون چون و چرا بپذیریم؟

2- آیا بنظر شما یک فرد بویژه اگر مدیر باشد در طول زمان همانند یک سنگ تغییر ناپذیر است و فشارهای عظیمی که از سوی سازمانهای زیرمجموعه ای که دارای اعتقادات و منافع متفاوت و گاه متضاد هستند و بر وی وارد میشود تاثیری در دگرگونی و نقش پذیری وی ندارد ؟

3- نشریه شما مروج نظریه که بر که می باشد . آیا این نظریه  نا امیدی را در  تاثیرگذاری بر روی نیروهای موثر اجتماعی ترویج نمی دهد؟ آیا باور به همین نظریه باعث بی پناهی و بی اعتباری یک نهاد موثر اجتماعی یعنی دربار در نزد نخبگان کشورمان نگردید؟ آیا باور به همین نظریه باعث استفاده نیروهای ارتجاعی و استعماری از این نهاد مهم در 28 مرداد 1332  و وارد شدن ضربات وحشتناک طی دورانی طولانی به کشورمان  نشد؟ با توجه به زندگی کردن در داخل کشور از ارسال نام معذور می باشم.

 

راه توده- دوست عزیر. آقای م. س. اشکالی دارد که شما هم بدانید که شخصیتی مانند زنده یاد طبری، چه نظری در باره آقای خامنه ای داشته است؟ این که این نظر درست بوده یا غلط بود را شما با معیارها و شناخت خودتان از عملکرد دو دهه اخیر آقای خامنه ای سنجش کنید و هر نتیجه ای که مایل بودید بگیرید، اما از دیگران نخواهید که نظری – هرچند مربوط به دو دهه پیش- را منتشر نکنند.

ما هم مانند شما اعتقاد نداریم که انسان ها مانند سنگ و مانند مجسمه اند و تغییر نمی کنند. اما باید دید این تغییر در کدام جهت است. عکس آن شناختی که ما از آنها داشته ایم و یا درجهت تکامل آن؟

مسئله نبرد که بر که  را هم که مطرح فرموده اید بنظر ما درست درک نکرده اید. این نظریه بر افراد متکی نیست. مثلا نبرد آقایان خامنه ای با رفسنجانی نیست. بلکه نبرد بر سر گرایش های اجتماعی و طبقاتی افراد است که بازگو کننده و بازتاب دهنده تمایلات و نیازهای اقشار و طبقات اجتماعی است.

متاسفانه شما این نظریه را برده اید به زمان شاه و دربار او و سرانجامی که پیدا کرد. نه دوست عزیز. کمی که در تاریخ معاصر کنکاش کنید متوجه می شوید که همه نیروهای سیاسی اعم از حزب توده ایران و ملیون ایران و حتی بخش هائی از روحانیون ( حتی خود آقای خمینی به شهادت سخنرانی هایش) بسیار کوشیدند شاه را از مسیری که می رفت باز گردانند. حتی تا ابتدای سال 57 صحبت سرنگونی او نبود بلکه صحبت تشکیل یک جبهه علیه دیکتاتوری او بود. بنابراین صحبت از بی پناهی و بی اعتباری یک نهاد – دربار و یا بیت رهبری- نیست. صحبت از تبدیل این نهادها به دژ استبداد و حکومت فردی و تن ندادن به هیچگونه اتحاد و جبهه است. حکومت فردی که کاری با جبهه و اتحاد ندارد!

----------------

بوران -

نوشته اید: در مورد فلسطین، نقش رهبر جمهوری اسلامی در تشویق و حتی تحریک برای تقسیم این کشور به دو بخش تحت حاکمیت حماس و حاکمیت جنبش آزادیبخش فلسطین یک اشتباه استراتژیک بود که به نفع اسرائیل تمام شد. در مورد عراق و افغانستان نیز همین است. یعنی کشیده شدن عراق به جنگ شیعه و سنی و تیرگی روابط ایران با تمام کشورهای خلیج فارس و در افغانستان سیاست دو سویه میان دولت کابل و طالبان افغانستان. نشستن روی دو صندلی که سرانجام هر دو آنها از زیر پای ایران کشیده خواهد شد."

 فکر نمی کنید تقسیم فلسطین به رهبر ربطی ندارد. شاید حمایت از گروهها حتی در لبنان هم درست باشد ولی آرزوی تقسیم داشتن و در آن دخالت کردن به رهبرربطی ندارد. به هر حال هجوم نظامی آمریکائی ها و دوستان جنگ طلبشان رهبریت را وادار می کند برای تقویت نیرو های نظامی کشور دستوراتی بفرمایند.  امکان ندارد شبی کنگره آمریکا برای ایران و مردمش نقشه نکشد رهبر که نمی تواند ساکت باشد. دوم از  اینکه بعضی از سیاست ها نادرست بود هم ممکن است باشد و این خطا ها در عصر تجاوزات نظامی آمریکائی ها  اجتناب نا پذیر است و نباید صورت گیرد.  و ما هم با ان مقابله می کنیم.

 

راه توده- آقای بوران گرامی- دوبار سلام که یکبار آن به جای شما که یادتان رفته بود. دوست عزیز صحبت در آن مقاله بر سر حمایت از حماس و اعلام استقلال آن در بخشی از خاک فلسطین بود. صحبت از سخنرانی های آقای خامنه ای در انتقاد توام با هتاکی به جنبش آزادیبخش فلسطین و ستایش حماس و آوردن رهبران آن به ایران و ملاقات و کمک مالی دادن و .... اکنون مشخص شده که اسرائیل هم دقیقا طرفدار همین جدائی در فلسطین بوده است. ما این را یک سیاست اشتباه ارزیابی و اعلام کردیم.

درباره توطئه های امریکا، بهتر آنست که نهادهای قانونی و مردمی مملکت تصمیم بگیرند نه این که رهبر در خفا تصمیم بگیرد که مثلا با امریکا چنین رفتاری داشته باشد و یا چنان رفتاری. همین مسئله در باره ارتباط با حزب الله لبنان هم مطرح است. یعنی از روی سر مجلس و قوه مجریه و هر نهاد انتخابی دیگری تصمیم گرفتن و بودجه های محرمانه را در جهت سیاست هائی که شاید امروز درست باشد و فردا غلط مصرف کردن است. شاه هم همین کار را می کرد. حتی در باره همین لبنان و امام موسی صدر و یا حوزه های نجف و در عین حال کمک مالی به پادشاه معزول اسپانیا و شاه ساقط شده افغانستان که در ایتالیا برایش شاه خانه خرید. مردم از هیچکدام این مسائل خبر نداشتند تا آن که خاطرات اعلم وزیر دربار شاه منتشر شد. آن هم بعد از سقوط شاه. ما می گوئیم این نوع سیاست ها و ولخرجی ها ی پشت صحنه تکرار همان تصمیمات شاه است حالا به دلائل دیگری و اهدافی دیگر اما شیوه یکسان است و غلط.

 

----------------

احمدنیاسری-  رفقای عزیزخسته نباشید. چند سئوال:

1- درمورداوضاع نیجریه وعوامل موثردرآن ،به نظرمی رسد مطلب جامعی درج شود.

2- درموردکاندیداهای سوریه ورزومه آنها انتظارمطلب ومقاله ای داریم.

3- نظرتان درمورد شرکت ژنرال سیسی درانتخابات مصرچیست؟

4- کتابی به نام «تخت پولاد» درحدود200صفحه را میخواستیم برای شما ارسال کنم تا درصورت صلاح دید بصورت چند بخش منتشرنمایید. آیا با ارسال آن موافقید یا خیر؟ درصورت مثبت بودن نیاز به راهنمایی داریم که پس ازاسکن کردن آن از چه طریق و چگونه می شود آن را ارسال کرد؟

موفق وپیروز باشید در راه خدمت به مردم ستمدیده ایران.

 

راه توده- دوست گرامی. درباره نیجریه به روی چشم. شاید در همین شماره راه توده مطلبی منتشر شده باشد. در باره سوریه و انتخابات مصر هم به روی چشم. به دوستان مترجم توصیه می کنیم. در باره کتاب تخت پولاد که متاسفانه درباره محتوای آن چیزی ننوشته اید، شما می توانید آن را اسکن کرده و به آدرس راه توده که در پائین صفحه اول نشریه درج شده ارسال فرمائید.

 

راه توده- دوست گرامی آقای "هادی صداقت" نامه شما را با تائید سردبیر بصورت مستقل در همین شماره راه توده منتشر می کنیم.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  456     اول خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت