راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تفنگ بدستان

در خدمت

خوانین کردستان

علی گلاویژ ( 54)

 

 

 

بخش عمده دستگاه جبر حکومت عشیره ای نیروی مسلح عشیرت بود. هر عشیرتی از طرفی به علت تعهد ناشی از اصول تیول جنگی و مالیات جنگی و از طرف دیگر طبق نیازمندی های اجتماعی – سیاسی خود همیشه دارای یک نیروی مسلح بود. مثلا در آغاز قرن 19 فقط دو عشیرت گوران و کلهر در حدود 8 هزار سوار مسلح داشتند که نصف آن زیر فرمان مهدی خان رئیس عشیرت کلهر بود. در همین دوران تعداد نیروهای مسلح مصطفی بیگ حکاری رئیس عشیرت حکاری به 40 هزار نفر می رسید. گرچه در ابتدا دولت عثمانی و بعد دولت ایران به منظور اجرای "اصلاحات" دست به "تنظیمات" زدند و از آن جمله در تجدید اصول ایجاد نیروهای مسلح خود کوشیدند، ولی همان طور که شرح داده شد، از آنجا که سطح رشد اجتماعی – اقتصادی دو کشور امکان نمی داد، به ویژه در ایران این "اصلاحات" بیشتر نیم بند بود و نیمه کاره ماند، نیروهای مسلح عشیره ای در سرتاسر قرن 19 در نهایت توانایی به موجودیت خود ادامه می دادند. مثلا در جریان قیام شیخ عبیداله شمزینی علیه استبداد قاجاری در سال های 1881- 1880 (1260- 1259)، فقط در ولایت ساوجبلاغ مکری (مهاباد امروز) تعداد نیروهای مسلح قادر آقا، فیض الله بیگ، محمد آقای مامش، گلابی آقای دیبوکری، عثمان آقا و خدر آقای گورک، خان باباخان و دیگر سران عشایر ولایت مذکور از 7 هزار نفر تجاوز می کرد.

 

گرچه با انقلاب مشروطه پدیده تاریخی نیروهای مسلح فئودالی اصولا رو به افول نهاد، ولی این افول در یک سال و دو سال انجام نگرفت و نهاد سنتی و دیرپای مذکور تا مدت زمانی اینجا و آنجا به حیات خود ادامه می داد. مثلا در آغاز قرن 20 سه عشیرت بزرگ منطقه کرمانشاه، یعنی گوران ها، سنجابی ها و کلهرها می توانستند در حدود 3 هزار نفر نیروی مسلح تجهیز کنند. در همین ایام عشیرت منگور دارای قریب 4 هزار سوار مسلح بود و غلامرضا خان والی پشتکوه می توانست 1200 نفر سوار را با پرداختن حقوق و هم چنین 2 هزار نفر پیاده را مسلح کند. در این مورد نمونه های فراوان دیگر می توان آورد.

 

نیروهای مسلح عشیره ای حداقل به سه هدف که با هم پیوند ارگانیک داشتند خدمت می کردند. اولین هدف، تامین حاکمیت و سلطه عشیرت بر روی توده های وسیع کشاورزان و دامداران بی زمین و بی مرتع بود. هدف دوم، مقاومت در برابر دولت مرکزی به منظور حفظ استقلال نسبی محلی عشیرت و هم چنین دفاع از عشیرت در مقابل یورش ها، تجاوزها و دیگر خطرهای خارجی بود. هدف سوم، از این تعهد ناشی می شد که عشیرت موظف بود یا طبق تیول جنگی و یا مالیات جنگی برای دولت خدمت جنگی انجام دهد. این سه هدف نیز به نوبه خود از تضادهای داخلی عالم عشیره ای: از استثمارگر بودن عشیرت، از توام بودن مالکیت ارضی عشیرتی با حاکمیت محلی عشیره ای و فقدان تضمین و تامین و مصونیت مالکیت و بالاخره از خصلت نامتمرکز بودن و نظامی گری دولت مرکزی سرچشمه می گرفت. در واقع طی قرون متمادی سلطه فئودالیسم، در ایران، دستگاه اصلی حکومت در نیروی مسلح آن خلاصه می شد که شاه در راس آن قرار داشت و این بینش کشورداری بر سرتاسر هرارشی پاتریارکال – فئودال ایران و از جمله در کردستان از بالا تا پایین مستولی بود.

 

طی قرن 19، نیروی مسلح عشیره ای به تدریج برخی از این هدف ها و خواص را از دست می داد. طبق گواهی برخی از منابع، در دوران حکومت قاجاریه و به ویژه در زمان حکمرانی ناصرالدین شاه خوانین ماکو به تدریج حاکمیت سیاسی و جنگی خود را در منطقه از دست می دادند و بیشتر به مالک و سرمایه دار (تاجر و رباخوار) مبدل می شدند. آنها گرچه به عنوان "حفظ سرحدات" از دولت مرکزی باج می گرفتند و با آنها نیروی مسلح ایجاد می نمودند، ولی این نیرو با نیروهای عشیره ای سابق فرق داشت و در عمل چیزی جز نوکران شخصی نبودند.

 

طی قرن 19 نیروهای مسلح عشیره ای گرچه اهمیت سابق خود را به مثابه یکی از ارکان ارتش ایران در انجام خدمت جنگی به حکومت مرکزی به تدریج از دست می دادند، ولی به مثابه نیروی جبر فئودال ها در محل برای تامین حاکمیت آنها به توده های کشاورز و دامدار اهمیت بیشتری کسب می نمودند و این خصلت در اوایل قرن 20 بیشتر تشدید شد. مثلا در این دوران نیروی مسلح دو هزار نفری عشیرت کلهر (افراد این نیرو "عمله" و یا "نوکر" نام داشتند) تحت رهبری داودخان کلهر، رییس معروف این عشیرت، حاکمیت و سلطه عشیرت نامبرده را بر یک توده 20 هزار نفری کشاورزان و دامداران بی زمین و بی مرتع کلهر تامین می نمود.

 

بدین ترتیب نیروهای مسلح عشیره ای بالاخره اهمیت صدها ساله خود را به مثابه یکی از عمده ترین منابع نیروی مسلح دولت ایران به طور کامل از دست داد و در مقابل یگانه وظیفه دیگر قرار گرفت که آن هم عبارت از پاسداری از سلطه خان و فئودال مربوطه بر دهقانان مربوطه و به ویژه تحمیل اجبار "غیر اقتصادی" بر آنها بود.

 

تحول مذکور در وظایف نیروهای مسلح عشیره ای، از سویی با عمیق تر شدن تجربه طبقاتی در داخل عالم عشیره ای، ارتباط ارگانیک داشت ولی از سوی دیگر با این واقعیت تاریخی نیز پیوند داشت که دولت مرکزی ایران گرچه با کوشش جهت ایجاد ارتش جدید ایران خود را به تدریج از نیروهای مسلح عشیره ای بی نیاز و بی نیازتر می کرد، لکن این ارتش جدید هنوز قوام نگرفته بود و توانایی نفوذ و استقرار و عمل جدی در مناطق عشیره ای و دفاع جدی از فئودالیسم و مناسبات ارباب رعیتی در این مناطق را نداشت. بعلاوه استقرار ارتش جدید ایران در مناطق عشیره ای گرچه از سوئی برای سرکوب دهقانان و دفاع از منافع طبقاتی صاحب زمینان، یعنی خوانین عشایر بود، ولی از سوی دیگر چون مستلزم الغای حاکمیت ها و نیروهای محلی بود با مقاومت همین صاحب زمینان عشیره ای مواجه می شد. لذا دفاع مشخص از فئودالیسم و مناسبات فئودالی در مناطق مشخص، باز هم عملا بر عهده نیروهای مسلح عشیره ای همان مناطق می افتاد. خلاصه این که در جریان قرن 19 و ربع اول قرن 20، سیستم اداری عشیره ای به تدریج خصلت دمکراتیک سنتی خود را هر چه بیشتر از دست داد و این حال ضربت خرد کننده دیگری بر این سیستم وارد نمود.

 

ج- رئیس عشیرت. گرچه در داخل عشیرت در متن هرارشی تقسیم حقوق و وظایف هم شورای ریش سفیدان و هم برخی مناسبات و سنن و قواعد دمکراتیک وجود داشت، ولی قدرت اصلی عشیرت در دست رئیس آن متمرکز بود. زیرا که رئیس هر عشیرتی در سیستم هرارشی کشور و در حدود سنن و امکانات واقعی پله خود، "مالک عالی" خاک عشیرت خود بود. همان طور که شاه نیز خود را مالک عالی "ممالک محروسه" می شمرد و بر این اساس فرمانروای مطلق بر جان و مال مردم در همین "ممالک" بود. طبق نظر تاردوف، حاکمیت رییس عشیرت دارای چهار جنبه عمده زیر بود:

1- حاکمیت طایفه ای بود

2- حاکمیت فئودالی بود

3- حاکمیت جنگی – اداری بود

4- مجری وظایف دولت در داخل عشیرت بود

 

برخی محققین دیگر عقیده داشتند که زندگی اجتماعی عشیرت بر اطراف چادر رئیس آن متمرکز بود و رئیس عشیرت "طبق دلخواه خود با زندگی و اموال افراد عشیرت رفتار می کرد" (و. نیکیتین). برخی روسای عشایر از چنان قدرت و نفوذی برخوردار بودند ک علاوه بر عشیرت خود، عشایر دیگر را نیز در زیر نفوذ حاکمیت خود قرار می دادند. مثلا، به نظر برخی مطلعین دو عشیرت قبادی و باباجانی را می توان "یک عشیرت واحد" حساب کرد، زیرا رئیس مقتدر مشترک داشتند که همیشه به یک خاندان (خاندان حبیب الله خان) منسوب بود.

 

برای مطالعه بخش های پیشین به لینک های زیر می توانید مراجعه نمایید:                                                                

 

1-         http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtari.h

2-   http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/galavish.htm

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.htm

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.ht

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.htm

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galav

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavi

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.ht

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.htm

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.ht

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.htm

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.htm

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/galavijh.htm

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.htm

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.htm

32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.htm

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/galavijh.htm

34- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/glavijh.html

35- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/galavijh

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/glavijh.htm

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/glavijh.htm

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/galavijh.html

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/galavigh.htm

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/galavijh.html

41 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.htm

42- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/galavijh.html

43- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/galavijh.html

44 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/galawijh.html

https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/galavigh.html

45-

46 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/glavijh.html

47 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/597/galavijh.html

48 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/598/glavijh.html

49 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/599/galavijh.html

50 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/600/galavijh.html

51- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/601/galavijh.html

52 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/602/galavijh.html

53 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/603/galavijh.html

 

 

                             :تلگرام راه توده

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 604  راه توده -  8 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت