میوه خونینی که
حاکمیت
می خواهد از درخت جنگ بچیند!
آنچه
در چند سال گذشته به آن بهای لازم داده نشد و از کنار آن به غفلت عبور شد،
سیاستی نظامی بود که با روی کار آوردن احمدی نژاد، به آن چهره علنی
بخشیدند. این سیاست که از اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات دوره نهم
ریاست جمهوری، راه توده روی ضرورت افشای آن و آگاهی مردم از سرانجام آن –
به شهادت سرمقاله های 5 سال گذشته راه توده- تاکید کرد، اکنون با کوله باری
از بحران اقتصادی و سیاسی می رود تا به فاجعه ای بنام حمله به ایران و آغاز
جنگی ختم شود که بی تردید ضرباتی تاریخی و جبران ناپذیر به ایران وارد
خواهد آورد.
درباره سیاستی که ما اکنون به
لحظه جنگی آن رسیده ایم، نظرات متفاوت و متضادی وجود دارد. از جمله این
اندیشه که «حاکمیت برای سرپوش گذاشتن روی بحرانی که با آن دست به گریبان
است، تبلیغ خطر حمله به ایران را خود ساخته و خود به آن دامنه می بخشد!»
آیا واقعا چنین است؟ و خطری که
وجود دارد صرفا یک جنگ تبلیغاتی است که خود حاکمیت راه انداخته؟
ما این نظر را قبول نداریم و با
تاکید هم قبول نداریم. اما اگر صورت مسئله به نوع دیگری طرح شود نه تنها با
آن موافقیم؛ بلکه معتقدیم حوادث 5 سال گذشته و بویژه کودتای 22 خرداد و
رویدادهای پس از آن همگی اجزای این صورت مسئله هستند:آنها که امروز در
حاکمیت و قدرت هستند و آنها که در پشت صحنه تئوری پردازان و هدایت کنندگان
واقعی سیاست نظامی هستند؛ از پس 30 سال تجربه و بلکه 32 سال تجربه امروز
سرگرم سنگر بندی در اطراف قلعه حکومت خود هستند.
با صراحت بیشتری می خواهیم بگویم؛ که طراحان و حتی مجریان یورش به حزب توده
ایران، قتل عام زندانیان سیاسی، برکناری آیت الله منتظری از جانشنی آیت
الله خمینی، مدال کودتای 22 خرداد را بر سینه دارند و تدوین سیاست نظامی و
تحمیل آن به مردم و کشور حاصل دامه توطئه آنهاست و از دل حمله نظامی به
ایران نیز بر این تصورند که میخ آخر را بر تابوت انقلاب 57 کوبیده و
حاکمیتی بی بازگشت و مورد قبول و حمایت امریکا و اروپا را برقرار خواهند
کرد. ...
ادامه
--------------------------------------------------------------------- |
مناسباتی که با مردم ایران است
نه با این و یا آن رئیس جمهور! |
|
پیرامون مناسبات کشورهای دارای دولت های مترقی در
امریکا لاتین با ایران و جمهوری اسلامی، ما بارها
نوشته ایم که این مناسبات مربوط به این یا آن رئیس
جمهور نیست و بدلیل تحمیلی بودن احمدی نژاد به
مردم ایران، نمی توان و نباید سمت گیری دمکراتیک و
مردم کشورهائی مانند ونزوئلا و بولیوی و یا برزیل
و نیکاراگوئه ... را ندیده گرفته و رهبران آنها را
درکنار احمدی نژاد فرض کرد. آنها سیاست مستقل خود
را در چارچوب منافع خویش پیش می برند و با جمهوری
اسلامی نیز در همین چارچوب مناسبات دارند. این
مناسبات نیز مربوط به دوران احمدی نژاد نیست، در
دوران محمد خاتمی همین مناسبات بسیار صمیمانه تر
بین کوبا، ونزوئلا و ... برقرار بود. مناسبات گرم
چاوز با خاتمی در ونزوئلا و یا استقبال پرشور
کاسترو از سید حسن خمینی در هاوانا و... همگی
دلائلی است بر آنچه ما می گوئیم. همانها که در
زمان خاتمی مناسبات با ونزئلا و کوبا را در همین
کیهان شریعتمداری توی بوق ضد تبلیغ می کردند، حالا
همین مناسبات با احمدی نژاد را برای جلب توجه مردم
ایران و درتلاش برای کسب مشروعیت دولتی که مردم آن
را قبول ندارد و کودتائی می دانند در بوق می کنند. |
|
|