سرمقاله 936
مقابله با نفوذ و ترور
نیازمند جنگ و ویرانی نیست
ایران در هفتهای که گذشت شاهد دوگانگی و کشاکش جنگ و دیپلماسی، پس از ترور
رهبر جنبش حماس در تهران بود.
این دوگانگی در برخورد با حوادث و در مجموع در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
تازه و تنها مربوط به ترور رهبر حماس نیست.
از همان دوران پس از انقلاب و بویژه پس از بازپس گیری خرمشهر از ارتش عراق
این دوگانگی بوجود آمد و تا همین امروز ادامه یافته است.
قرار گرفتن ایران در دوراهی جنگ و صلح پس از فتح خرمشهر آغاز یک دوراهی
تاریخی برای ایران و انقلاب شد که ما پس از چهار دهه هنوز نتوانسته ایم از
زیر سایه شوم آن خارج شویم.
پس از بازپس گیری خرمشهر از ارتش عراق، همان کسانی که امروز ندای جنگ طلبی
سر می دهند و از "پاتک" و "مقابله به مثل" در حوادثی نظیر ترور رهبر حماس
دم می زنند به آیت الله خمینی وعده دادند و حتی فشار آوردند که کافیست
فرمان ورود به عراق صادر شود تا بصره و پس از آن بغداد در چند هفته سقوط
کند و در خیالات و اوهام (یا انجام ماموریت خود) بیت المقدس را هم فتح کرده
بودند! در حالیکه در همان زمان نقشه غرب و امریکا درست همین بود که ایران
را به یک جنگ فرسایشی بکشاند که پیروزی در آن ناممکن بود. کاری که آنها از
طریق این جنگ طلبان انجام دادند و اسلحههایشان را فروختند و ایران و عراق،
هر دو را بدست هم ویران کردند و فرسودند. ضمن اینکه آن نیروهای سیاسی -
مانند حزب توده ایران - که نسبت به ورود به این جنگ فرسایشی هشدار دادند
متهم شدند که "بدستور ارباب" نگران پیروزی ایران در جنگ هستند. می دانیم که
چه بهای سنگینی حزب توده ایران بابت این روشن بینی و صراحت مواضع پرداخت.
بدینسان ادامه جنگ بهانهای شد برای بستن فضای سیاسی بعد از انقلاب و روی
آوردن به دیپلماسیهای ارتجاعی پشت صحنه و فجایع دیگری که همه از آن کمابیش
با خبر هستند.
امروز هم، برای شکستن قلم پای دولتی که با زحمت زیاد متکی به رای مردم بر
سر کار آمده، همان جریانات که شاید نفوذی های اسرائیل در میان آنها باشد و
ترور رهبر حماس نیز به کمک آنها ممکن شد، می خواهند کشور ما را در کشاکش
همان دو راهه تاریخی جنگ و صلح، پس از فتح خرمشهر قرار دهند.
شاید سالها بعد - مانند
امروز- باید در حسرت آن باشیم که چرا از فرصت صلح و دیپلماسی، پس از فتح
خرمشهر بهره کافی نگرفتیم.
همان کسانی که در سال 1361 خواهان ادامه جنگ شدند، بعدها سازماندهندگان
جنبش ضد دوم خرداد شدند و بعدتر طراح و حامی کودتای 88 شدند. همانها ایران
را به تحریمهای جهانی و خطر تشکیل ائتلاف بین المللی علیه ایران در زیر
فصل هفتم منشور سازمان ملل و در آستانه سرنوشتی نظیر لیبی و یوگسلاوی
بردند. آنها امروز هم علیه بازشدن گره ترورهای اسرائیل در ایران و علیه
تصفیه و پالایش نظام از افراد نفوذی با جنگ طلبی کارشکنی می کنند. آنها این
راه را تنها مسیر بدست گرفتن کامل قدرت و حذف مخالفان و ادامه آن، تصفیه
ناتمام همه مدافعان انقلاب 57 می دانند. کاری که در سال 1361 و پس از
کشاندن ایران به بیراهه ادامه جنگ با عراق در خاک آن کشور، بخش مهمی از
ماموریت خود را انجام دادند. ...
ادامه |