سرمقاله 800
هوشیاری سیاسی در برابر
طالبان افغانستان ضروری است!
روی
کار امدن طالبان در افعانستان را چگونه باید درک کرد؟ شکی نیست که این
نتیجه 20 سال دخالت نظامی و سیاسی آمریکا در امور افغانستان، به راه
انداختن جنگ و کشتار و قدرت نمایی آن کشور در جهان و منطقه است. در این هم
تردید نیست که آمریکا دیگر امکان ادامه اینگونه قدرت نمایی های پرهزینه را
ندارد و بنابراین خروج از افغانستان حاصل یک شکست و نشاندهنده ضعف
بزرگتریست که این کشور به عنوان نماد تمدن سرمایه داری با آن روبروست. از
همینجاست که تضادهای این خروج و قدرت گیری طالبان خود را نشان می دهد. یعنی
ناتوانی آمریکا برای ادامه وضع موجود از یک طرف، تلاش آن برای جهت دادن
حوادث بعدی در جهت منافع آمریکا و قدرت های سرمایه داری غربی از سوی دیگر و
بالاخره محدودیت های این تلاش بدلیل همان ضعف اقتصادی و سیاسی و جهانی و
بنابراین بوجود آمدن امکان های مختلف در برابر حوادث بعدی افغانستان. همه
پیچیدگی اوضاع افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت را باید در این مجموعه
دید.
اولین نتیجه خروج آمریکا از افغانستان این است که قدرت های دیگر بویژه
روسیه و چین نیز امکان حضور و تاثیرگذاری بیشتری در حوادث این کشور بدست می
آورند. این قدرت ها نیز در حال ارزیابی شرایط داخلی و جهانی افغانستان
هستند تا متناسب با آن رویکرد خود را نسبت به این کشور اتخاذ کنند. رسانه
های غربی البته تلاش می کنند که بازگشت طالبان به قدرت را یک فاجعه محض
نشان دهند که از یک نظر درست است ولی فقط از یک نظر. از این نظر که در طی
20 سال حضور سیاسی و نظامی آمریکا در افعانستان و روی کار آوردن دولت های
فاسد و دست آموز و دست نشاننده و تبدیل کردن افغانستان به تحت الحمایه رسمی
آن کشور و سپردن امور افغانستان بدست معاون وقت وزارت خارجه آمریکا "زلمای
خلیل زاد" کمترین تحول واقعی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در این کشور روی
نداده است که طالبان را از یک پایگاه اجتماعی در آن کشور محروم کند. نمایش
دموکراسی با انتخابات ده درصدی و حضور چند زن بی حجاب یا کم حجاب در
تلویزیون افغانستان تحول فرهنگی و اجتماعی محسوب نمی شود و بازگشت سریع و
آسان طالبان به قدرت، غیر از برنامه ریزی های پشت پرده، همین را نشان می
دهد.واقعیت آن است که بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان یک تحول مهم است
و از آن لحظات متضاد تاریخ است که تحولات مثبت تاریخی در شکل متضاد منفی
خود را نشان می دهد. جنبه مثبت این تحول در آنجاست که شکست آمریکا و ناتو
را در ماجراجویی های نظامی خود نشان می دهد و این یک گام بسود برقراری صلح
در جهان است. هرشکست از ماجراجویی های نظامی آمریکا و ناتو یک برد بسود
مردم جهان و صلح و امنیت بین المللی است صرفنظر از اینکه این شکست به چه
شکل خود را نشان دهد و به چه نتیجه موقتی منجر شود. خروج آمریکا همچنین
تعادل تازه قدرت در جهان و ورود نه تنها روسیه و چین بلکه کشورهای دیگر را
به عرصه تعادل قدرت نشان می دهد و این نظر نیز یک تحول محسوب می شود... ادامه |