خطر، دوباره بر طبل سیاست جنگی کوبیدن بازندگان انتخابات 93 و سردارانی که
بیم دارند به حاشیه قوه مجریه رانده شده و کم کم به پادگان ها باز گردند -
البته این بار به بهانه حوادث جنگی منطقه- کم نیست. همچنان که خطر تکرار
بحران سازی های دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی که حمله به کوی دانشگاه و
قتل های زنجیره ای برجسته ترین نمونه های آن بود. کارشکنی ها و لایحه نویسی
های مجلس کنونی به شیوه مجلس پنجم در برابر دولت خاتمی و همچنین ماجرای
نفرت انگیز اخیر در اصفهان، یعنی اسیدپاشی به صورت زنان و دختران مردم،
نشانه های این تکرار است. تمام بیم و هراس بحران سازان، سینه چاکان حجاب
کامل و آنها که خود را نگران مذاکرات اتمی و گشایش فضای سیاسی و اجتماعی از
آنست که مصالحه اتمی صورت بگیرد، تحریم ها خاتمه یابد و بزرگترین جشن ملی
در کشور برگزار شود. رویدادی که موقعیت دولت روحانی را چنان تقویت خواهد
کرد که بازتاب آن شکست بازندگان انتخابات 93 در انتخابات سال آینده مجلسین
شورا و خبرگان خواهد بود.
ریشه دستگیری های سیاسی، دفاع از ادامه حصر، اعدام های بی مقدمه و تهدیدهای
کاربدستان قوه قضائیه، تلاش برای جلوگیری از انتخاب شهرداران شهرهای بزرگ
با رای مردم و بی اختیار کردن شوراها و... همه و همه از همین انگیزه آب می
خورد.
آنها که خواب آشفته می بینند و دست به تکرار بحران سازی های دوران خاتمی
زده اند نه میان دو سنگ آسیاب بلکه میان سه سنگ جامعه گیر کرده اند:
1- بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی جامعه که به انفجار نزدیک می شود.
2- فاجعه 8 سال
حاکمیت مطلق آنها و نتایج ویرانگر آن، درکنار آگاهی بسیار عمیق و وسیع مردم
از حاکمیت در مقایسه با دوران خاتمی.
3- حمایتی که شخص روحانی دارد و تا شکاف نظری در میان بلند پایگان نظامی
حکومت و حتی بیت رهبری پیش رفته، در کنار تجربه ای که او از دوران ریاست
جمهوری هاشمی و خاتمی برای تغییرات و درعین حال پرهیز از اشتباهات دوران
احمدی نژاد دارد.
برای هر یک از این سه دلیل می توان نشانه هائی را ذکر کرده که برای اذهان
همگان آشناست. اما، شاید اشاره به آخرین نمونه، یعنی اسیدپاشی های اخیر
نزدیک ترین مثال و نمونه باشد. این نمونه و واکنش عمومی و ملی مردم را
مقایسه کنید با قتل های پیاپی زنجیره ای که حتی مطبوعات وقت نیز در باره آن
می نوشتند اما شاهد واکنش هائی از جانب مردم به شیوه ای که اکنون در باره
اسیدپاشی شاهدیم نبودیم. و یا کارشکنی های اکثریت نمایندگان مجلس که مانند
برف زیر آفتاب خونسردی و تجربه دولت و شخص روحانی آب می شود. و یا به
تلویزیون آوردن دبیر شورای نگهبان برای دفاع از خویش، حتی چسبیدن به طناب
پوسیده "ادامه حصر" نیز خود دلیل ضعف قطعی راست ترین جناح حاکمیت و آگاهی و
ترسش از مردم است، چرا که اگر چنین نبود، با همه عوارض و عواقب حصر، آن را
ادامه نمی دادند. اگر میدانستند شادی بزرگ در استقبال از پایان حصر سراپای
جامعه را فرا نمی گرفت، بی سر و صدا به حصر خاتمه می دادند، اما میدانند که
چنین نیست. همچنان که میدانند خاتمه تحریم ها و توافق اتمی بازتابی
همینگونه در جامعه خواهد داشت و نگران آن هستند.
به همین دلیل است که ما می گوئیم: عمیقا بابت برخی رویدادها و نتایج بحران
سازی ها متاسفیم و با دهها میلیون مردم ایران همراه و همفکر وهمگام هستیم؛
اما درعین حال می گوئیم: به عمق رویدادها باید رفت، چرائی آنها را باید
یافت و ممکن ترین راه حل ها را یافت و با مردم در میان گذاشت.
آنچه که ما می بینیم و در کوتاه ترین جملات، در این سرمقاله به آنها اشاره
کردیم، بیانگر تغییر شرایط در مقایسه با دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی،
عقب ماندن عمیق مخالفان و بحران سازان از شناخت عمق بحران و دوران، تغییرات
وسیع در منطقه و جهان، پایگاه وسیع تر دولت درحاکمیت در مقایسه با دوران
خاتمی، آگاهی وسیع مردم، باز هم درمقایسه با دوران خاتمی و هوشیاری رئیس
دولتی است که نه مانند خاتمی از حاشیه کانون مرکزی حاکمیت، بلکه از بطن این
کانون بیرون آمده و بسیار میداند، همچنان که در مناظره انتخاباتی، خطاب به
سردار قالیباف، با دست به سینه خود کوبید و به "در" گفت که "دیوار" بشنود:
سینه من مملو از اطلاعات است! |