سرمقاله راه توده 646
درسی که چپ ها و ج. اسلامی
از انتخابات عراق باید مرور کنند
هفته گذشته انتخابات پارلمانی عراق برگزار شد و نمایندگانی از حزب کمونیست عراق در
ائتلاف با گروه تحت رهبری مقتدی صدر در این انتخابات برنده شدند و 17 کرسی پارلمان
را به خود اختصاص دادند. این پیروزی از دو جهت اهمیت داشت. نخست ورود کمونیستها به
پارلمان عراق است که پایان افسانه تمام شدن کمونیستها و اندیشه سوسیالیسم در جهان
و به ویژه خاورمیانه پس از فروپاشی شوروی است. انتخابات عراق نشان داد که احزاب چپ
و کمونیست جهان و منطقه برخلاف تاریخ نگاریهای پوچ و رسمی با سرانگشت شوروی بوجود
نیامده بودند که با رفتن شوروی از میان بروند. این احزاب ریشه در نیازهای جامعه و
کشورها به دموکراسی و عدالت اجتماعی دارند و تا این خواستها وجود دارد، این احزاب
نیز وجود دارند و جدیتر از گذشته وجود خواهند داشت.
ولی جنبه دوم و شاید مهمتر انتخابات پارلمانی عراق ائتلاف میان کمونیستها و مقتدی
صدر به عنوان یک روحانی شناخته شده و مسلمان بود. این ائتلاف خود حادثهای دارای
اهمیت بزرگ منطقهای است، حادثهای که گروههای بسیاری در جهان و ایران از آن بسیار
ناراضی هستند.
در
جهان، قدرتهای سلطه طلب که خواهان تفرقه در کشورهای اسلامی بین نیروهای مترقی
هستند و
میخواهند همه مسلمانان را به عنوان "طالبان" و "داعش" و مشتی سنتی و ارتجاعی و
مخالفت ترقی و تجدد معرفی کنند از این ائتلاف و همکاری بسیار ناراضی هستند. این
قدرتها بر روی اختلاف میان کمونیست ها، لاییک ها، چپها و مسلمانان و نیروهای ملی
و مترقی برنامه ریزی کردهاند. آنها بزرگترین موفقیت خود را در ایران بدست آوردند
که توانستند با ایجاد دوگانه مذهبی و غیرمذهبی، و توهم خودی و غیرخودی و "برادری
اسلامی" عملا مانع از همکاری نیروهای مختلف چپ در ایران شوند و از این طریق همه
نیروی زنده انقلاب ایران را به سمت رویاروییهای ویرانگر درونی بردند و انقلاب را
در تحقق اهداف خود ناکام کردند.
حاکمیت در داخل ایران نیز به اندازه قدرتهای جهانی از تحولات عراق ناراضی است.
حضور کمونیستها در پارلمان عراق به ویژه در نتیجه ائتلاف با یک روحانی مسلمان شیعه
بنوعی چهل سال خودداری آنها از پذیرش حقوق دگراندیشان، اقلیتهای مذهبی، چپ ها، و
حتی بخشی از مسلمانان را که با آنها همسو نیستند در معرض دید مردم قرار داده است.
نوع دیگری از اسلام و درکی دیگر از دین نه تنها حکومت بلکه همه مراجع مذهبی و
گروههای سیاسی- مذهبی ایرانی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب را به چالش کشیده است.
کسانی که طی چهل سال نفی حقوق و همکاری ملی با دگراندیشان را به نام اسلام توجیه
کردهاند اکنون پاسخی برای توجیه این تفرقه ضدملی و ویرانگر و بنیان فکن ندارند.
برخی
از گروههای چپ در خارج کشور نیز که از روز نخست انقلاب، اساس سیاست و برنامه خود
را بر نفی جنبه مترقی انقلاب و همه نیروهای مذهبی شرکت کننده در آن قرار داده بودند
از این تحول بسیار ناراضی هستند و درباره آن سکوت کردهاند. در واقع ائتلاف مقتدی
صدر و حزب کمونیست عراق نشان داد که ماهیت ویژهای در اسلام یا ایدئولوژی نیروهای
مذهبی که مانع همکاری آنها با نیروهای چپ شود وجود ندارد. اگر همه نیروهای چپ در
دوران پس از انقلاب سیاست خردمندانهای در پیش
میگرفتند و
میکوشیدند سوتفاهمها و اختلافهایی که بین نیروهای چپ و مذهبی، به ویژه براثر
انشعاب ضدانقلابی در سازمان مجاهدین خلق، روی داده بود برطرف کنند و از دامن زدن به
رویارویی و درگیری در هر جا که دستشان
میرسید و احساس قدرت
میکردند خودداری کنند، امکان آنکه بتوان در تحول انقلاب شاهد همکاری و نزدیکی میان
نیروهای چپ مذهبی و غیرمذهبی بود منتفی نبود.
ما برخلاف همه جریانهای فوق از آنچه در عراق روی داده بسیار خشنود هستیم و آن را
هم بسود مردم عراق، هم بسود مردم منطقه و هم بسود مردم ایران
میدانیم!
..... ادامه |