سرمقاله 762
تحریم و جنجال سازی ترامپ
حریف اقتصاد بحران زده امریکا نشد
چهارشنبه
هفته گذشته انتخابات ایالات متحده آمریکا با اعلام شکست دونالد ترامپ پایان
یافت. این انتخابات بر بستری از تنش و بحران برگزار شد که بنظر می رسد
سیمای حاکم بر آمریکا در سالهای آینده باشد. جامعه آمریکا که تا به امروز
به "غیرسیاسی" بودن آن افتخار می کردند، اکنون به یک جامعه دوقطبی بشدت
سیاسی تبدیل شده و این سیاسی شدن، جامعه آمریکا (و نه دولت آن را) وارد
مرحلهای تازه از تاریخ خود می کند که با تمام گذشته آن متفاوت خواهد بود.
دونالد ترامپ در واقع خود نیز نماینده تنش و بحران و بن بست سرمایه داری
آمریکایی از داخل و در رقابت جهانی بویژه با چین و روسیه بود و این بحران
را شدت بخشید. پندار پیروزی ابدی سرمایه داری و پایان "تاریخ" و جهان "تک
قطبی" یک دهه بیشتر طول نکشید و واقعیت بحران عمیق این سیستم سرانجام راه
را برای پیروزی دونالد ترامپ باز کرد. اقتصاد آمریکا که 90 درصد از محصولات
مصرفی خود را وارد می کند به کمک تسلط سیاسی و جنگ و چاپ دلار همچنان
می خواهد بر جهان آقایی کند در حالیکه در چنبره تناقضات خود فرو رفته است.
از یک طرف ادامه بدهی چند ده هزار میلیارد دلاری آمریکا اقتصاد آن را در
رکودی عمیق فرو برده. از سوی دیگر کاهش واردات به معنای کاهش وابستگی
متقابل شرکتهای خارجی به اقتصاد امریکاست که سیاستهای تحریمی را که
جایگزین جنگ تجاری شده می تواند به شکست
بکشاند و همچنین به معنای افزایش بهای کالاها و دستمزدها با همه تناقضهای
آن است.
ترامپ و کسانی که وی را جلوی صحنه انداخته بودند می کوشیدند کشتی این
اقتصاد را در دریای طوفانی سرمایه داری با جنجال سازی و توییت و سخنان
متناقض به پیش هدایت کنند. آنچه نظام برنامه ریزی و خزانه داری آمریکا از
عهده آن خارج بود، ترامپ می کوشید با توییت به پیش برد و از این طریق بر
نرخ دلار و بازار بورس و اقتصاد جهان تاثیر گذارد. شخصیت مضحک و جنجال طلب
او این امکان را می داد که جدی ترین و فکر شده ترین سیاستها در پوشش
توییتهای یک آدم کم عقل جلوه داده شود و بر اقتصاد آمریکا و جهان بسود
ایالات متحده تاثیر بگذارد....
ادامه |