سقوط اصفهان و پایان اولین سلطنت شیعه در ایران - 2
تصرف فرح آباد و غارت "جلفا"
پیش از سقوط اصفهان

در اوایل اسفند ماه 1721، سپاه شورشیان افغان به فرماندهی محمود افغان به سوی اصفهان عزیمت کرد. او به آسانی توانست سپاه خود را از مناطق کویری ایران بگذراند.
افغان ها برای عبور از مناطق کویری ایران دو مزیت داشتند: نخست این که با مناطق کویری و لم یزرع آشنا بودند و دیگر آن که به قوت لایموت عادت داشتند. غذای اصلی آنان در طول لشکرکشی تنها گندم برشته بود و خود محمود افغان نیز مانند سرباز ساده جز گندم برشته جیره ای دریافت نمی کرد.
زندگی افغانان، کما بیش مانند تاتارها، در راهزنی دائمی و یورش به همسایگان برای غارت آن ها خلاصه می شد.
افغانان مهاجم تا زمان ورود به اصفهان صابون ندیده بودند، چنان که جمعی از آنان در جلفای اصفهان قالب های صابون را به گمان این که قند است خورده بودند. اما سربازان افغانی از مزیتی برخوردار بودند که ایرانیان فاقد آن بودند و همین امر موجب پیروزی آنان شد و آن انضباط سپاهیان بود. شاید، در هیچ جای دیگر سرداران از چنین اقتداری برخوردار نباشند و از آنان اینچنین فرمانبرداری نشود.

راه توده

شماره 464     پنج شنبه 27 تیر ماه 1393

عبدالحسین آگاهی

امیر نیک آیین - ناظمی

علی گلاویژ

رضا رادمنش


زندگینامه
سروان توپخانه
خسرو روزبه

--------------------

حضور دوگانه
نظامی ها
در قوای
سه گانه کشور

--------------------------------------

جامعه بلاتکلیف
خواست 25
 ساله رهبراست!

--------------------------------------

اهداف تاریخی
و پنهان در پشت
جنگ های مذهبی
دکتر سروش سهرابی

--------------------------------------

اجلاس "بریکس" برای
خاتمه جهان تک قطبی
گزارش سفری
که رسانه ها
سعی کردند
با سکوت از
کنار آن بگذرند!
تدوین عسگر داوودی

--------------------------------------

خاطرات سایه
(پیر پرنیان اندیش)
ساز و صدای
چند خواننده
و چند نوازنده!

--------------------------------------

"شواردنادزه"
در کفن خیانت
به خاک سپرده شد
روزنامه ساویتسکایا راسیا
ترجمه آزاده اسفندیاری

--------------------------------------

سفر پوتین به امریکای لاتین
روسیه در
حیات خلوت
ایالات متحده
ترجمه الف. آذرفریتاش

--------------------------------------

جنایات غزه
و موضع قاطع
رهبر حزب
کمونیست فرانسه

--------------------------------------

بحث فلسفی - 3
ساده انگاری ها
در درک فلسفه

--------------------

گزارش شعبه بین الملل حزب کمونیست یونان

سایت حزب کمونیست روسیه

مقابله بی تزلزل

با سرمایه داری

مطابق قانون جدید احزاب
رهبر، دبیرکل احزاب است!

 به فیسبوک

راه توده

بپیوندید

---------

آرشیو جدید
19 سال
راه توده

-----------

بایگانی

راه توده اینترنتی از شماره 1 تا آخرین شماره ای که در برابر خود دارید

--------

بایگانی

راه توده چاپی از شماره 1 تا 127 (1373 - 1378)

--------

 جستجو

مطالب منتشره در راه توده اینترنتی

--------

 زنان 

--------

 سایت ها

--------

 تماس با  راه توده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمایندگان یا به تعبیری "راه یافتگان" به مجلس شورای اسلامی هفته گذشته با شتاب و پنهانکاری بسیار به بررسی طرح قانون جدید مربوط به فعالیت احزاب پرداخته و موادی از آن را تصویب کردند. اینکه قانون احزاب تصویب شود و فعالیت احزاب قانونمند گردد و به مداخلات غیرقانونی گروه‌های فشاری که از طرف جناح راست یا همان اصولگرایان تغذیه مالی و عملیاتی می شوند خاتمه داده شود اقدامی مثبت است. اما قانونی که مجلس در حال تصویب آن است نه قانون فعالیت احزاب که قانونمند کردن محدود ساختن فعالیت احزاب است. آنچه در حال تصویب در مجلس است عملا به معنای غیرقانونی کردن احزاب موجود غیروابسته به آنان، کارشکنی در صدور مجوز به احزاب توسط دولت روحانی و جلوگیری از فعالیت احزاب طرفدار دولت و اصلاح طلب و تحول خواه است. در واقع هدف قانون مجلس دقیقا عکس انگیزه واقعی از تصویب قانون احزاب، یعنی هدف آن کوشش برای ممانعت از فعالیت احزاب واقعی و ایجاد فضا برای تشکل‌های ساختگی و بی شناسنامه است. همانگونه که جناح راست در گذشته انتخابات شوراها و مجلس و ریاست جمهوری را بنام گروه‌های بی ریشه و بی شناسنامه‌ای مانند "آبادگران"، "ایثارگران"، "جهادگران" بدست گرفتند، اکنون می خواهند همین رویه را در آستانه انتخابات آینده مجلس و خبرگان به شکل قانونی تکرار کنند.
براساس قانون جدید متقاضیان تاسیس حزب باید، از جمله، دارای این شرایط باشند: "اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه، داشتن تابعیت ایرانی، داشتن حداقل مدرک کارشناسی یا معادل آن و نداشتن سوء پیشینه کیفری موثر". همچنین سایر اعضا ء نیز باید اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه داشته باشند.
براساس این قانون تاسیس حزب یا عضویت در آن برای اعضاء موثراحزاب منحل شده توسط دادگاه، ممنوع می شود. همچنین محکومان به جرایم ضد امنیتی داخلی و خارجی کشور، افرادی که از حقوق اجتماعی محروم شده اند نیز از امکان تاسیس یا عضویت در احزاب محروم می شوند. در واقع کلیه اصلاح طلبان بدین شکل از امکان تشکیل حزب محروم هستند.
همچنین این قانون نقش اصلی در تشکیل احزاب را از وزارت کشور به کمیسیون ماده 10 احزاب واگذار کرده است، همان کمیسیونی که عوامل حزب موتلفه در آن نقش اصلی را دارند و در سال‌های اخیر به شکلی تب آلود برای جلوگیری از فعالیت احزاب وارد میدان شد. از آخرین نمونه‌های فعالیت این کمیسیون تقاضای جلوگیری از فعالیت احزابی چون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و ارسال پرونده آنان به قوه قضائیه برای ابطال مجوز این احزاب بود.
روند شتاب زده تصویب قانون جلوگیری از فعالیت احزاب در مجلس، که به آن نام قانون فعالیت احزاب داده اند، مشابه همان روندی است ... ادامه

------------------------------------------------------------------------------------

اشتباهات مصدق و کاشانی
در شناخت نقش رزم آراء

به سال 1329 رسیده ایم و کشاکش اقلیت ملی مجلس و شاه از یکسو و رقابت شاه و قوام السلطنه از سوی دیگر. همه دعوا بر سر تغییر قانون اساسی است که شاه با سوء استفاده از تروری که در آن اندکی زخمی شد آن را به سود اختیارات خود تغییر داد. البته با تشکیل جلسه فوق العاده مجلس موسسان. همچنین بر سر تشکیل مجلس سنا که تقریبا اختیار آن از همان ابتدا در اختیار شاه بود. قوام در نامه نسبتا تندی که به شاه می نویسد به او متذکر می شود که این مسیری که آغاز کرده به استبداد او و سرانجام به سقوطش ختم خواهد شد. شاه واکنش تند نشان میدهد. مثل تمام مستبدان و حکامی که تصور می کنند قدرت نظامی که دراختیار دارند جاودانه است و متکی به آن می توانند همه کار بکنند. شاه نیز همین تصور را داشت و در سالهای بعد که اقتدار بیشتری پیدا کرد لابد نزد خود تصور کرد قوام غلط زیادی کرده بود. اما 20 سال 50 سال زمان زیادی برای رویدادهای سیاسی در هیچ کجای دنیا نبوده و نیست. شاه به تاخت رفت تا رسید به سال 57 و سقوط کرد. یعنی همان شد که قوام درنامه تاریخی اش به شاه گفته بود.
درهمین سال سپبهد رزم آراء نخست وزیر می شود. شاه برای کنترل اقلیت معترض مجلس و کنترل مطبوعات، با همه احتیاط هائی که نسبت به کودتای رزم آراء علیه خود وی داشت، به نخست وزیری رزم آراء تن داد اما از همان ابتدا اسدالله علم را در کابینه او گنجاند. نکته جالب اینست که از بعد از ترور ناتمام، شاه دیگر خودش نخست وزیر تعیین می کرد و به مجلس معرفی می کرد، درحالیکه مطابق قانون اساسی این مجلس بود که باید نخست وزیر را انتخاب و برای تائید به شاه معرفی میکرد.
رزم آراء علیرغم مخالفت اقلیت ملیون مجلس به سخنگوئی دکتر مصدق نخست وزیر شد. او پاک ترین، پرکار ترین و باسواد ترین افسر ارتش شاهنشاهی بود که هنور مصدر کار بود و تصفیه نشده بود. دکتر مصدق و آیت الله کاشانی و دیگر ملیون به مخالفت با رزم اراء ادامه میدهد و قادر به درک رقابت او و شاه نمی شود. این مخالفت با نظراتی که رزم آراء نسبت به نفت داشت تشدید شد و شاه بهترین سود را از این مخالفت برد. رزم آراء نخست وزیری نبود که به شاه کولی بدهد و دکتر مصدق و آیت الله کاشانی می توانستند او را درجهت برنامه های خود حفظ کنند اما مسئله را درک نکردند. آنها از دیکتاتور شدن رزم آراء می ترسیدند درحالیکه دیکتاتور واقعی در کمین بود. یعنی شاه. در ادامه نخست وزیر رزم آراء او تصمیماتی گرفت که فراکسیون ملی مجلس از آن حمایت کردند و اکثریت وابسته به دربار در مجلس با آن به مخالفت برخاستند. یعنی تشکیل یک کمیسیون تصفیه از سوی رزم آراء برای بازنشسته کردن و به خانه فرستادن رجال سیاسی بازمانده از دوران رضاشاه که حالا خود را به دربار شاه جوان چسبانده بودند و مناصب حکومتی را بین خود تقسیم می کردند. مانند سردار فاخر حکمت. در خبرهای این سال خواهید خواند این کشاکش را. دراین میان بیش از همه آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام علیه رزم آراء فعالیت می کنند و شاه که حالا از شر قوام السلطنه خود را رها کرده و درجستجوی یک گوش به فرمان برای نخست وزیر است، با آگاهی از این مسئله ترتیب ترور رزم آراء را میدهد. ترور را فدائیان اسلام می کنند اما رابط آن اسدالله علم وزیر کار کابینه رزم آراء است که در کابینه او جاسازی شده بود. روز ترور، علم با اصرار رزم آراء به مجلس ختمی می برد که قرار است در آنجا ترور شود و می شود. سید ضیاء سیاستمدار کهنه کاری که رضاشاه را سر کار آورد و بعدها تا سال 1340 نزدیک ترین مشاور شاه جوان بود در خاطراتش از روز کودتای رزم آراء می گوید که به دیدار شاه رفته بودم اما او پریشان حال بود. پشت میزش نشسته بود و مرتب با انگشتش روی میز می زد. التهاب داشت و منتظر بود. تا اینکه اسدالله علم وزیر کار کابینه رزم آراء شتابزده وارد اتاق شد و با خوشحالی به شاه گفت "کار تمام شد" و من برق شادی را در صورت شاه دیدم و سپس ارامشی که انتظارش را می کشید. به این ترتیب فدائیان اسلام عامل اجرای تروری شدند که شاه و علم طراح آن بودند. تروری که اگر انجام نشده بود، ای بسا مسیر رویدادهای ایران نوع دیگری می شد. شاه یکبار به رزم آراء گفته بود: نه من احمدشاه هستم و نه شما رضا شاه. اشاره او به ترسش از کودتای رزم آراء علیه شاه بود!
و باز در همین سال شاه می کوشد با تقلب در انتخابات مجلس 17 از ورود مصدق و شمار دیگری از ملیون به مجلس جلوگیری کند. کار به تظاهرات و زد و خوردهای خیابانی می کشد اما سرانجام صندوق های لواسانات را باطل می کنند و مصدق و کاشانی و 10 تن دیگری که شاه نمی خواست آنها به مجلس راه یابند به مجلس راه می یابند. هم مشاوران شاه عاقل تر از مشاوران خامنه ای در کودتای 88 بودند و هم جنبش ملی و آرایش نیروهای سیاسی و سازمان یابی آنها به گونه ای بود که شاه جرات نکرد مخالفان تقلب در انتخابات را سرکوب کند و مصدق را به حبس خانگی بفرستد. کاری که پس از کودتای 28 مرداد کرد و به مسیر بی بازگشت هم رفت.
انتقال جنازه رضاشاه برای دفن در آرامگاهی که شاه برایش در شهر ری ساخته بود و بعد از انقلاب آیت الله خلخالی آن را ویران کرد، همچنین ازدواج شاه با ثریا از اخبار همین سال است. لغو قانون محدود کننده مطبوعات، ترور احمد دهقان روزنامه نویس جنجالی که در سرمقاله های روزنامه خود مرتب علیه "هژیر" نخست وزیر و بعدا وزیر دربار شاه و مورد حمایت اشرف پهلوی مطلب می نوشت و همچنین قدرت نمائی دادگستری در برابر دادگاه های نظامی که شاه برپا کرده بود و اکنون در جمهوری اسلامی دادگاه های انقلاب تبدیل به همان دادگاه های شده اند نیز از اخبار این سال است.
یکبار دیگر و برای چندمین بار به همه خوانندگان راه توده توصیه می کنیم، این مرور تاریخ را با دقت بخوانند. هیچ رویدادی مستقل از گذشته نیست. بنابراین امروز ما در دیروز ما قابل پیگیری است و هیچ آینده ای بدون شناخت دقیق از رویدادهای امروز قابل پیش بینی نیست. نمی توان از گذشته بی اطلاع بود و امروز را تفسیر کرد.

حساب بانکی
Vernis
PostbankEssen
KontoNr. 0517751430
BLZ: 360 100 43
Germany

برای خارج از آلمان :

IBAN DE42360100430517751430

BIC PBNKDEFF

Tel:+49-30-36759721

 

آدرس پستی
Vernis
Postfach 200208
13512 Berlin
Germany

 

 

نقل مطالب منتشر شده در این سایت طبق
GNU و GFDL
با ذکر منبع آزاد است