دادگاههای باصطلاح "انقلاب" در ایران به منبع صدور احکام ظالمانه
و ضد
انقلابی تبدیل شده است. انقلابی که حافظ و مفسر آن فرماندهان
کودتاچی سپاه پاسداران باشند، به چنین دادگاههای انقلاب هم نیاز
دارد.
در همه کشورها، در دورانهای پس از انقلاب دادگاههای انقلاب برای
دوره بسیار کوتاهی تشکیل می شود تا به جنایات و تخلفات حاکمان
پیشین رسیدگی کند. در دوران پس از انقلاب نیز این دادگاهها تشکیل
شد و با وجود کم و زیادها و شتابزدگیهایی که در کار آنها وجود
داشت، در مجموع همسو با خواست مردم شرکت کننده در انقلاب عمل می
کرد.
ولی داستان دادگاههای انقلاب به همین جا خاتمه پیدا نکرد. درست در
لحظهای که نیروهای راست در جامعه منزوی شده و انقلاب می توانست به
سمت تثبیت و آرامش و آزادی پیش برود، شروع مبارزه مسلحانه
تبهکارانه رهبری مجاهدین خلق دوباره به نیروهای راست قدرت و بهانه
حفظ ادامه کار این دادگاهها و صدور احکام، این بار برای مخالفان
جمهوری اسلامی را داد. نورالدین کیانوری رهبر حزب توده ايران در
همان زمان با اتکاء به تجربه تاریخی اعلام کرد که "ترور در همه جا
به قدرت گرفتن نیروهای راست منجر می شود" و سرنوشت ترورهای مجاهدین
خلق نیز جز این نشد. پیامد این ترورها تقویت قدرت امثال اسدالله
لاجوردی بعنوان دادستان دادگاه انقلاب شد، هر چند که بعدها با
بوجود آمدن آرامش نسبی در کشور برکنار گردید ولی زخم سنگین ترورها
و اعدام ها بر پیکر انقلاب باقی ماند.
اگر احکام آن دادگاههای انقلاب در برابر تروریسم و جنگ مسلحانه،
لااقل از نظر مردم، برای خود توجیهی داشت - که هرگز نیز بدان شکل
نداشت – بعدها، دیگر کار دادگاههای انقلاب نه تعیین تکلیف برای
سران و فرماندهان نظامی رژیم شاه و نه مقابله با گروههای مسلح و
تروریست، بلکه کار دادگاه انقلاب به سطح رسیدگی به جرم اخلال بهزاد
نبوی در ترافیک تهران یا مقاله مصطفی تاجزاده در فلان روزنامه یا
بهمان سخنرانی هاشم آقاجری کشیده شده است. در واقع دادگاه انقلاب
امروز نماد و آیینهای است از روندی که در 30 سال گذشته طی شده
است. به همان نسبت که ضدانقلاب جای انقلاب را در حکومت گرفت، به
همان نسبت نیز دادگاه انقلاب به دادگاه ضدانقلاب تبدیل شد. پرسش
اینجاست که چرا نمی توانند چنین احکامی را بدون نیاز به نام
"دادگاه انقلاب" صادر کنند؟
چرا حکومت اصرار در حفظ این نام دارد؟ ......ادامه |