سرمقاله راه
توده 546
27 سال تنش آفرینی
آقای خامنه ای برای مردم ایران
همه
شواهد نشان می دهد که انتخابات هفتم اسفند بزرگترین زمین لرزه در
زیر پای قدرت در دوران اخیر ایران بوده است. واکنش های توام با
ناامیدی و خشم و تندخویی آقای خامنه ای که از همان فردای انتخابات
آغاز شد، نه تنها موقعیت وی را تقویت نکرده و نمی کند بلکه به شکل
معکوسی اعتراف به این واقعیت است که رای مردم علیه رهبری فردی
ایشان بوده است. در واقع این خود آقای خامنه ای است که با سخنان و
واکنش های شتابزده و عصبی، بیش از هر شاهد و دلیل دیگر، عملا نزد
همگان رای مردم و انتخابات هفتم اسفند را به نماد رفراندومی علیه
بیت رهبری تفسیر و تبدیل کرده است.
واکنش های آقای خامنه ای به انتخابات هفتم اسفند در عین حال نشان
می دهد که ظاهرا ایشان شیوه و روش دیگری برای اداره کشور، جز از
این ستون به آن ستون کردن و ایجاد غوغا و جنجال های نوبتی در آستین
ندارد. دوران رهبری ایشان در واقع دوران گذار از یک جنجال به
جنجالی دیگر، از یک هیاهو، از یک تنش به تنش دیگر بوده است. یک روز
ایشان در این 27 سال اجازه نداده که مردم ما در آرامش، در اطمینان
به امروز یا امید به آینده زندگی کنند. یا باید در داخل درگیری
ایجاد کند، یا در جهان، یا در منطقه، یا با رئیس جمهور مشکل دارد،
یا با منتخبان مردم، یا حتی با منصوب خودش.
ایشان زمانی که رئیس جمهور بود تمام مدت را در قهر و آشتی و مخالفت
با میرحسین موسوی و گلایه از آقای خمینی سپری کرد. رهبر که شد همین
داستان ادامه پیدا کرد. ابتدا شعار تهاجم فرهنگی را علم کرد و عده
ای را تحت عنوان مقابله با این تهاجم به خیابان ها فرستاد و کار
کشور را به دست امثال ده نمکی و الله کرم سپرد. آن هم در دورانی که
مثلا روزهای آرامش پس از جنگ و سازندگی لقب گرفته بود. در زمان
ریاست جمهوری آقای خاتمی، هشت سال را به تقابل با ایشان گذراند. از
قتل زنجیره ای گرفته تا ماجرای کوی دانشگاه شروع شد تا چنگ انداختن
سپاه بر همه اقتصاد و فرستادن جنگنده برای سرنگون کردن هر هواپیمای
مسافری که در فرودگاه امام خمینی بر زمین بنشیند ادامه یافت. بقول
آقای خاتمی هر هشت روز و نه روز یک بحران در کشور ایجاد کرد. بعد
احمدی نژاد را بر سر کار آورد که در جنجال و بحران سازی از استاد و
مرشد و حامی خود هم جلو زد و در دوره دوم ریاست جمهوری وی نیز با
او درگیر شد و کار به قهر و خانه نشینی احمدی نژاد انجامید. سپس
علیه رای مردم و انتخاب میرحسین موسوی کودتا کرد و جنجال های نوبتی
و هر روزه فتنه و ریزش و رویش و جنگ نرم و براندازی و دیپلماسی
تهاجمی را علم کرد و هر روز کشور را به یکسو کشاند. این اواخر هم
ناگهان "انقلابی" شد و یادش آمد که با تدبیر و دیپلماسی میانه خوبی
ندارد. از آخرین جنجال های نوبتی وی ماجرای جنگی کردن اقتصاد و
ایجاد "قرارگاه" برای آن و "نفوذ" و سپس "لیست انگلیسی" در آستانه
انتخابات هفتم اسفند بود. سال نو را هم با جنجال ماجرای موشک و
صنایع موشکی و بی خیر و برکت بودن برجام شروع کرده است و اکنون
باید منتظر جنجال های بعدی وی بود...
ادامه
|