راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برخی بررسی ها... احسان طبری (37)

شکنجه و اعدام "بابک"

در برابر خلیفه عباسی!

 

بابک درجنگ طولانی و 20 ساله چریکی علیه لشگریان خلیفه مهارت عظیم داشت و تمام رفتار بابک از زمان گرفتاری تا مرگ مردانه، نمودار روحی به حد افسانه آمیز، قهرمان، استوار و تسلیم ناپذیر است. جزییات رفتار او را هنگام قطع دستها در برابر معتصم "خلیفه عباسی" را مورخان متعددی نقل کرده اند. زمانی که یکدست او را بریدند او دست دیگر را در خون دست بریده خویش فرو برد و آن را به چهره مالید و گفت: من روی خویش از خون سرخ کرده ام، تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویید که رویم از بیم زرد شد.» پس از این که خلیفه با قساوتی نامردانه بابک را شکنجه داد و کشت او را در جایی که بعدها «کنیسه بابک» نام گرفت به دار آویخت. سالیان دراز پیکر این مرد قهرمان بر دار آویخته بود. هنگامی که هموطن دلاور دیگرش مازیار را بر همین کنیسه بر دار کردند پیکر فرو خشکیده بابک در کنار او بود.

 

مراحل عمده جنگ های طولانی بابک علیه خلافت در برخی منابع قرون وسطایی توصیف شده است. این توصیفات کاملا نشان می دهد که بابک در اداره امور جنگ طولانی چریکی علیه لشگریان خلیفه مهارت عظیم داشت و تجارب جالبی گرد آورده بود. در اثر اطلاع دقیق از فراز و نشیب محل و گذرگاه ها و گردنه ها و مختصات اقلیمی، با استفاده از شیوه کمین کردن در نقاط مساعد و شبیخون زدن های جسورانه و بی امان، بابک لشگریان خصم را به ستوه در می آورد. او هنگامی که وضع را برای رزم مساعد نمی یافت قادر بود مدتی دراز در کمین گاه خود منتظر باشد و با داشتن شبکه وسیعی از جاسوسان در اردوگاه دشمن بهترین فرصت را برای ایراد ضربت بر می گزیند و خود بر راس سپاه چنان بی باک و سریع می تاخت و دشمن را غافلگیر می ساخت که راه مفری برایش نمی ماند. دلبستگی لشگریانش به وی موجب انضباط و انگیزه فداکاری بود. بیهوده نبود که معتصم او را در کار لشگرکشی «بی نظیر» می شمرد. در واقع، افشین با همه آزمودگی نتوانست صرفا از نظر نظامی بر بابک چیره شود. این غلبه از طریق خدعه و تزویر و سیاست دست داد.

تمام رفتار بابک از زمان گرفتاری تا مرگ مردانه، نمودار روحی به حد افسانه آمیز، قهرمان، استوار و تسلیم ناپذیر است. جزییات این رفتار را مورخان متعددی نقل کرده اند. هنگامی که بابک پس از شکست نهایی در بیشه زارهای اران متواری بود و قصد داشت نزد پادشاه بیزانس تئوفیل بگریزد و او را به مبارزه علیه خلیفه برانگیزد، سالار سپاه عرب افشین زنهارنامه ای با مهر زرین خلیفه به وسیله دو پیک به نزدش فرستاد. یکی از آن دو موفق شد بابک را در پناهگاهی بیابد. وی زنهارنامه خلیفه را نزدش نهاد و پیام افشین را بگزارد. بابک آن نامه برگرفت، مهر بگشاد و بخواند و در غضب شد و با خشم تمام آن زنهارنامه ننگین را به نزد پیک افکند و گفت: «این نامه را به نزد افشین ببر و بگو این ترا به کار آید نه مرا». افشین از راه دیگر درآمد. یکی از امیران آن نواحی به نام" سهل بن سنباط "که با بابک آشنایی و دوستی داشت او را به دژ خود می برد و وعده پشتیبانی می دهد. با این حال، روز دیگر بابک را به بهانه شکار از سرای خارج می سازد و آن جا او را تسلیم سرهنگان افشین می کند». بابک که دید نامردانه در دام افتاده، روی به آن دوست نمای خیانتکار پیشه نمود و با لحنی حزین گفت: «ارزان فروختی مرا بدین ناکسان» و سهل بن سنباط به نقل روضه الصفا پاسخی داد که در واقع دادنامه خلافت و اشراف علیه بابک بود. سهل گفت:

«تو راعی بقر و غنم بودی و شبان را با تدبیر جیش و سیاست و اجراء حکومت هیچ نسبت نیست»

آری، بزرگ ترین جرم بابک آن بود که این شبان گاوچران امکان نداشت به حسب و نسب اشرافی بنازد، ولی آیا در واقع بابک بهتر از مامون ها و معتصم ها از عهده تدبیر جیش و سیاست برنیامده بود؟ بیست سال پیشوایی پرقدرتش به سود او حکم می کند.

معتصم چنان از اسارت بابک، این خوشبختی غیر منتظر، شادان شد که به تمام معنای کلمه افشین را غرق در جواهر ساخت. در این زمینه جرجی زیدان در جلد دوم تاریخ تمدن اسلامی می نویسد:

«از روزی که افشین از سرمن رآ (سامره) رفت تا روزی که برگشت هر روز معتصم یک دست خلعت و یک اسب برای وی می فرستاد و علاوه بر انعام ها و خواربار، هر روز که افشین در برابر بابک سواره می جنگید ده هزار درهم فوق العاده می پرداخت.

همین که افشین به سامره رسید معتصم به دست خود نشان جواهری به وی آویخت و بیست میلیون درهم انعام داد و فرمان حکومت سند را برای وی امضاء کرد و شاعران را واداشت به خدمتش بشتابند و او را مدح گویند».

معتصم دستور داد برای ورود بابک به سامره ترتیبات خاص بدهند. بر دوش بابک و برادر دلیرش عبدالله دراعه های مرصع و بر تارکشان برنس های مجوهر نهادند. بابک را به پیل اشهبی مستور از دیبا سرخ و سبز و برادرش را به شتر جمازه ای نشانیدند. کودکان در پس و پیش این دو بیت محمد بن عبدالملک الزیات را کف زنان و حوصه کشان می خواندند:

قد خضب الفیل کعاداته

لجیل جیلان خراسان

والفیل لاتخضب اعضاوه

الا للذی شان من الشان

در باره وقایع این ایام عوفی در جوامع الحکایات حادثه ای را نقل می کند که نمودار دیگری از روح قوی و تسلیم ناپذیر بابک است وی می نویسد:

ابن سیاح گوید چون بابک خرمی را گرفتند، من و چند کس دیگر موکل او بودیم و او را به راه کرده بودیم. گفتند که چون ترا پیش خلیفه برند و از تو پرسد که «بابک تویی»؟

بگو «آری، یا امیرالمومنین، بنده توام و گناهکارم و امیدوارم که امیرالمومنین مرا عفو کند و از من درگذرد». چون بابک را مقید پیش او بردند گفت: بابک تویی؟

گفت: «آری» و خاموش شد. وی را به چشم اشارات کردیم، به دست بفشردیم که آن چه ترا تلقین کرده بودیم بازگوی. البته هیچ نگفت. روی ترش نکرد. رنگ روی او نگشت.

خواجه نظام الملک وزیر معروف سلجوقیان در اثر خود "سیاست نامه" صحنه دیگری در باره مرگ بابک نقل می کند که لرزاننده است و نمودار قدرت روحی شگرف این شبان انقلابی است. باید دانست که خواجه از آن کسانی است که از یک سو به سبب خصلت اشرافی و از سوی دیگر اهمیتی که برای تمرکز قائل بود از همه قیام ها با خصومت یاد می کند. وی می نویسد:

«چون یک دستش ببریدند دست دیگر در خون زد و در روی خود مالید، همه روی خود را از خون سرخ کرد. معتصم گفت، «ای سگ! این چه عمل است؟» گفت: «در این حکمتی است. شما هر دو دست و پای من بخواهید برید و گونه روی مردم از خون سرخ باشد، خون از روی برود زرد باشد. من روی خویش از خون سرخ کرده ام، تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویید که رویم از بیم زرد شد.»

پس از این که خلیفه با قساوتی نامردانه بابک را شکنجه داد و کشت او را در جایی که بعدها «کنیسه بابک» نام گرفت به دار آویخت. سالیان دراز پیکر این مرد قهرمان بر دار آویخته بود. هنگامی که هموطن دلاور دیگرش مازیار را بر همین کنیسه بر دار کردند پیکر فرو خشکیده بابک در کنار او بود.

جا دارد شخصیت بابک و رفتار دلاورانه اش در برابر دشمن همه مبارزان راه آزادی و استقلال را الهام بخشید.

 

به تلگرام راه توده بپونديد:

https://telegram.me/rahetudeh

 


 

 1 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.html

 2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.html

 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.html

 4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.html

 5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.html

 6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.html

 7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.html

 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.html

 9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.html

 10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.html

 11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html

 12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html

 13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html

14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.htm

 16 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html

17 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.htm

 18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html

19 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html

 20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html

 21- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html

 22 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html

 23 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html

24 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/tabari.html

25 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/tabari.html

26 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/tabari.html

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/tabari.html

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/tabari.html

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html

30 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/tabari.html

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/tabari.html

32- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/tabari.html

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/tabari.html

34 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/tabari.html

35 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/tabari.html


36- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/tabari.html

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 581  راه توده -  9 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت