راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

برخی بررسی ها...- احسان طبری ( 60)

بهشت سازی اسماعیلیه

به کمک حشیش فراوان

 

فدایی را بیهوش می ساختند و حشیش بسیار به او می نوشاندند و سپس او را به جایی نزهت افزا می بردند و پس از آن که مدتی او را در آن جا در عیش و نوش نگه می داشتند، باز بیهوش کرده به جای نخست باز می گرداندند. فدایی چون به هوش می آمد آن چه که گذشت مانند رویایی زنده و واقعی در نظرش مجسم بود. پس به او می گفتند که تو بهشت را دیده ای و اینک اگر خواستار بازگشت به آن بقعه خرم هستی، باید از فداکاری بازنایستی. مرگ تو این بار شرط ورود در این ساحت دل انگیز و زندگی ابدی در آن است، در اثر همین باورها بود که می گویند گاه مادر یک فدایی وقتی می دید او زنده از مبارزه بازگشته است، از غصه می گریست.

 

 

فصل بیست و چهارم

 

 

اصول عقاید اسماعیلی

 

باطنی گری: اسماعیلیه به تاویل احادیث و آیات می پرداختند و ظاهر را اساس نمی گرفتند و استناد به این حدیث نبوی می کردند که «ان هذا القرآن انزل علی سبعه ا حرف لکل حرف آیه منها ظهر و بطن»؛ یعنی همانا این قرآن به هفت حرف نازل شده و هر حرفی را آیتی است و هر آیه ای را درونی و برونی، و سپس به سیزدهمین آیه سوره حدید قرآن استناد می جستند که «باطنه فی الرحمه و ظاهر من قبله العذاب»؛ یعنی درونش پر از رحمت است و ظاهرش رو به جانب شکنجه و عذاب دارد. بدین ترتیب، تاویل آیات را موجه می ساختند و گرونده را نسبت به معنای ظاهری و محتوای واقعی آیات و احادیث مشکوک می کرده اند؛ یعنی عملا قید این آیات و احادث را از پای برمی داشتند و دست خود را برای دعوی آن چه که بخواهند باز می گذاشتند.

 

مهدی گری: اسماعیلیه  به اصل ظهور مهدی برای تقدیس پیشوایان خود تکیه می کرده اند. مستند آن ها این حدیث نبوی بود که «لو بقی من الدنیا یوم واحد یطول الله ذلک الیوم حتی یخرج من اهل بیتی رجلا یملا الارض عدلا و قسطا کما ملا ظالمان و جورا»؛ یعنی اگر از جهان تنها یک روز نیز بماند خداوند آن روز را چندان دراز خواهد ساخت تا مردی از خاندان من به پای خیزد و جهانی را که از جور و ستم انباشته است از عدل و داد پر سازد. اصل معرفت، معرفت امام زمان است و خداشناسی و جهان شناسی نیز به عقل نیست، بلکه به تعلیم امام است. حسن بن صباح پیشوای فرقه نزاریه که ذکرش را خواهیم آورد، معمولا بحث خود را با این سخن آغاز می کرد: خرد بس یا نه؟ آیا عقل برای پی بردن به همه حقایق کافی است و چون معمولا پاسخ می شنید که عقل برای پی بردن به کنه حقایق امور کافی نیست، پاسخ می داد پس آدمیزاد را معلمی باید و آن معلم که راهنمای جان ماست امام زمان است.

 

کیش اعداد: اسماعیلیه تحت تاثیر عقاید فیثاغورثی و نظایر این عقاید به کیش اعداد معتقد بودند. اعداد پنج و هفت و دوازده و بیست و چهار و سی برای آن ها اهمیت داشت. به مناسبت عدد پنج، به پنج حد جسمانی و روحانی معتقد بودند. عدد هفت را ارزشی خاص بود و به همین جهت، امام هفتم را «سابع تام» می دانستند و «دور هفت» به او ختم می کردند. آن ها می گفتند وجود هفت آسمان و هفت زمین و هفت دریا و هفت ستاره و هفت روز خلقت و هفت آیه در سوره فاتحه و هفت عضو در بدن و هفت حفره در صورت انسانی (دو چشم، دو گوش، دو منخرین و دهان) رمزی از اهمیت ویژه عدد هفت است. هفت اصل وجود عبارت است از: خالق، مخلوق، عقل کل، نفس کل، هیولا، اولی، مکان و زمان. تعداد انبیاء ناطق نیز هفت است: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، مسیح، محمد، محمد ابن اسمعیل و تعداد انبیاء صامت یا امام نیز هفت است: علی، حسن، حسین، زین العابدین، باقر، صادق، اسمعیل. خلق نیز از جهت تقرب خود به ذاب باری برهفت دسته اند: نبی، امام یا اساس، وصی، حجت، باب، داعی، مستجیب. عدد دوازده که برابر با دوازده ماه است نیز عدد مهمی است و پس از مقام وصی مقام حجت های دوازده گانه بود که پنج تن از آن ها پیوسته ملازم وصی بودند و چون جهان را به هفت جزیره تقسیم می کردند و برای هر جزیره حجتی بود، آن هفت تن حجت هر یک مامور اداره جزیره ای بودند. عدد 24 برابر با ساعات شبانه روز است و عدد سی با ایام ماه. تعداد باب ها (که آن ها را داعی الدعاه نیز می خوانند) که در زیر سرپرستی یک حجت قرار داشته اند سی و تعداد دعاه که در زیر سرپرستی یک داعی الدعاه یا باب قرار داشتند 24 بود.

 

رابطه با فلسفه: نکته جالب و مترقی در اصول عقاید اسماعیلی رابطه مثبت آن ها با فلسفه بود. آن ها فلسفه و دین را مکمل یکدیگر می شمردند و فیلسوفان بزرگ از قبیل افلاطون و ارسطو را همانند انبیاء می دانستند و می گفتند که «سیاست عامه» از آن پیامبران است و «حکمت خاصه» از آن فیلسوفان. در دوران نخست انتشار کیش اسماعیلی، که به علت آزاداندیشی متداول در ایران اسماعیلی ها با سهولت نسبی می توانستند نظریات خود را پخش کنند، یکی از امور آن ها پخش فلسفه یونان بود و کوشش برای تعلیم موازین عقلی و فلسفی به گروندگان و مستجیبان. به همین جهت، این فرقه تعلیمیه لقب یافت. از جرگه های فیلسوف سترگ ایران و مشرق زمین ابوعلی سینا برخاست. در باره نظریات اسماعیلیه براون می نویسد:

«در واقع، آیین واقعی آن ها (که تنها به اهل آن مخصوص بود) فلسفی و التفاطی است و بسیاری از سیستم های ایرانی و سامی و چیزهایی از اندیشه های نوافلاطونی و نوفیثاغورثی را به قرض گرفته اند». (تاریخ ادبی ایران، به انگلیس، چاپ دانشگاه کمبریج، 1957، صفحه 197)

 

سازمان

هیرارشی: چنان که گفتیم، اسماعیلیه یک سلسله مراتب منظم و اکید داشت. بر راس این سلسله مراتب خلیفه قرار داشت و او حجت های خود را به هفت جزیره می فرستاد و پس از حجت باب الابواب و یا داعی الدعاه بود که مامور بحر بودند و سپس داعی که آن ها را به مطلق و مادون تقسیم می کردند. مطلق حق تبلیغ نداشت و مادون داشت و سپس مقام مستجیب می رسید. در سازمانی که حسن بن صباح ایجاد کرده بود، بر راس سازمان داعی الدعاه یا شیخ الجلیل بود و سپس داعی کبیر و آن گاه داعی و اعضاء ساده جمعیت را «رفیقان» یا «لاحقان» یا «فداییان» می خواندند.

 

سازمان ها: در تواریخ از چند واحد سازمانی نام برده می شود، مانند دعوت خانه که اعضای آن حق عضویت می پرداخته اند و فراموش خانه که انجمن های سری اسماعیلی بود و نیز روزهای دوشنبه و پنج شنبه داعی الدعاه مجالس عامه و خاصه برای بحث و مناظره تشکیل می داد. برای اداره این سازمان ها و مجالس مبلغی به نام حق النجوی به میزان سه دینار و ثلث از اغنیاء و سه درهم و ثلث از فقرا می ستاندند. پنهان کاری و کتمان سر از اصول مسلمه سازمان های اسماعیلی بوده است.

 

اسلوب تبلیغ: اسماعیلیه در کار تبلیغ استاد و قواعد آن را تنظیم کرده بودند. تبلیغ به پنج مرحله تقسیم می شد:

 

1- مرحله تقریس؛ یعنی جست و جو برای پیدا کردن شخص مناسب و مساعد برای قبول نظریات اسماعیلیان.

 

2- مرحله تاسیس؛ یعنی مرحله ای که مبلغ می کوشید با شخص مناسب دوست شود و تماس زندگی حاصل نماید.

 

3- مرحله تشکیک، یعنی مرحله ای که مبلغ به تدریج می کوشید در عقاید شخصی که مورد تبلیغ اوست رخنه کند، تناقضات معتقدات او را بیرون بکشد، خطاهای فکری او را نشان بدهد بدون آن که عقاید واقعی خود را بیان کند.

 

4- مرحله ربط؛ یعنی مرحله ای که داعی و مبلغ به تدریج عقاید خود و اهمیت و هویت فکری خویش را برای شخص مورد تبلیغ افشا می کند. در این مرحله معمولا داعی شخص مورد تبلیغ را به قید قسم به «کتمان سر» وا می دارد.

 

5- مرحله تعلیق، یعنی مرحله ای که مبلغ شخص مورد تبلیغ خود را به سازمان اسماعیلی وابسته می کند و به او نام «مستجیب» می دهد و او را وارد خاندان اسماعیلی جهان می سازد.

 

حسن صباح پیشوای «دعوت جدید» علاوه بر این اسلوب های تعقلی، برخی اسلوب های دیگر نیز برای ایجاد ایمان در طرفداران خود به کار می برد و از آن جمله استفاده از مخدرها به ویژه حشیش بود. داستان بهشت الموت معروف است و این داستان را مارکوپولو در سفرنامه خود آورده است. توضیح آن که فدایی را بیهوش می ساختند و حشیش بسیار به او می نوشاندند و سپس او را به جایی نزهت افزا که نمونه ای از عرفات و روضات بهشت بود می بردند و پس از آن که مدتی او را در آن جا در عیش و نوش نگه می داشتند، باز بیهوش کرده به جای نخست باز می گرداندند. فدایی چون به هوش می آمد آن چه که گذشت مانند رویایی زنده و واقعی در نظرش مجسم بود. پس به او می گفتند که تو بهشت را دیده ای و اینک اگر خواستار بازگشت به آن بقعه خرم هستی، باید از فداکاری بازنایستی. مرگ تو این بار شرط ورود در این ساحت دل انگیز و زندگی ابدی در آن است، در اثر همین باورها بود که می گویند گاه مادر یک فدایی وقتی می دید او زنده از مبارزه بازگشته است، از غصه می گریست.

 

شایان ذکر است که اصولا اسلوب حسن که مانند قرامطه کهن قیام به سیف را جانشین تبلیغ مسالمت آمیز کرده بود، هم در مبارزه و هم در تبلیغ با اسلوب پیشینیان او (دعوت قدیم) فرق داشت. در دوران دعوت قدیم که تا پیش از پیدایش سلسله محتشمان صباحی به ریاست حسن در الموت و لمبسر طول کشید، مبلغان و داعیان نامبردار در خاک وطن ما فعالیت می کردند و برخی از آن ها نیز جان خود را برسر تبلیغ کیش خویش نهادند.

 

یکی از نخستین دعاه بزرگ اسماعیلی ابوحاتم الرازی است که به دست او شاهان و امیرانی مانند اسفار بن شیرویه و مرداویج و یوسف بن ابی الساج عامل نیرومند شهر ری اسماعیلی شدند. داعی معروف پس از او محمد بن احمد النسفی است که توانست احمد سامانی پادشاه وقت را به کیش اسماعیلی جلب کند. داعی نامبردار دیگر شاعر و فیلسوف و نویسنده کبیر ما ناصر خسرو علوی قبادیانی است که حجت جزیره خراسان بود و مردم را به «میانجی زمان المستنصربالله خلیفه فاطمی» دعوت می کرد و پیروانش ناصریه لقب یافتند. وی مدت چهل سال د قریه یمگان از چنگ دشمنان متواری بود و قصایدی فصیح، پرسوز و دل انگیز در دفاع از عقاید خود سروده است. داعی دیگر که پس از ناصر شهرت یافت احمد بن عبدالملک عکاش است که دعوت خانه های اسماعیلی را ایجاد کرد. عکاش یکی از آخرین داعیان دعوت قدیم است و دوران او مقارن با زمانی بود که دیگر عصر آزاداندیشی سامانی و آل بویه و آل زیار در ایران پایان یافته بود و سلطان سلجوقی عرصه را بر جان ها و دل ها تنگ ساخته بودند. سلطان محمد سلجوقی عکاش را کشت. سپس نعش او را هفت روز آویخت. آن گاه فرمود آن را تیرباران کنند و سپس بسوزانند. برای قتل عکاش به دستور سلطان تعبیه های عجیب کرده بودند. گروهی رندان و اوباشان به رسم آن زمان در برابر او که به سوی دار می رفت، رقص کنان و «حراره» (سرود) خوانان می رفتند. سرود آنان چنین بود:

 

«عکاش عالی، جان من، عکاش عالی!

میان سر هلالی

ترا با دزچکارو؟»

 

داعی دیگری که نامش در تاریخ آمده، مویدالدین شیرازی است که موفق شد «باکالیجار» از امیران معروف آل بویه را به سوی کیش اسماعیلی جلب کند. با این حال، وی سرانجام نفی بلد شد. سرانجام نوبت به حسن می رسد که رسمی جدید می گذارد. براون در باره داعیان اسماعیلی می نویسد:

 

«دعاه مبلغان ماهر و فداکار و با دانش عمیق در باره قلب انسان بودند و بر اسلوبی تسلط داشتند که به کمک آن آیین خود را به بهترین نحو می توانستند در دماغ متنوع ترین کاراکترها القاء کنند. (تاریخ ادبی ایران، جلد 2، صفحه 196)»

 

 

برای مطالعه بخش های پیشین لینک های زیر را می توانید مطالعه نمایید:                                      

 

1 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/544/tabari.ht

2 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/mars/545/tabari.ht

 3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/546/tabari.htm

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/547/tabari.htm

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/548/tabari.htm

6- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/april/549/tabari.htm

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/550/tabari.htm

 8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/tabari.ht

9 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/552/tabari.htm

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/tabari.htm

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/tabari.html

 12 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/tabari.html

13 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/tabari.html

14 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/tabari.html

15- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/tabari.html

16 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/tabari.html

17 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/tabari.htm

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/tabari.html

19 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/562/tabari.html

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/tabari.html

21- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/tabari.html

22 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/tabari.html

 23 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/tabari.html

24 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/tabari.html

25 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/tabari.html

26 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/tabari.html

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/tabari.html

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/tabari.html

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/tabari.html

30 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/tabari.html

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/tabari.html

32- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/tabari.html

33 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/tabari.html

34 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/tabari.html

35 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/tabari.html

36 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/tabari.html

37 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/tabary.html

38 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/tabari.

39 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/583/tabari.html

40 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/584/tabari.html

41- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/585/tabari.html

42 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/tabari.html

43 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/587/tabari.htm

44 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/588/tabari.html

45 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/589/tabari.html

46- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/febriye/590/tabari.html

47 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/merts/591/tabari.html

48 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/586/tabari.html

49 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/593/tabari.html

50 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/594/tabari.html

51- https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/595/tabari.html

52 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/april/596/tabari.html

53 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/597/tabari.html

54 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/598/tabari.html

55 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/599/tabari.html

56 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/may/600/tabari.html

57 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/601/tabari.html

58 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/602/tabari.html

59 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/jon/603/tabari.html

 

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 604  راه توده -  8 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت