"دولت سپاهی- امنیتی"- در خدمت "سیاست جنگی- اتمی"
صلح-
نان- آزادی
خواست و
شعار جنبش
از همان ابتدای بحث
های مربوط به ترکیب کابینه احمدی نژاد و حتی در ارزیابی و تفسیر دلیل برگزاری
انتخاباتی توطئه آمیز برای در آوردن کابینه ای نظامی از دل صندوق های رای، این
محوری ترین بحث ما بوده است:
1 ـ
حتی برای
دورانی کوتاه نیز نباید مجال داد، آن ها که با پنهان شدن پشت شعار عدالت اقتصادی و
بردن پول نفت بر سر سفره مردم غارت شده، با جنجال سازی و برپا کردن گردوخاک سیاسی
قوه مجریه را قبضه کردند،
این شعارها را از اذهان عمومی مردم ایران پاک کنند. گرهی ترین شعار و دقیق ترین
سیاست جنبش اصلاحات باید بر مبنای همین مسئله تعیین شود.
2 ـ
این
که چه کسی وزیر می شود و یا معاون رئیس جمهور و یا مدیرکل فلان سازمان و یا فلان وزارتخانه
اهمیت دارد، اما نه اهمیت کلیدی. آنچه برای نیروهای اصلاح طلب (اعم از داخل و خارج
از حاکمیت، چپ مذهبی و یا غیر مذهبی) پیش از بحث سابقه کار و یا مدارک تحصیلی،
بودن در ارگان های امنیتی و یا سازمان های سپاهی اهمیت دارد و باید به آن توجه
شود، آن سیاستی است که در پشت صحنه تدارک دیده شده و ابزارهای اجرائی اش به کابینه
برده شده و می شوند.
به این ترتیب، ما
توصیه کردیم و همچنان براین توصیه پافشاری می کنیم، که از سطح باید به عمق راه
پیدا کرد و از دل رویدادهای نوبتی و آشکار، به کشف آن اهدافی نائل آمد که
رویدادهای روزانه و نوبتی متاثر از آن ها هستند. برای سرکوب داخلی و
مقابله با مطبوعات و احزابی که از نفس افتاده اند، نیاز به تشکیل کابینه نظامی
نبود. حتی برای تقلب انتخاباتی نیز احتیاج به لشکر کشی سازمان یافته 300 هزار نفره
نبود. چنین سمت گیری و گسترش چتر حمایت و میدان دادن به نظامی ها برای هدفی بزرگتر
از مقابله با آزادی ها تدارک دیده شد. سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل و
مصاحبه هائی که در همین زمینه در امریکا کرد، روی بین المللی همان سیاستی است که
گروهبندی استشهادیون را در ایران ترتیب داده است و این نیست مگر آمادگی جنگی و
بردن کشور به کام جنگی دیگر. در دل سیاست تشکیل حکومت نظامی و سپاهی این هدف پنهان
است. آیا تمام انگیزه ها در این استراتژی و در خیز اتمی و حتی در تولید سلاح اتمی
خلاصه می شود و هیچ انگیزه اقتصادی و سیاسی دیگری پشت آن نیست؟
نهایت سادگی است
اگر به این سئوال پاسخ مثبت داده شود. آن گروه از نظامی ها و روحانیون و کارگزاران
یقه بسته و بی عمامه که پشت این استراتژی جمع شده اند خیال سلطه کامل اقتصادی ـ
تجاری را بر حاکمیت دارند و اختیار مطلق نفت را می خواهند. همانگونه که بنادر و
فرودگاه ها را در کف خود می خواهند. در جمع آن ها شاید کسانی باشند که به صدور
اسلام و یا تضمین بقای جمهوری اسلامی اتمی فکر کنند، اما بخش عمده و اکثریت آن ها
بر این تصور اند که از دل یک تنش موضعی نظامی فرصت سرکوب تمام رقبای اقتصادی و سیاسی
فراهم شده و سپس قدرت مطلق را در دست گرفته و با شیطان هم مصالحه خواهند کرد. این بازی خطرناک و
ضد ملی می تواند همراه شود با بهائی سنگین، حتی در حد پایان یکپارچگی ایران.
طراحان این بازی خطرناک به هدف دیگری نیز می اندیشند و آن برپا کردن جنجالی
نظامی و از اذهان پاک کردن شعارهای انتخاباتی برای عدالت و بردن پول نفت بر سر
سفر مردم غارت شده است.
به این ترتیب است
که پافشاری بر عدالت اجتماعی به همان اندازه در دستور جنبش است که شعار صلح و طرد
جنگ طلبان حاضر در حاکمیت. آزادی و آزادی خواهی نیز باید برای ترویج و مردمی کردن
این شعار قرار گیرد. مردم هم نان می خواهند و هم صلح و برای بیان این دو خواست
به آزادی نیاز است. بمب اتم نان نمی شود. جنگ آبادانی و استقلال بدنبال نمی
آورد و اختناق و سرکوب آزادی در خدمت همین دو فاجعه است. بدین ترتیب است که
"صلح، نان، آزادی" خواست مردم است و به اشکال و نام های مختلف می تواند به شعار
جنبش اصلاحات تبدیل شود.
|