"صلح
و آزادی"
را پرچم
بسيج مردم و نجات کشور کنيم
بيست و هفت سال پس از انقلاب
ملي و ضد استبدادی بهمن 57، نه تنها مي توان آرمان های از دست رفته و به
انحراف کشانده شده آن انقلاب را برشمرد و از فرصت هائي نام برد که برای
تحقق آن آرمان ها از کف رفت، بلکه بايد نگران فجايع تازه ای بود که به
ايران و ايراني تحميل مي شود. در راس اين فجايع ضربه به تماميت ارضي کشور و
ويراني تازه ای قرار دارد که در ابعادی نه تنها بسيار فراتر از جنگ فرسايشي
با عراق، بلکه تاريخي و شايد قابل مقايسه با ويرانگری يورش مغول ها به
ايران و فاجعه سلطه اعراب بر ايران فرود خواهد آمد.
آنها که نقش اساسي را در به انحراف
کشاندن انقلاب بهمن 57 از همان فردای پيروزی اين انقلاب داشتند، ترور حکومتي را با
آيت الله مطهري آغاز کردند، نقش مهمي در تحريک سازمان مجاهدين خلق به کشيده شدن به
راه فاجعه بار ترين سياست ها را داشتند و موج ترور و اعدام و جنايت را از دل اين
انحراف بيرون کشيده و رقبای پرقدرت را از سر راه خويش برداشتند، سياست يورش به
آزادی ها را با صحنه سازی تظاهرات خودجوش حزب الله در برابر دفاتر مطبوعات و احزاب
سياسي پيش بردند و مانع اجرای مترقي ترين و انقلابي ترين اصول گنجانده شده در قانون
اساسي در زمينه تجارت خارجي، مالکيت زمين، قانون کار، حقوق برابر زن و مرد و ...
شدند، نقش تعيين کننده ای در تحميل جنگ فرسايشي با عراق به ملت ايران را داشتند و نزديک
به يک ميليون کشته و مجروح و معلول و مفقود جنگي روی دست مردم ايران گذاشتند، آنها
که هولناک ترين جنايات را در زندان ها مرتکب شدند و موج اعدام های سال 1360 را با
قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367 کامل کردند، آيت الله منتظری را در گوشه خانه
خويش محبوس کردند و اندک روحانيون جان بدر برده از موج ترورهای سال 60 را يا رسما
اعدام کردند و يا به بند کشيدند و يا به گوشه انزوا راندند، همان ها که با حکم
مشکوک قتل سلمان رشدی سنگ بنای سياست های امروز احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامي را
نهادند و گردانندگان انواع توطئه های تاريخي عليه خيز دوباره ملت ايران برای نجات
انقلاب 57 را با شتاب بخشيدن به قتل های زنجيره ای آغاز کردند و... همان ها امروز
مناديان سياست فاجعه باری شده اند که اگر نتوان در برابر آن ايستاد و مردم را آگاه
و در برابر آنها بسيج کرد مي روند تا ويراني حمله مغول و اعراب به ايران را برای
تاريخ ايران به يادگار بگذارند.
فاجعه توليد بمب اتم در ايران و کابوس
تبديل دوباره مردم ايران به گوشت دم توپ برای تحقق رويای جنون آميز رهبری جهان
اسلام مي رود تا اين يادگار را از خود برجای گذارد.
همانگونه که در تمام توطئه های 27 سال
گذشته ارتجاع مذهبي اسب تراوای خيانت ها و فاجعه ها بود، امروز نيز همين ارتجاع
برای فاجعه هول انگيز اتمي نقش آفرين است.
ما ترديد نداريم که نفوذ پرقدرت سازمان
های اطلاعاتي غرب و در راس آن امریکا و انگلیس در دل و تا بن استخوان حاکميت جمهوری اسلامي فاجعه جديد را شکل مي
بخشد. همان ها که با کودتای نوژه و يورش طبس و جنگ تحميلي کابوس تکه تکه کردن
ايران، تحميل جنگ داخلي و تغيير جغرافيای سياسي ايران را مي خواستند به ملت ايران
تحميل کنند و در هر کدام از آن توطئه ها تنها توانستند به بخشي از اهداف خود برسند
و نيمه ناکام ماندند، امروز باد فتح اتمي را در کله کساني کاشته اند که در راس
حاکميت مطلقه مي تازند. توطئه تبديل بمب اتم به خواست ملي را اين باد با خود آورده
است. پيشرفت های تکنولوژی اتمي در ايران که ثروتي ملي است و هيچ ارتباطي به خواست و
اراده حاکميت خائن به انقلاب 57 برای تبديل آن به ضامن بقای حکومت خويش ندارد را می
خواهند با هم گره بزنند. اينست آن فاجعه ای که سازمان های جاسوسي جا خوش کرده در
حاکميت مطلقه مي خواهند از دل آن، حمله مغول به ايران را تکرار کنند. بدين ترتيب
است که امروز شعار صلح خواهي جان مايه "استقلال ملي" شده و در کنار شعار
آزادی،
معنا و مفهوم يک شعار واحد برای جلوگيری از وقوع اين فاجعه و مقابله با خائنين به
انقلاب 57 که به حاکميت مطلقه دست يافته اند را مي دهد. اين شعار در پي وحدت ملي
برای نجات بقایای آن 590 ميليارد دلار نفت - اين ثروت ملي - است در طي 27 سال گذشته از
غارت و جنگ افروزی و چپاول حکومتي، بصورت تکنولوژی اتمي، نيروگاه های برق اتمي،
مترو، پل و جاده و ساختمان باقي مانده است. با ويراني آنها و سيل کشته و آواره
جديد در کشور، اين بار تجزيه خاک ايران و از چنگ رفتن تماميت ارضي ايران نيز با آن همراه
است. "صلح و آزادی" را پرچم و شعار جلوگيری از اين فاجعه سازيم!
------------------------------------------------------
|