به مناسبت سال نو راه توده
شماره 127 روز نخست سال 1386 چهارشنبه منتشر خواهد شد.
|
ظرفیت پذیرش این شکست در حاکمیت هست؟
سیاست شکست خورده جنگی
پیش از فاجعه باید تغییر کند!
هر حکومتی، در هر نظامی می تواند در یک مقطع مهم تاریخی سمت گیری خود را اشتباه
ارزیابی کرده و مطابق برآورد نیروها و نیازهای روز جامعه تغییر مسیر بدهد. مگر
آنکه چنان در خویش اسیر شده باشد که فاقد چنین توانی باشد، که در این صورت به
سوی نابودی می رود. این نابودی به چه قیمتی برای این و یا آن کشور تمام خواهد
شد، قابل پیش بینی نیست. درایت و هوشیاری بسیاری برای تشخیص این مقطع مهم
تاریخی لازم است، به همان اندازه که جسارت و صداقت پذیرش اشتباهات و بازگشت از
راه رفته ضرورت دارد.
در ایران و در جمهوری اسلامی مقطع مهم تاریخی فرا رسیده است، اما هوشیاری و
جسارت آمیخته با صداقت از صحنه غایب است. نه تنها این سه عنصر- هوشیاری، جسارت،
صداقت- در حاکمیت دیده نمی شود، بلکه نشانه های استمرار و پافشاری بر اشتباهات
پر رنگ ترند. این که بهانه ها کدام اند، مهم نیست، زیرا هر حکومتی برای توجیه
راه و روش خویش بهانه هائی دارد، مهم آنست این بهانه ها و حتی دلائل پاسخگوی آن
مقطع تاریخی برای بازگشت از مسیر طی شده هست؟
این که پس از سقوط، غرق کردن کشور در مرداب فاجعه و یا تحمیل تاریخی ترین هزینه
ها به مردم و کشور، حاکمان دیروز و یا حاکمان هنوز بر مسند بپذیرند فلان مسیر و
تصمیم اشتباه بوده، نه هنر است و نه هوشیاری. مهم آنست که چنین تشخیصی پیش از
فاجعه ممکن شود، حتی اگر نیاز باشد حاکمیت تن به جراحی بزرگ خویش بدهد. ما در
همین جمهوری اسلامی، حداقل در یک مورد تاریخی شاهد این تاخیر در تشخیص لحظه و
شرایط هستیم. یعنی در جنگ با عراق و تحمیل بزرگترین خسارات به کشور و انقلاب 57
به دلیل عدم درک شرایط و جسارت و صداقت پذیرش بموقع و سریع اشتباه.
ادامه
--------------------------------------------------
روسیه
کشور هویت از دست داده
با 7 میلیون معتاد و 2 میلیون بی خانمان
بهروزبکتاشی
بخش هائی از
سخنرانی زوگانف در یازدهمین جلسه سراسری كلیسای جامع روسی در مسكو- 5 مارچ.
(حزب کمونیست روسیه کلیساها را به جنبش نجات کشور فرا می خواند؟ کلیساهای
ارتدکس خواهند توانست نقش الهیات رهائی بخش در امریکای لاتین را بازی کنند؟
برای نخستین بار کلیساها و حزب کمونیست در یک اتحاد نجات ملی قرار خواهند
گرفت؟)
نجات و ارتقای فرهنگ روسی بدون حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امكانپذیر
نیست. قبل از هر چیز صحبت بر سر مالكیتی است كه از خلق ربوده شده و به جیب ده
ها دار و دسته اولیگارش سرازیر شده است. 15 سال به مردم دروغ می گویند. در غرب،
كمپانی های فراملیتی و گروه های اولیگارش وجود دارند و سهم مالكیت دولتی كمتر
از 30- 40 درصد نیست. در صورتی كه در روسیه سهم مالكیت دولتی 10 درصد است. تنها
3 درصد بودجه به طرح های ملی و كمتر از 1درصد بودجه به روستاها اختصاص داده شده
اند. در صورتی كه در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی 22 درصد بودجه به برنامه
های ملی اختصاص داده شده بود.
40 درصد تمامی منابع زمینی در روسیه وجود دارند؛ در حالی كه یك سوم شهروندان
روسیه در زیر خط فقر زندگی می كنند. تفاوت بین ثروتمندترین و فقیرترین 25 برابر
شده است. 7 میلیون معتاد، 2 میلیون بی خانمان و آواره و 3 میلیون خلاف و جرم در
سال روی دست روسیه مانده است.
--------------------------------------------------
طرحی از رحمانی