مصاحبه تلويزيوني سردبير راه توده
درباره تهاجم های جديد اسرائيل به لبنان و فلسطين
آقای خامنه ای
از پشت صحنه، کشور را
به کام جنگ هدايت مي کند!
در آغاز بمباران سرزمين های اشغالي فلسطين و کشور لبنان از سوی جنگنده های
اسرائيلي، مصاحبه ای که مي شنويد با سردبير راه توده، برای تلويزيون "تصوير
ايران" انجام و بصورت مستقيم پخش شد. پيش از آن نيز گفتگوی کوتاه ديگری در همين
ارتباط برای يکي از برنامه های راديو صدای ايران با سردبير راه توده انجام شد.
مصاحبه "تصويرايران"، که صبح جمعه به وقت ايران انجام شد را از اينجا بشنويد.
متاسفانه بخش های مربوط به صدای مصاحبه کننده "مانوک خدابخشيان" به آن دليل که
تلفني ضبط شده ضعيف است.
بشنوید
---------------------------------------------------------------------
جنگ
و تجاوز
نبايد به دروازه های ايران برسد!
جنگي که اين بار اسرائيل، با حمله به لبنان و منطقه خودگردان فلسطين آغاز
کرده است، از جنس ديگر و با اهداف ديگری است. جنس آن از جنس جنگ 6 روز در سال
1967 و جنگ رمضان نيست. در اولي جمال عبدالناصر رهبر پر نفوذ مصر و خاورميانه
هنوز در حيات بود و در دومي، جانشين او "انور السادات" روی شانه اخوان المسلمين
مصر در يک معامله پنهان با امريکا و اسرائيل صحرای سينا را از اسرائيل پس گرفت
تا قهرمان سازش با اسرائيل و گشاينده دفتر تازه ای در خاورميانه شود.
در آن دو جنگ، هنوز حضور اتحاد شوروی وقت در صحنه بين المللي وزنه ای تعيين
کننده بود و بلندپروازی های امريکا و اسرائيل نمي توانست از آن فراتر رود که به
چالشي بين المللي ختم شود. جنگ نيز، نه بار مذهبي داشت و نه سمت گيری غير فرا
منطقه ای.
در جنگي که اين بار و به بهانه گروگان گرفته شدن دو سرباز اسرائيلي آغاز شده
است، هيچکدام از سه فاکتور بالا مطرح نيستند. اتحاد شوروی در صحنه بين المللي
نيست و رقابت های موجود ميان کشورهای بزرگ سرمايه داری چنان نيست که نتوانند با
هم بر سر اين و يا آن رويداد، آينده منطقه و يا بود و نبود تماميت ارضي يک کشور
معامله کنند. جنگ جنبه مذهبي به خود گرفته، يعني اسرائيل مي کوشد هدف از جنگ
جديد را سرکوب شيعيان جنگجو (به تعبير اسرائيل) تبليغ کرده و از شکاف تاريخي
ميان اهل سنت و اهل تشييع بهره گيرد؛ و سومين نکته، که از نظر ما محوری ترين
نکته نيز هست، آنکه اسرائيل هدف را فراسوی منطقه عربي خاورميانه نشانه رفته و
نشان مي دهد: ايران!
محورهای دوم و سوم بهانه ای شد برای کنفرانس سران 7 کشور بزرگ سرمايه داری
جهان، باضافه چرخ پنجم آن، يعني روسيه تا با همين دو بهانه و متکي به يکدست
بودن قدرت موجود جهاني و نبود وزنه ای در برابر آن (نبود اتحاد شوروی در صحنه)
تقريبا با سکوتي تائيد آميز از کنار جنگ جديد و آغاز شده توسط اسرائيل عبور
کرده و منتظر نتيجه آن در فراسوی منطقه عربي، يعني ايران بمانند.
بر اين اساس است، که مي توان گفت: اين جنگ از جنس دو جنگ 1967 و جنگ رمضان نيست
و مقدمه ايست براي به صحنه کشاندن مستقيم ايران، گرچه از دو پنجره لبنان و
فلسطين و ای بسا دروازه سوريه! سرنوشت "عثماني" آن ام القرای اسلام پيش از جنگ
اول جهاني درانتظار ام القرای تشييع منطقه است؟
در ايران، آنجا که دولت و حاکميتي با اهداف جنگي تشکيل شده و از چند سال پيش
خود را آماده کشاندن کشور به يک جنگ جديد آماده مي کردند، بي خبری تحميل شده به
مردم و سرکوب سياسي و کشيدن چادر امنيتي بر سر جامعه، امکان ادامه فاجعه آفريني
را به حاکميت خواهد داد؟ بازی اتمي - حتي اگر انگيزه آن مجهز شدن به سلاح اتمي
و دشوار ساختن حمله به ايران باشد- ترويج و تحميل خرافات مذهبي به جامعه و متکي
شدن به نيروی نظامي سازمان يافته نيم ميليوني سپاه کشور را حفظ خواهد کرد؟
نگاه توده ای به اوضاع داخلي کشور (نارضائي وسيع مردم از حاکميت، بحران
اقتصادی، بيکاری، فساد حکومتي، انديشه های مخرب جهان اسلامي حکومت، از هم
پاشيدگي وحدت ملي و...)، شرايط نامساعد جهاني و منطقه ای به سئوال بالا پاسخ
منفي مي دهد و به همين دليل بايد بصورت جدی نگران آينده کشور بود. مبرم ترين
وظيفه همه نيروهای ملي متوقف ساختن حاکميت، تغيير ترکيب آن به سود منافع ملي
کشور و جلوگيری از فاجعه تحميل يک جنگ جديد به کشور است که پايان آن مي تواند
با پايان تماميت ارضي ايران همراه شود.
جنگ جديد در خاورميانه و خيزی که اسرائيل با بمباران لبنان و فلسطين و احتمالا
سوريه برداشته نبايد به حمله نظامي و حتي اتمي به ايران ختم شود و هر نوع
ماجراجوئي حاکميت جنگ طلب کنوني جمهوری اسلامي که اين زمينه را فراهم سازد
خيانت و ادامه خام خيالي هائي است که در گذشته 28 ساله خود نيز نتايج آن را به
ملت تحميل کرده، گرچه اين بار فاجعه بارتر.
---------------------------------------------------------------------