نشانه های
بسیار جدی
جنبش اصلاحات
از سطح به عمق راه یافته
بر سر پیچ هر حادثه ای که در ایران روی می دهد، پیام هائی از داخل کشور دریافت
می کنیم که مضمون اغلب آنها بر این محور دور می زند:«نظر شما چیست؟»
ما، پیوسته در تمام سالهائی که راه توده منتشر می شود بر این باور بوده و هستیم
که حوادث خود به تنهائی تعیین کننده روند های اجتماعی نیستند، بلکه این روندهای
اجتماعی اند که حوادث در دل آنها روی می دهند. به همین دلیل ابتدا می بایستی از
روندی که درجامعه، برخاسته از تضادهای موجود اجتماعی طی می شود شناخت بدست آورد
و سپس حوادث را در دل این روندها ارزیابی کرد. با این درک از سیاست و مشی توده
ایست که ما از شماره 43 راه توده که پس از به ریاست جمهوری رسیدن احمدی نژاد
انتشار یافت، کوشیده ایم رویدادها و حوادث را، مانند سالهای اصلاحات و یا در
طول کارزار بغرنج انتخابات ریاست جمهوری دوره هشتم بر مبنای این معیارها تفسیر
کنیم: ماهیت دولت، مسیری که طی می کند، سیاستی که برای اجرای آن روی کار آورده
شد، وابستگی طبقاتی آن و نقش کارگزارانی آن در حاکمیتی که قدرت را در اختیار
دارد و دولت احمدی نژاد مجری سیاست های آن است.
این که فرماندهان سپاه چه پست هائی را در این دولت دارند و یا نقش شورای
فرماندهی سپاه در آن چقدر است؟ و یا چرا دولتی امنیتی است، چرا بی وقفه تولید
جنجال در داخل و خارج می کند و دهها سئوال مشابه دیگر مهم هستند، اما نه به
اندازه ضرورت شناخت ما از ماهیت حاکمیت و دولت مجری سیاست های آن.
ادامه
--------------------------------------------------
نفر
اول از سمت راست
این
مرتضی کیوان است
که سینه اش مشبک می شود!
جمعه 30 مهرماه
1333 یعنی یکسال و یک ماه پس از کودتای 28 مرداد، مجله تهران مصور عکس اعدام
مرتضی کیوان را به همراه نخستین گروه افسران توده ای(سرهنگ سیامک، سرهنگ مبشری،
سرهنگ عزیزی، سرگرد عطارد، سرگرد وزیریان، سروان مدنی، سروان واعظ قائمی، سروان
شفا و ستوان افراخته) تیرباران شده منتشر کرد. به این ترتیب ایران از وجود و
بالندگی انسانی محروم شد که توده ای و غیر توده ای بر نبوغ و نقش تاثیر گذار او
بر هنرمندان دوران خود اعتراف دارند. آن سوز جگر احمد شاملو در شعر "مرتضی"،
ناله جانسوز ابتهاج، کسرائی و اخوان ثالث در سرودن مرثیه گلگون کیوان و افسوس
امثال مجتبی مینوی و یا ناتل خانلری، فغان یک ملت بود. ملتی که نهال آزادی اش
را کودتای 28 مرداد قطع کرد. مرتضی کیوان قصیده تلخ کودتا بود. همان که در
ابتدای صف گروه اول به چوبه تیرباران بسته شده است و چند ثانیه بعد خونش به
چهره کودتاچیان شتک می کند.
--------------------------------------------------
آذر طبری
آتشی در دل خاک
اینجا و در این قطعه، یکی از مهربان ترین مادران ایران و
غمخوارترین همسران میهن ما خوابیده است. آذر طبری که اگر بنویسم در غم اسارت
زنده یاد احسان طبری دق مرگ شد، بی راه نرفته و ننوشته ایم. مرگ او آخرین
تازیانه ای بود که بر روح شریف و پاک احسان طبری وارد آمد. نالان و خمیده، در
محاصره زندانبانان اجازه یافت لحظاتی پیشانی بر این سنگ نهاده و خون بگرید.
طبری پس از به خاک پناه بردن همسر غمگسارش، در بند و اسارت زندانبانان، در
سیاهی هفت توی تنهائی خویش فرو رفت و در فاصله اندکی قلب او نیز از حرکت باز
ماند. فاصله طبری و همسرش در بهشت زهرا بسیار اندک است. باندازه فاصله خاموشی
ابدی هر دو.